تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834954484
جنگ فرصت خوبي بود براي تمرين پرواز
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: خلاصه خوبيها ـ 5 خبرگزاري فارس: آرزو داشت خلبان شود اما هر بار كه دستهاي پينه بسته پدر و چشمهاي خسته برادر را ميديد، دلش مي‌سوخت. دلش طاقت نياورد، درس و مشق را رها كرد و شد يه پا كمك خرج خانه. اما گوشه ذهنش پرواز هنوز آرزو بود و خدا خواست كه به آرزويش برسد. به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت خبرگزاري فارس، «اتاق اجاره‌اي» عنوان پنجمين كتاب خلاصه خوبي‌هاست كه شامل مجموعه‌اي از خاطرات دانش‌آموزان شهيد استان‌هاي كرمانشاه، كردستان و ايلام است. در اين كتاب زندگي‌نامه، خاطرات و وصيت‌نامه شهيد معرفعلي مرادي، شهيد لطيف پناهي و شهيد مجتبي شيخ كرمي از استان كرمانشاه، شهيد موسوي مرادي از استان كردستان و شهيد علي‌حسن مهدي بيگي، شهيد فتح‌الله علي‌محمدي و شهيد نامدار شاهين از استان ايلام منتشر شده است. در بخشي از اين كتاب درباره زندگي‌نامه شهيد علي‌حسن مهدي بيگي آمده است: مصطفي كاغذ را باز كرد و بالا گرفت. هيچ‌كس هنوز نمي‌دانست اسم چه كسي در آمد، مصطفي بدو و بچه‌ها بدو، اما علي‌حسن نشسته بود يك گوشه و لبخند مي‌زد. لباس‌هايش هنوز خيس بود با خودش فكر مي‌كرد كاش دست خدا برداشته باشد كاغذ را، كه طرف نااميد نشود. سيدجواد بالاخره كاغذ را از آن بلبشو گرفت بالا و اسم را خواند: «علي‌حسن مهدي بيگي». اين كتاب به همت اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي دانش‌آموزان و بر اساس سرگذشت پژوهشي شهداي دانش‌آموز توسط دانش‌آموزان تهيه شده است. انتهاي پيام/ز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]
-
گوناگون
پربازدیدترینها