واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سعید راد: پروین عاشق فیلمهایمن بود!
سعید راد كه سومین كارت هواداری پرسپولیس را دارد یك جوری سمبل تماشاگران قرمز بهحساب میآید.شاید سعید راد نسبت به بیست سال پیش، كمكارتر شده و كمتر میتوان او را روی پردة سینما دید. اما تماشاچیهایی كه برای تماشای فوتبال به استادیوم میروند، سر تمام مسابقات پرسپولیس میتوانند او را ببینند كه توی جایگاه ویژه، به عشق پرسپولیس بالا و پایین میپرد و فریاد میزند.دیگر ماجرای پرسپولیسی بودن او لو رفته. راد سومین هوادار رسمی باشگاه پرسپولیس، توی هر جشنی كه برای پرسپولیسیها میگیرند، به عنوان سمبل تماشاگران دعوت میشود.البته خودش هم یك ورزشكار حرفهای است. او در زندگیاش از فوتبال گرفته تا بیلیارد و بولینگ و بوكس كار كرده و مسلما حرفهایی دارد كه خواندن آن، حسابی هیجانانگیز است.***الان یكجوری سمبل تماشاگران پرسپولیس به حساب میآیید. توی هر مسابقة تیم، آدم وقتی جایگاه را نگاه كند، سعید راد را میبیند. یادتان میآید چطور پرسپولیسی شدید؟من قهرمان بولینگ ایران بودم. توی بولینگ عبده تمرین میكردم. حتی سال 48 عضو تیم ملی بولینگ ایران بودم.ما توی بولینگ عبده تمرین میكردیم كه از سال 47 راه افتاده بود. آنروزها بازیكنان پرسپولیس، همه از شاهین كوچ كرده بودند به پیكان. مرحوم عبده هم پیكان خرید و اسم پرسپولیس را روی آن گذاشت.بالاخره ما هم فوتبال را دوست داشتیم و پرسپولیسی شدیم. سومین كارت هواداری پرسپولیس در آن زمان برای من صادر شده.سال 48 كه هنوز شما بازیگر سینما نشده بودید؟نه، كسی من را نمیشناخت. اگر هم میشناخت، بهخاطر این بود كه توی مسابقات بولینگ بیروت، من بولینگ باز آمریكایی را برده بودم.پیش از راهافتادن پرسپولیس، از فوتبال خوشتان میآمد؟توی دبیرستان، عشق ما فوتبال بود. با احمد نجفی، صبح تا شب فوتبال بازی میكردیم.همین احمد نجفی كه مجری صندلی داغ است؟آره، الان آرتیست شده. فقط از آرتیستی خندهاش را یاد گرفته. بچة باسوادی بود. دوره ما یكی از بهترین انگلیسیدانهای ایران بود. البته اخلاق بدی هم داشت. همهاش لاف میزد كه خرمشهر مال ماست. حالا چند سال بعدش فهمیدیم كه انگار راست راستی صاحب خرمشهر بودند. به هرحال با احمد نجفی توی دبیرستان اندیشه كه مال ایتالیاییها بود، صبح تا شب فوتبال میزدیم.با این حساب، شما را باید ورزشكار هم به حساب آورد. هم فوتبال بازی كردهاید، هم عضو تیم ملی بولینگ بودید و هم بیلیارد بازی میكردید.نه، من اصلا بلد نیستم بیلیارد بازی كنم. بیلیارد را فقط برای بازی تو فیلمها یادم داده بودند. چندوقت پیش كه با هوشنگ گلمكانی و رسول صدرعاملی رفته بودیم كیش، بند كرده بودند كه سعید برویم بیلیارد. من هم قسم و آیه كه بیلیارد بلد نیستم. گلمكانی باور نمیكرد. میگفت یك عمر باور كردم كه توی «تنگنا» واقعا بیلیارد بازی میكردی.با كدام بازیكنان تیم آنزمان پرسپولیس رفیق بودید؟صمیمیترین دوستهایم علی پروین و محمود خوردبین و صفر ایرانپاك و اسماعیل حاج رحیمیپور بودند. البته این مال زمانی بود كه به پرسپولیس آمده بودند. وقتی این بچهها با حسین كلانی توی شاهین بودند، خودم تماشاچیشان بودم.چیزی از آن رفاقتها یادتان میآید؟اولین دوره كه تیم به جام جهانی رفت و علی پروین كاپیتان بود، در بازگشت تیم از آرژانتین، مجله دنیای ورزش با پروین مصاحبه كرده بود. توی یك سؤال از پروین پرسیده بودند: «شخصیت مورد علاقهات؟» پروین هم جواب داده بود سعید راد. باور نمیكنید، رفتم صدتا از آن مجله خریدم. كیف كرده بودم كه پروین اینجوری از من تعریف كرده.استادیوم هم میرفتید؟اصلا پیش از اینكه پرسپولیس راه بیفتد، ما خانوادگی شاهینی بودیم و برای تمام مسابقات تیم ملی میرفتیم امجدیه.آن سالها بلیت امجدیه چقدر بود؟پشت دروازه دوتومان، روبهروی جایگاه سهتومان. VIP هم پنج تومان میفروختند. قدر یك بلیت سینما بود. آن موقع بلیت سینما هم همین دو سه تومان بود. الان هم بعد از سی سال، بلیت استادیوم و بلیت سینما باهم سربهسر هستند.تماشاچیها چطور؟ تماشاچیها فرقی با سی سال پیش كردهاند؟تماشاچی آنسالها مثل فوتبالیستاش بود. حرمتها و غیرتها یكجور دیگری بود. هنوز نفهمیدهام چطور آدمها اینقدر با سیسال پیش فرق كردهاند. یك تحلیل سیاسی اجتماعی میخواهد. كار من نیست كه بفهمم چرا اینقدر عوض شدهاند. بیست سالی هم ایران نبودم. شاید برای همین، این قدر برایم عجیب است. الان تماشاچی فوتبال، كاملا عصبی است. دیگر نمیبینیم كه تماشاچیها توی استادیوم به آرامش برسند. یكی از انتقاداتی كه من به عادل فردوسیپور دارم، این است كه تو بیا آن آرامش و شادی را به فوتبال برگردان. كاری نكن كه تماشاچیها بازی به بازی عصبیتر باشند.البته سی سال پیش هم تماشاگران فحش میدادند.آره، ولی جو استادیومها اینجور نبود.پس از اینكه توی سینما بازی كردید هم به استادیوم میرفتید؟بعد از اینكه تنگنا، صادق كُرده، خداحافظ رفیق و خروس و ملخ را بازی كردم، دیگر همه من را میشناختند. برای همین، وقتی سر بازیهای پرسپولیس میرفتم استادیوم، همة تماشاچیها ذوق میكردند. یك طرف استادیوم فریاد میزدند «سعید راد»، سمت دیگر جواب میدادند «پرسپولیس».توی آن سالها غیر از شما بازیگر دیگری هم عشق فوتبال بود؟نه، مگر حالا از بازیگران كسی از فوتبال سرش میشود؟ آن سالها هم اینجور بودند. البته حالا یك تیم هنرمندان راه افتاده تا همه پیراهنش را بپوشند و عكس بگیرند. ولی اگر بروید سر مسابقاتشان، هیچكدام نمیتوانند صدمتر بدوند.آن سالها كه با بازیكنان پرسپولیس رفیق بودید، آنها را سر فیلمهای خودتان هم میبردید؟خودشان میآمدند. حتی دوستانشان را هم میآوردند. پروین پای ثابت فیلمهای من بود.پروین از چه فیلمی خوشش آمده بود؟«صادق كُرده» را خیلی دوست داشت. یادم میآید فیلم كه تمام شد، آمد سراغ من و گفت: «خوشم اومد همه شونو كشتی!» كلا پروین از فیلمهای بزنبزن من خوشش میآمد. «طغرل» و «كمین» را دوست داشت. عاشق صحنههای بزن بزن بود.با تاجیها هم رفاقت داشتید؟از بین آنها دوست خوبم ناصرخان حجازی بود. آقای مظلومی بود. با تنها استقلالیای هم كه عكس گرفتم، حسن روشن بود كه رفت روی جلد مجلهها. هیچ استقلالی دیگری توی زندگیاش با من عكس ندارد.سر دربیها شاكی نمیشدند از اینكه پرسپولیس را تشویق میكردید؟توی دربیها من چیزی نمیفهمیدم.شما یكی از آن ده بیست هزار نفری هستید كه توی تاریخ فوتبال ایران، بازی ششتایی تاج و پرسپولیس را توی سال 52 تماشا كردید. آن روز توی استادیوم چه خبر بود؟باور نمیكنید كه حسین كلانی و همایون بهزادی با آنها چهكار كردند.انگار شما تمام دربیها را توی استادیوم تماشا كردهاید.البته بیست سال ایران نبودم. ولی هر وقت ایران بودم و استقلال و پرسپولیس با هم بازی میكردند، من خودم را میرساندم استادیوم.سر فیلم «دوئل» كه برای فیلمبرداری رفته بودیم بندر ماهشهر، كاری كردم كه آقای درویش دو روز فیلمبرداری را تعطیل كرد تا من برگردم تهران و بازی را از توی استادیوم تماشا كنم. اصلا تا سال 57 تمام بازیهای پرسپولیس را میرفتم استادیوم قرارداد هر فیلمی را كه میبستم،تویش قید میكردم كه پنجشنبه و جمعه فیلمبرداری تعطیل است.فرقی نمیكرد پرسپولیس توی آزادی بازی داشته باشد یا توی شهرستانها. هر شهری میرفتند، همراه تیم میرفتم.كدام دربی به شما چسبید؟همان بازی ششتاییها. لامسب مثل پك اول سیگار بود. بعد از آن بازی، دیگر شكستدادن تاج لذت زیادی نداشت. آن6 تا گل، ظرفیت همه را بالا برد. اتفاقاً توی آن بازی، همه توقع داشتند كه تاج بازی را ببرد. تاج وضعیت بهتری داشت.توی آن دوره نشریه ورزشی هم میخواندید؟من اطلاعاتی بودم. آن دوره فقط كیهان ورزشی و دنیای ورزش چاپ میشدند، ولی من فقط دنیای ورزش میخریدم. نه اینكه كیهان ورزشی نخوانم، ولی طرفدار دنیای ورزش بودم.پیش از آن بازی ششتایی، با كسی كری داشتید؟نه، نجابت تماشاچیها زیاد بود. اما حالا دیگر ورق برگشته. اگر پرسپولیس ببازد، باید موبایلم را خاموش كنم، آنقدر كه زنگ میزنند و كری میخوانند.هنوز با كدامیك از آن بازیكنان قدیمی رفاقتتان را حفظ كردید؟محمود خوردبین. علیآقا را هم آخرینبار شب بازی استقلال – پرسپولیس توی اردوی پرسپولیس دیدم. رفته بودم هتل. فكر كنم آخرین باری بود كه توی دربی روی نیمكت پرسپولیس نشست. عباس كارگر جم، رضا و بیوك وطنخواه و چند نفر دیگر هم هستند كه با هم میپلكیم.چه حرفهایی میزنید با هم؟همهاش یادش بهخیر است. من یكبار با رضا وطنخواه رفتم استادیوم. فكر كنم بازی با سایپا بود كه تیم مساوی كرد. آقا این رضا هی غر زد! پس از مدتها دیدم كه یكی با احساس، بازی پرسپولیس را تماشا میكند. الان من مطمئن هستم كه اگر پرسپولیس یك بازی را ببازد، علی پروین تا صبح بیدار میماند.شما هم ورزشگاه میروید غر میزنید؟ سروصدا میكنید؟مگر ندیدید افشین پیروانی درباره من چی گفته بود؟ سر یك بازی از بلندگوی ورزشگاه داشتند بازیكنان پرسپولیس را اسم میبردند. من عادت دارم برای تكتكشان بلند میشوم و دست میزنم. بعد از بازی، افشین گفته بود كه نمیدانم این سعید راد كی میخواهد آرام بنشیند روی سكو.از تیم امسال راضی هستید؟آره تیم خیلی خوب بازی میكند. فقط میدانید، بدشانسی میآوردند كه توی هر بازی، هفت هشت تا مهره كلیدی نیستند. یكسری مصدوماند، چند نفر محروم.از دنیزلی خوشتان میآید؟آره. دنیزلی مربیای است كه خود پروین هم قبولش دارد. من این حرف را از خود پروین شنیدم. علیآقا توی این چیزها خیلی آدم باانصافی است. ببینید، پاس پارسال با همین دنیزلی باید قهرمان لیگ میشد. حالا چند تا بدشانسی هم آوردند و نتوانستند، ولی این دلیل نمیشود كه ارزش كار دنیزلی را قبول نكنیم.از كدام مربیان دیگر خوشتان میآید؟از قلعهنویی هم خوشم میآید. استیل امیر وقتی كنار زمین میایستد، كاملا حرفهای است. پروین هم كه عالی است. نمیگویم دیگران بد هستند. این سلیقه من است.توی این بیست سالی هم كه از ایران دور بودید، فوتبال را دنبال میكردید؟سر بازی ایران – استرالیا كانادا بودم. توی یك كلوپ جمع شدیم. بالای هزار نفر بودیم. وقتی ایران گل دوم را زد، شهر را ریختیم بههم. كاری كردیم كه پلیسهای كانادایی هم طرفدار ایران شده بودند.انگار سال 1998 بازیهای ایران توی جام جهانی را از ورزشگاه دیدید؟جام 2006 هم رفتم آلمان. البته از این مسافرتهای خانوادگی بود. تا میآمدند حاضر شوند، نیمه اول مسابقه تمام شده بود. خیلی دوست داشتم تنهایی بروم آلمان و شب و روز توی خیابانها بخوابم.از بازی های ایران توی جام جهانی راضی بودید؟من راضی بودم. البته بودند كسانی هم كه احساس میكردند با این تیم میشود به نیمه نهایی رسید. از دو سه ماه پیش از مسابقات، انتظار را به مردم تزریق كردند. شوخیشان گرفته بود. فكر میكردند این تیم میتواند مكزیك و پرتغال را ببرد. اصلا فوتبال ایران، كجای تاریخ خودش توانسته این دوتا تیم را ببرد كه ما توی جام جهانی انتظارش را داشتیم؟غیر از مسابقات ایران، رفتید بازی دیگری هم ببینید؟فینال، بلیت مسابقه را یكی به ما داد، ما هم رفتیم. نمیدانید چه فوتبالی بود! این ایتالیاییها شاهكار كردند.الان توی فوتبال ایران از كدام فوتبالیست خوشتان میآید؟پروین، اگر الان هم بیاید توی زمین، از همه اینها بهتر بازی میكند.
همشهری جوان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 498]