قاتلاني كه مثل آب خوردن آدم مي كشند

واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: قاتلاني كه مثل آب خوردن آدم مي كشند
تاريخ سينما و به خصوص سينماي وحشت، آكنده است از قاتلاني خون ريز كه با قساوت تمام آدم مي كشند. اين ها در اصل، در رقابت خير و شر كه هميشه تاريخ روند روايت داستاني را شكل داده، تجسم مطلق شر هستند و با وجود آن هاست كه ژانري پا مي گيرد و داستاني شكل مي گيرد. به نقل از باني فيلم مطلبي كه مي خوانيد، ريز به ريز به خصايص اين قاتلان رواني پرداخته است. مطلبي كه خواندنش براي علاقه مندان اين نوع سينما خالي از لطف نيست و مي تواند باعث آشنايي بيشتر با روندي باشدكه انحطاط اخلا قي هاليوود را بيشتر و بهتر به رخ مي كشد. اين روند هميشگي هاليوود است كه مي كوشد نيروي شر در آن، چنان قدرتمند با شد كه بتواند بار معنايي خاصي را كه هاليوود در پي انتقال آن است ارائه دهد. اين مطلب به علت طولاني بودن در 2 بخش تقديم حضورتان مي شود.

جيسون ورهيز
ظاهر شده در: جمعه سيزدهم: قسمت دوم(1981)/ قسمت سوم(1983)/ قسمت آخر(1984)/ شروعي تازه (1985)/ جيسون زنده است (1986)/ خون تازه (1988)/ جيسون مانهاتان را مي گيرد (1989)/ فردي عليه جيسون (2003)

ايفا كننده نقش: وارينگتون جيلت/ ريچارد بروكر/ سي جي گراهام/ كين هودر/

وسيله حمل كننده: يك تبر بزرگ

در كنار مايك مه يرز و فردي كروگر، جيسون ورهيز يكي از قوي ترين و تنومندترين ترس هاي مدرن به شمار مي رود. جيسون ستاره مجموعه 10 قسمتي جمعه سيزدهم كه اخيرا جيسون ايكس و فردي عليه جيسون نيز به آن اضافه شده است، تا به حال حجم زيادي از نوجوانان و جوانان بي گناه (كه البته در بعضي شرايط چندان هم بي گناه نبوده اند) را طي ساليان اخير تكه تكه كرده و به قتل رسانده است. قربانيان جيسون همگي نوجواناني هستند كه به جنبه هاي مختلف گناه آلوده شده اند و از نظر جيسون آن ها تنها به اشتباهات جامعه شخصيت و اعتبار مي بخشند. شايد براي ما تماشاگران سينماي مدرن، جيسون ديوانه اي باشد كه ما را به خاطر گناهان مان مجازات مي كند. رفتار رواني گونه او ترسناك ترين چيزي است كه مستقيما ما را مورد حمله قرار مي دهد. او دقيقا مانند آدمكش هم ترازش مايكل مه يرز هيچ گاه بدون ماسكش ديده نمي شود و تا بحال در اين 10 قسمت حتي يك كلمه هم صحبت نكرده است. او نمادي بي صدا و بي كلام است و همين است كه او را تبديل به يكي از قوي ترين و تاثيرگذارترين رواني ها بدل كرده است. قرباني هاي او نمي توانند آمدن او را ببينند و نمي شنوند كه چه زماني مي آيد و در اغلب موارد نمي دانند كه با چه چيزي به آن ها حمله مي شود. حتي ما به عنوان تماشاگر نيز نمي دانيم با چه چيزي و در چه زماني رويارو هستيم. جيسون يك شخصيت شناخته شده نيست و همين دليل باعث ادامه يافتن اين مجموعه بيش از 20 سال شده است. او فراموش نشدني است و يكي از ترسناك ترين رواني هايي است كه تابه حال روي پرده سينما نشان داده شده است.

مايكل مه يرز
ظاهر شده در: هالووين (1978)/ هالووين 2 (1981)/ هالووين 4 : بازگشت مايكل مه يرز (1988)/ هالووين 5 (1989)/ هالووين 6 : نفرين مايكل مه هيرز (1995)/ هالووين/ (8991) 02 H هالووين(2007)

ايفاكننده نقش: توني موران / جورج پي ويلبور / دونالد ال شنكس

وسيله حمل كننده: يك كارد بزرگ

دكتر لوميس ( دونالد پليزنس) در هر فرصتي كه بدست مي آورد، يادآوري مي كند كه مايكل مه يرز خود ابليس است. وقتي او به همراه پليس محلي جنازه يك سگ نيمه خورده شده را پيدا مي كند پليس به او مي گويد كه اين كار يك انسان نيست، اما لوميس بهتر مي داند: او واقعا يك انسان نيست. لوميس 15 سال پزشك شخصي مايكل مه يرز بوده است. 8 سال را صرف درمان او كرده و 7 سال سعي در بستري نمودن او داشته است و زماني كه قبر مايكل را خالي مي بيند مي فهمد كه هيچ راه بهبودي براي او وجود ندارد. در 31 اكتبر 1963، مايكل مه يرز 6 ساله خواهرش را در شب هالووين به قتل مي رساند. او در سال 1978 از بيمارستان رواني فرار مي كند. اولين قربانيان او، پرستارانش بوده اند. او هنگامي كه به قربانيانش حمله ور مي شود هيچ صحبتي نمي كند. البته خود لوكيشن فيلم نيز جايي غريب انتخاب شده است. از بين بردن مايكل به عللي تقريبا غير ممكن است، حتي وقتي كه توسط چاقوي خودش مورد اصابت قرار مي گيرد و يا در انتهاي فيلم كه تمامي تيرهاي اسلحه لوميس به سينه مايكل برخورد مي كند و مايكل از بالاي نرده هاي بالكن به پايين سقوط مي كند، اما به طور ناگهاني ناپديد مي شود.

پاتريك بيت من
ظاهر شده در: رواني آمريكايي (2000)

ايفاكننده نقش: كريستين بيل

وسيله حمل كننده: ابزار قدرتي

زماني كه رواني آمريكايي اكران شد، پاتريك بيت من قطعا جاي خود را در ميان مردان ديوانه سينما باز كرد. او كه كاراكتر اصلي رمان فوق العاده خشن برت استيون اليس نوشته شده در سال 1991 است، يك انسان كاملا غير عادي و خودخواه است. او متولد دهه 80 است و به نگاه ها، تيپ ها، تخصص ها و جنبه هاي مادي زندگي كاملا آلوده شده است. متاسفانه او براي كساني كه سعي مي كنند به نوعي با او رقابت كنند و خود را برتر از او نشان دهند، وسوسه اي مخفي براي شكنجه، قطعه قطعه كردن و قتل آن ها در خود پنهان ساخته است. براي كساني كه رمان اصلي را خوانده اند كاملا مشخص است كه رفتار بيت من در فيلم، بسيار ملايم تر از خود رمان به تصوير كشيده شده است. اگرچه اكثر اعمال وحشيانه او در فيلم نشان داده نشده، اما تمايلات بي نهايت رواني گونه او كاملا در مركز توجه قرار مي گيرد. پاتريك بيت من در ظاهر يك تاجر موفق و جذاب است. كسي كه ظاهرا همه آرزو دارند جاي او باشند. اما در زير اين حالت ظاهري، او يك قاتل ساديستيك است كه حاضر به انجام هرگونه جنايتي مي باشد و همين شخصيت دوگانه است كه او را هم بر روي كاغذ و هم روي پرده سينما چنين ترسناك و آزاردهنده ساخته است.

جك تورنس7
ظاهر شده در: تلالو (1980)

ايفاءكننده نقش: جك نيكلسون

وسيله حمل كننده: يك تبر مخصوص

وقفه فكري نويسنده يك دردسر تمام عيار است. فرض كنيد كه يك نويسنده ايد و براي شما روزها پشت سر هم مي گذرد و شما هم چنان پشت ماشين تايپ نشسته ايد و كاغذ سفيد با سفيدي خود شما را به تمسخر مي گيرد و شما از الهام گرفتن از چيزي براي نوشتن كاملا نواميد شده ايد. اين طور مي شود كه با افزايش بي حوصلگي و عصبانيت دروني، رفته رفته جابه جايي شخصيت صورت مي گيرد و نويسنده مجبور مي شود دست به هركاري كه او را از اين يكنواختي بيرون بياورد بزند. بعد از گذشت قريب به يك ماه يكنواختي در پشت ميز تحرير است كه جك تورنس از لحاظ دروني زير و رو مي شود. قبل از آن، او يك انسان منطقي و در بياني كوتاه مردي قانع و خانواده دوست بود. او بعد از اين كه با خانواده اش براي نوشتن داستان، به هتلي به نظر ساكت و از هر لحاظ آرام مي رود، پس از گذشت چند هفته از اقامت شان، جك شروع به ديدن چيزهاي عجيب و غريب مي كند. بعد از آن تنها يك قدم تا خرد شدن درها باقي مانده است. اما او هيچ وقت افكار انساني خود را از دست نمي دهد. جك نيكلسون رواني ترين رواني هاست . او همه معيارهاي يك رواني را درخود دارد. آن ابروهاي شيطاني و چشمان نافذي كه به دنبال شكار است. آن نيشخند گرسنه و ترسناك و يا آن ته ريش و موهاي به هم ريخته و شانه نشده. جك به عنوان يك بازيگر فوق العاده استادانه بازي مي كند زيرا استنلي كوبريك نمي خواست كه تنها يك فيلم رواني مانند ديگر فيلم هاي همنوع خود بسازد و اين استادي استاد مسلم سينماست كه توانسته شخصيت نوشته شده در روان استيفن كينگ را اين گونه استثنايي خلق كند.

صورت چرمي
ظاهر شده در: كشتار با اره برقي در تگزاس(1974)/ كشتار با اره برقي در تگزاس: قسمت دوم (1986)/ كشتار با اره برقي در تگزاس: قسمت سوم(1990)/ كشتار با اره برقي در تگزاس (2003)/ كشتار با اره برقي در تگزاس: آغاز(2006)

ايفاكننده نقش:گونار هانسن/ بيل جانسون/ اندي بريانيارسكي

وسيله حمل كننده: خودتان حدس بزنيد!

كشتار با اره برقي در تگزاس طي 25 سال گذشته، 3 بار اكران شد و هر 3 بار هم توقيف شد تا سال 1999 كه براي اولين بار در انگلستان بدون اين كه سا نسور شود اكران شد. ( در سال 1975، كنسول سينماي شهر مخالف با اكران آن شد و 20 سال بعد با اين كه مقداري از فيلم سانسور شد، بازهم اكران فيلم ممنوع شد). اين فيلم به طور بسيار وحشتناكي خطرناك و وحشيانه است. در اين فيلم سالي و برادرش فرانكلين به همراه 3 تا از دوستان شان براي ديدن قبر پدربزرگ شان عازم سفر شده اند. آن ها با رسيدن به گورستان مي بينند كه قبر پدربزرگ شان باز شده و به آن بي حرمتي نيز شده است. در ادامه راه آن ها رهگذري شيطان صفت را سوار مي كنند كه علاقه شديدي به خوردن خون خود دارد. فرانكلين مي گويد: فكر مي كنم ما خود دراكولا را سوار كرده ايم. آن ها پس از پياده كردن اين مسافر به سمت خانه روستايي خانواده شان كه حالا تبديل به يك خرابه شده است حركت مي كنند و تك تك همسايه هاي قديمي شان را ملاقات مي كنند غافل از اين كه صورت چرمي كمي آن طرف تر مشغول قصابي كردن قربانيان خود است. اين فيلم يك كارنا وال خون بار است كه تنها يك هدف دارد: ايجاد وحشت و ترس.

جان دو
ظاهر شده در: هفت (1995)

ايفاكننده نقش: كوين اسپيسي

وسيله حمل كننده: گناهان كبيره

موفقيت جان دو و در كل موفقيت فيلم هفت به اين دليل است كه شخصيت او به راحتي درك مي شود . در فرهنگ لاتين، جان دو به يك جنازه نامشخص و ناشناس در سردخانه گفته مي شود. پس در حقيقت جان مي تواند هر كسي باشد. فيلم بر اساس 7 گناه كبيره (غرور- تنبلي- شكم پرستي- حسادت شهوت- غضب- طمع) پايه ريزي شده است. در اين فيلم جان درصدد قتل هفت نفر بر اساس هفت گناه كبيره است. به طوري كه شخصي را كه نمايانگر يكي از اين گناهان بود را پيدا مي كرد و او را آن قدر مجبور به انجام آن گناه مي كرد تا كشته شود. پس تصور مرگبار بودن وحشتناك فيلم چندان هم دور از تصور نيست. هيچ نيازي به بيان پيچيدگي هاي شخصيت رواني جان نيست تا بخواهيم مقصود جان از اين قتل ها را درك كنيم زيرا خود فيلم به شيوايي تمام بيان كننده جنبه هاي متعدد شخصيت جان است.

ميكي و مالوري ناكس
ظاهر شده در: قاتلين بالفطره (1994)

ايفاكننده نقش: وودي هارلسون و جوليت لوئيس

وسيله حمل كننده: اسلحه

وقتي كه اليور استون حقوق مربوط به فيلم نامه كوئنتين تارانتينو را خريداري كرد ( كه مضمون آن درباره 2 رواني بود كه در سرتاسر آمريكا دست به جنايت هاي خون بار مي زدند )، هدفش ساخت يك فيلم اكشن تابستاني بود و يا به قول خودش فيلمي كه آرنولد شوارتزينگر به آن افتخار كند. ايده اي كه در ذهن استون شكل گرفت باعث شد تا فيلم نامه اورژينال تارانتينو به كلي تغيير كند. او تصميم گرفت تا از شخصيت هاي ميكي و مالوري به عنوان وسيله اي براي هجو كردن و مورد انتقاد قرار دادن رسانه ها استفاده كند كه قاتلين زنجيره اي نظير چارلز مانسون را تبديل به نمادي ستاره گون كرده بودند. بدين ترتيب فيلمي به شدت تجربي اما با شيوه اي وحشيانه خلق شد كه براي ايجاد حس ترس و ارعاب، از همه نوع فرم تصويري از جمله انيميشن در آن استفاده شد. اگرچه خود اليور استون نيز موافق است كه فيلم قاتلين بالفطره را نمي توان بدون اين كه تصور كنيم در جهاني پيچيده اما كثيف زندگي مي كنيم، تماشا كرده و آن را درك كنيم .

ادامه دارد...
سه شنبه 5 آذر 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]

[مشاهده در: www.khorasannews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 863]