تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834050192
اين جرم مجازات سنگيني ندارد
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: اين جرم مجازات سنگيني ندارد جام جم آنلاين: سهشنبه سيام مرداد ماه 86: ساعت 9 صبح را نشان ميدهد. جمعيت زيادي به سالن آمدهاند و مقابل غرفه‌ها رژه مي‌روند. همه چيز حول محور نظم مي‌چرخد و برنامه‌ها سرگرم‌كننده است...10دقيقه از 9 گذشته است. از دور صدايي مي‌آيد و به دنبال صدا مردي نقابدار با اسلحه‌اي در دست وارد سالن ميشود. سكوت با صداي شليك تير هوايي مي‌شكند و ناله‌هاي آدم‌هاي نگران بلند ميشود. مرد نقابدار كلاشينكفش را دور تا دور رو به سوي آدم‌ها مي‌چرخاند و با دلهره به دل انداختن خواستار بسته شدن همه درها ميشود ولي يك نفر از ترس غش مي‌كند و روي دست‌ها دست به دست ميشود. با اجازه جوان نقابدار او را به بيرون تالار مي‌برند و درها دوباره بسته ميشود. هيچ‌كس نمي‌داند او چه مي‌خواهد، اما حرف زدن‌هايش دستش را رو مي‌كند. «به هيچ‌كس آسيب نمي‌زنم، تو را به خدا به حرف‌هايم گوش دهيد» مرد نقابدار كه اين جملات را ميگويد واژه‌ها در دهان‌ها مي‌ماند و سكوت برقرار ميشود. او كه هنوز نقاب به چهره دارد،مي‌كوشد تا خيال500نفري را كه گروگان او هستند آسوده كند و مرتب «به شما كاري ندارم» را تكرار مي‌كند. ولي او 2 سي دي در دست دارد كه مي‌خواهد آن را براي حاضران پخش كند. كسي نمي‌داند محتواي اين لوح‌هاي فشرده چيست ولي آنگونه كه او ميگويد فيلمي از ستم‌هايي است كه بر او رفته است. سخنانش گرم و تاثيرگذار است تا جايي كه حاضران در سالن، دلسوزي را جايگزين ترس مي‌كنند. در اين ميان برخي جرات مي‌يابند تا كمي به مرد نزديك شوند. او نيز مقاومتي ندارد و دوستانه كنار آنان مي‌نشيند. نقاب كه از چهره‌اش كنار مي‌رود، جواني بيست و چند ساله مي‌نمايد و البته نه آنقدر هولناك. صدايش گرفته و خش‌دار شده و سرش از ناراحتي به اين سو و آن سو پيچ و تاب مي‌خورد. يكي از ميان جمعيت با آب‌ميوه‌اي در دست، كيك درون كيفش را به مرد جوان تعارف مي‌كند و او هم آنها را مي‌گيرد و در دهان مي‌گذارد. حالش كه كمي جا مي‌آيد دوباره سي‌دي‌ها را در هوا مي‌چرخاند و پخش شدنشان را طلب مي‌كند. با اصرار او مسوولان سالن دست به كار مي‌شوند. ولي در خيل جمعيت، گوشي‌هاي تلفن همراه نيز به كار ميافتد و شماره 110 بر صفحه آن نقش مي‌بندد. مرد نقابدار نبايد چيزي از اين كار بفهمد، او نيز متوجه امور نيست... بالاخره سي‌دي‌ها پخش ميشود. محتواي آن تصاوير گنگي است از يك گروگانگيري آن‌هم در يك مدرسه. مرد ميگويد «اين منم» و روي تصوير مردي به قدوقامت خودش را نشان ميدهد. ميگويد دو سال پيش اين كار را كرده‌ام. در جمعيت ولوله ميافتد و عده‌اي دست به دعا، آمدن پليس را انتظار مي‌كشند. سي‌دي دوم هم در حال پخش شدن است اما صداي آن با نواي آژيري بلند به هم مي‌آميزد. «پليس آمده است» اين را حاضران در سالن با هم تكرار مي‌كنند ولي مرد نگران نيست و با آرامش اسلحه و فشنگ‌هايش را ميان جمعيت تقسيم مي‌كند. قفل‌هاي در نيز با ضربات نيروهاي پليس شكسته ميشود و هجوم جمعيت به خارج، موجي انساني پديد مي‌آورد. حالا ديگر پايان خط است ولي مرد نقابدار بي‌هيچ مقاومتي دستش را به نشانه تسليم بالاي سر مي‌برد... شايد آن دسته از شهرونداني كه تيترهاي مهم روزنامه‌ها را خيلي خوب به خاطر مي‌سپارند، هنوز خاطره اين گروگانگيري را به ياد داشته باشند. روزي كه جواني 27 ساله و مسلح 500 نفر از شركت‌كنندگان جشنواره فكري جاي پا را به گروگان گرفت و نام خود را به عنوان عامل بزرگ‌ترين گروگانگيري در تاريخ پايتخت ثبت كرد. يك‌سال و دو ماه پيش اين جوان كه خود را گروگانگير مدرسه رازي در سال 84 نيز معرفي مي‌كرد، ادعا كرد زماني عضو سپاه و نيروي انتظامي بوده و به علت دفاع از دانشجويان، مبارزه جدي با مواد مخدر و خودداري از دريافت رشوه شكنجه شده و خانواده‌اش نيز در معرض خطرند. البته اين ادعاهاي او هيچ‌گاه از سوي مسوولان پليس تاييد نشد، اما آن چيزي كه در سطرهاي روزنامه‌هاي پايتخت درج شد، رسيدگي به وضعيت مادر بيمار گروگانگير به عنوان انگيزه اين گروگانگيري بود، هر چند كه سردار رادان عمل اين مرد نقابدار را چيزي جز بازتاب اختلالات رواني‌اش معرفي نكرد اما اين رويداد با هر انگيزه‌اي كه انجام شده باشد همان چيزي است كه صاحب‌نظران از آن به عنوان بزه ياد مي‌كنند البته در كشور ما گروگانگيري به شدت برخي كشورهاي جهان رخ نمي‌دهد بويژه آن‌كه در گروگانگيري‌هايي كه صورت مي‌گيرد بيشتر، انتقام‌هاي شخصي انگيزه‌اي براي اين كار ميشود. اين درست همان چيزي است كه دكتر ناصر قاسم‌زاده دبير انجمن حمايت از سلامت و بهداشت روان جامعه نيز آن را تاييد مي‌كند. اين مدرس دانشگاه، گروگانگيري‌هاي انجام شده در سطح جهان را به سه دسته مهم تقسيم مي‌كند و حساب سارقان حرفهاي و گروگانگيراني را كه با مقاصد سياسي دست به اين كار مي‌زنند، از گروگانگيران عاطفي جدا مي‌كند. آنگونه كه او ميگويد آن دسته از افرادي كه از آنها با عنوان سارقان حرفهاي ياد ميشود، مجرماني هستند كه براي به پايان رساندن سرقت خود و به دست آوردن پول از هر راهي از جمله گروگانگيري استفاده مي‌كنند. اين در حالي است كه دسته ديگري از اين افراد كه بيشتر در بخش حمل و نقل هوايي دست به گروگانگيري مي‌زنند بيشتر اهداف سياسي را دنبال مي‌كنند و براي نجات خودشان و رساندن صداي اعتراضشان به گوش جهانيان، در قالب گروگانگير ظهور مي‌كنند البته به گفته اين مدرس دانشگاه اين دو نوع گروگانگيري در كشور ما بسيار اندك اتفاق ميافتد، در حالي كه نوعي از گروگانگيري كه عاطفه و احساس و مشكلات در آن حرف نخست را مي‌زند بيشتر رخ مي‌نمايد. جمع قابل توجهي از گروگانگيران به سبب بيماريهايي كه در رده اختلالات شخصيتي جاي مي‌گيرند به اين كار روي مي‌آورندتحليل قاسم‌زاده در اين مورد اين‌گونه است: در گروگانگيري‌هايي كه بعد اجتماعي آن پررنگ است، فرد گروگانگير به طور معمول دچار درجاتي از اضطراب و عزت نفس پايين است، طوري كه فكر مي‌كند با گروگان گرفتن فرد يا افرادي مي‌تواند مطرح شود و حرفش را به گوش مسوولاني كه در دسترس نيستند، برساند. البته اين مشاور خانواده در عين حال به فقر اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي اين قبيل افراد نيز اشاره مي‌كند و با اين وصف كه اين افراد چون فكر مي‌كنند حقي از آنان ضايع شده بايد فراتر از قانون حركت كنند، به اين پرسش نيز پاسخ ميدهد كه با وجود ميليون‌ها انسان فقير در جهان چرا تنها تعدادي از آنان دست به اين كار مي‌زنند: وقتي تعادل روحي فرد به نوعي به هم مي‌خورد و در لحظاتي كه از اضطراب و فشار رواني رنج مي‌برد، ناگهان تصميم مي‌گيرد به ديگران آسيب برساند كه اين احساس مي‌تواند ناشي از خواندن يك كتاب يا ديدن يك فيلم باشد. با اين حال قاسم‌زاده برخي گروگانگيري‌هايي را كه در آن گروگانگير آسيبي به افراد نمي‌زند، در قالب ناتواني فرد براي حل مشكل و احقاق حقوق از دست رفته و گاه براي به دست آوردن پول و گذران زندگي تعبير مي‌كند اما نگاهي كوتاه به اخبار حوادث نشان ميدهد كه مردها در گروگانگيري‌ها نقشي پر رنگ‌تر از زنان دارند. وقتي اين موضوع را با دكتر قاسم‌زاده در ميان گذاشتيم او به ويژگي‌هاي سرشتي مردها در ابراز خشونت اشاره كرد و توضيح داد: گروگانگيري نوعي از بزهكاري است كه خشونت زيادي را مي‌طلبد، حال آن كه مردها از اين ويژگي برخوردارند. در واقع در تمام جهان مردها قدرت واكنش و عكس‌العملي خوبي دارند و در فرياد زدن، كتك‌كاري، خشم و ايجاد ترس و وحشت از زنان پيشي مي‌گيرند، به گونه‌اي كه با اتكا بر همين ويژگي است مرداني كه به نوعي از جامعه لطمه خورده‌اند و در پي انتقام از گروهي هستند كه حقشان را ضايع كرده‌اند، دست به گروگانگيري مي‌زنند البته آنگونه كه اين مشاور خانواده بيان مي‌كند جمع قابل‌توجهي از گروگانگيران نه به خاطر اين قبيل مسائل ، بلكه به سبب بيماري هايي است كه در رده اختلالات شخصيتي جاي مي‌گيرند به اين كار روي مي‌آورند؛ همان روندي كه قاسم‌زاده در توضيح آن اعلام مي‌كند كه در طول روند رشد عواملي ژنتيك يا محيطي بيماري‌زا سبب ميشود تا فرد پاسخ‌هاي درست براي ارضاي خواسته‌هايش را ياد نگيرد. مشكلي كه از جايي ديگر مي‌جوشد وقتي دكتر قاسم‌زاده بر لزوم وجود خشونت در فردي كه گروگانگيري مي‌كند دست مي‌گذارد، نقش خانواده‌ها در پرورش آدم‌هايي خشن و دوستدار درگيري بيش از پيش پررنگ ميشود. در واقع فرد پرخاشگر در خانواده ياد مي‌گيرد هر زمان كه دچار ناكامي يا ناراحتي شد از پرخاشگري استفاده كند. او فردي با اعتماد به نفس پايين و ناتوان در برقراري ارتباط انساني سالم است كه خشونت و قدرت خود را بر سر فردي ضعيف‌تر از خود هوار مي‌كند. به اين ترتيب در صورت تولد در چنين خانواده‌اي هنگامي كه نمي‌توانيم حرفمان را به كرسي بنشانيم به وسيله خشونت آن را اعمال مي‌كنيم. اين به اين معناست كسي كه اقتدار دروني‌اش از بين رفته يا كمرنگ شده ناچار است از راه خشونت خواسته‌اش را محقق كند. اين همان چيزي است كه دكتر تورج مرادي، فوق‌تخصص روانكاوي نيز آن را تاييد كرده است. او ميگويد وقتي ما احترام به خود را ياد نگرفته‌ايم و از كودكي با احساس تحقير زندگي مي‌كرده‌ايم، به طور حتم به ديگران نيز احترام نمي‌گذاريم و اين بي‌احترامي را بر فردي كه از خودمان ضعيف‌تر است اعمال مي‌كنيم. در واقع اين بي‌احترامي مثل يك عقده سركوب شده حل نشده در درون ما باقي مي‌ماند و هنگامي كه عوامل بيروني نيز تحريكمان كند، آن را به صورت خشونت و پرخاشگري به بيرون مي‌ريزيم. نقبي در قانون علاوه بر نقش خانواده‌ها، آن چيزي كه برخي صاحب‌نظران همواره در نقد حوادث و رويدادهاي اجتماعي بر آن تكيه دارند، عاملي است كه از درون قانون مي‌جوشد. اگر در قانون مجازات اسلامي ايران گذري كنيد در هيچ جاي آن از مجازات فرد گروگانگير سخني به ميان نيامده است. درست همان سكوتي است كه در مورد قتل فرزند به دست پدر يا نحوه محاسبه ديه زنان و تفاوت چشمگير آن با مردان حاكم شده است. وقتي هجدهم ارديبهشت امسال آن جوان فراري براي نجات خود از چنگ قانون تصميم گرفت پسرخاله خود را به گروگان بگيرد تا بتواند از دست ماموران پليس بگريزد، وقتي اواخر بهمن سال گذشته اشرار تلاش كردند در هرمزگان عده‌اي را به گروگان بگيرند يا زماني كه نيمه اسفند سال گذشته جواني به نام علي با به گروگان گرفتن مادر و برادرزنش 5 ساعت ماموران پليس را مشغول خود كرد همين حوادثي رقم خورد كه در قانون براي آن تعريفي وجود ندارد. عجيب آن كه قانون مجازات اسلامي تنها در ماده 621 آن هم تحت عنوان آدم‌ربايي به تعريف و تعيين مجازات اين قبيل جرايم پرداخته است. به اين ترتيب اين بار نيز ضعف قانون سبب شده تا گروگانگيري در زمره عناوين مجرمانه قرار نگرفته و روي آورندگان به آن بي‌ترس از مجازاتي سنگين وحشتي را در جامعه القا كنند كه به باور برخي حقوقدانان بايد در زمره جرم سياسي قرار بگيرد و حكم محارب براي آن صادر شود. مريم خباز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 525]
-
گوناگون
پربازدیدترینها