واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد
نوگلی علوی به سال 1311 ازبوستان محبت بدرومادری مومن درروستای بهشهرشکفت که می رفت فضای زندگی مسلمین را با عطر وجودش معطرسازد تربیت صحیح ورشدمعنوی دردوران کودکی ودبستان اوراشیفته حوزه های علوم اسلامی کرد تا اینکه در چهارده سالگی به سلک حوزویان پیوست وحوزه آیت الله كوهستانی ىر6كیلومتری بهشهرپذیرای او گردید .چه شبها که از خوف خدا سربندگی واطاعت به استان جلال حق می گذاشت وبانوای دلنشین العفو سکوت شبانگاهی مدرسه رامی شکافت وضجه وناله مداومش همگان رابه تعجب وا می داشت .بااین معنویت بی نظیر شوق هجرت به دیار قم چون کوثری جان شیرین وی را مشتعل ساخت تااینکه باآمدن به قم وآشنایی با شیخ علی کاشانی وبهره گیری ازنورعلم وفضیلت آن استاد موفق به زیارت حضرت ولی عصر عج شد .باتصویب لایحه انجمنهای ایالتی وولایتی مبارزه وروحانیت به رهبری امام خمینی ره اوج گرفت وهاشمی نژاد نیزباایراد سخنرانی های افشاگرانه به مبارزات خود شدت بخشید تااینکه درنیمه شب 15خرداد 1342به همراه امام و40تن دیگر دستگیر شده وراهی زندان گردید .درسال 57مبارزات بی شائبه اش مورد تقدیر حضرت امام قرار می گیردودر نامه ای خطاب به ایشان می فرماید من چشمم به افرادی چون شما روشن است .باپیروزی انقلاب اسلامی مشعل دارفضیلت درسنگر حمایت ازاین نهال نوپا ومبارک به مبارزه با افکار التقاطی وگروههای مختلف ونفوذ عوامل بیگانه پرداخت وتا آخرین لحظه عمرمبارک خویش دست از پیشبرداهداف مقدسش برنداشت .بعدازشکست حصر آبادان وفرارسیدن سومین انتخابات ریاست جمهوری 10مرداد 1360منافقان که به فکر تضعیف روحیه مردم در انتخابات بودند نقشه ترور شخصیت بزرگی همچون هاشمی نژاد رادردستورکارخودقراردادند ودوروزقبل ازعملیات یعنی پنجم مهرماه1360طی تماس تلفنی اوراتهدید به مرگ کردند تهدیدی که خبرازتحقق رویای صادقه ای می داد که چند روز پیش این شهید بزرگواردرخواب دیده بود.ایشان درخواب می بیند که شعله های آتش به امام نزدیک می شود وتلاش اوبرای خاموش کردن آتش فایده ندارد وسرانجام تمام لباسهای امام می سوزد ولی امام سالم می ماند .بعدازاین خواب ایشان درتعبیری عاشقانه می گوید یاران امام مانند لباسی برای ایشان هستند وشهید خواهندشد که با خواست خدا من هم از شهداخواهم بود وامام عزیز باقی خواهند ماند .سرانجام ایشان درروز شهادت امام جواد مصادف با هفتم مهرماه 1360درحالیکه ازکلاس درس خارج میشود توسط منافق سیه روزی که نارنجکی را به هنگام در آغوش کشیدن استاد منفجر می کند به شهادت می رسد .انفجاری که روح بلندش را ازقفس تن پروازداد وفریادرسوایی شب پرستان وطلوع خورشیدی دوباره را درآسمان شهرنوید داد فریاد رستگاری ازماذنه شهادت بر خاست وهاشمی نژادرا به میهمانی جدش رسول خدابرد .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 391]