واضح آرشیو وب فارسی:قدس: به بهانه برگزاري يادواره شهيد زين الدين و سالروز شهادت او؛ بايد حسين وار بجنگيم
27 آبان ماه يادواره شهيد زين الدين در قم برگزار شد. به همين مناسبت نگاه كوتاهي داريم به زندگي و فعاليتهاي اين سردار شهيد.
در سال 1338 هجري شمسي در تهران ديده به جهان گشود. مادرش كه بانويي مأنوس با قرآن و آشناي با دين و مذهب بود براي تربيت فرزندش كوشش فراواني كرد. نبوغ و استعداد مهدي باعث شد كه او در دوران كودكي قرآن را بدون معلم و استاد ياد بگيرد.
از خصوصيات بارز او شجاعت و شهامت بود. خط شكني شبهاي عمليات و جنگيدن با دشمن در روز و مقاومت در برابر سخت ترين پاتكها به خاطر اين روحيه بود. روحيه اي كه اساس و بنيان آن بر ايمان و اعتقاد به خدا استوار بود.
شيفتگي و محبت ويژه اي به اهل بيت عصمت و طهارت(ع) داشت. با شناختي كه از ولايت فقيه داشت از صميم قلب به امام خميني(ره) عشق مي ورزيد. با قبلي مملو از اخلاص، ايمان و علاقه از دستورات و فرامين آن حضرت تبعيت مي كرد. به دقت پيامها و سخنراني هاي ايشان را گوش مي داد و سعي مي كرد كه همان را ملاك عمل خود قرار دهد و از حدود تعيين شده به هيچ وجه تجاوز نكند.
مي گفت: ما چشم و گوشمان به رهبر است، تا ببينيم از آن كانون و مركز فرماندهي چه دستوري مي رسد، يك جان كه سهل است، اي كاش صدها جان مي داشتيم و در راه امام فدا مي كرديم. او در سخت ترين مراحل جنگ با عمل به گفته هاي حضرت امام خميني(ره) خدمات بزرگي به جبهه ها كرد. حفظ اموال بيت المال براي شهيد زين الدين از اهميت خاصي برخوردار بود. همواره در مسؤوليت و جايگاهي كه قرار داشت نهايت دقت خود را به كار مي برد تا اسراف و تبذير نشود. بارها مي گفت: در مقابل بيت المال مسؤول هستيم.
او شخصيتي چند بعدي داشت؛ شخصيتي پرورش يافته در مكتب انسان ساز اسلام. خيلي ها شيفته اخلاق، رفتار، مديريت و فرماندهي او بودند.
مهدي زين الدين در زمينه تربيت كادرهاي پرتوان براي مسؤوليتهاي مختلف لشكر به گونه اي برنامه ريزي كرده بود كه در واحدهاي مختلف، حداقل سه نفر در رأس امور و در جريان كارها باشند. وي مي گفت: من خيالم از لشكر راحت است. اگر چند ماه هم در لشكر نباشم مطمئنم كه هيچ مسأله اي به وجود نخواهد آمد.در كنار اين بزرگوار صدها انسان ساخته شدند، او يكي از فرماندهان محبوب جبهه ها به شمار مي آمد.
با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قم، به اين نهاد مقدس پيوست. ابتدا در قسمت پذيرش و پس از آن به عنوان مسؤول واحد اطلاعات سپاه قم انجام وظيفه كرد. زين الدين در زمان مسؤوليت خود در واحد اطلاعات (كه همزمان با غائله خلق مسلمان و توطئه هاي پيچيده ضدانقلاب در شهر خون و قيام قم بود) در خنثي كردن حركتهاي انحرافي و ضدانقلابي گروهكهاي آمريكايي نقش به سزايي داشت.
با آغاز تهاجم دشمن بعثي به مرزهاي ميهن اسلامي، زين الدين بي درنگ پس از گذراندن آموزش كوتاه مدت نظامي، به همراه يك گروه صد نفره خود را به جبهه رساند و به نبرد بي امان عليه كفار بعثي پرداخت. پس از مدتي مسؤول شناسايي يگانهاي رزمي شد. و بعد از آن نيز مسؤول اطلاعات - عمليات سپاه دزفول و سوسنگرد شد. در اين مسؤوليتها با شجاعت، ايمان و قوت قلب، تا عمق مواضع دشمن نفوذ مي كرد و با شناسايي دقيق و هدايت رزمندگان اسلام، ضربات كوبنده اي بر پيكر لشكريان صدام وارد مي آورد. بخشي از موفقيتهاي بدست آمده توسط رزمندگان اسلام در عمليات فتح المبين، مرهون تلاش و زحمات ايشان و همكارانش در زمان تصدي مسؤوليت اطلاعات - عمليات سپاه دزفول و محورهاي عملياتي بود.
زين الدين در عمليات بيت المقدس مسؤوليت اطلاعات - عمليات قرارگاه نصر را بر عهده داشت و بخاطر لياقت، ايمان، خلوص، استعداد رزمي و شجاعت فراوان، در عمليات رمضان به عنوان فرمانده تيپ علي بن ابيطالب(ع) انتخاب شد. بعدها اين تيپ، به لشكر تبديل شد. لشكر مقدس علي بن ابيطالب(ع) در تمام صحنه هاي نبرد سپاهيان اسلام (عمليات محرم، والفجرمقدماتي، والفجر3 و والفجر4) خطشكن و به عنوان يكي از يگانهاي هميشه موفق، نقش حساس و تعيين كننده اي را بر عهده داشت.
صبر، استقامت، مقاومت جانانه و به يادماندني اين يگان، همگام با ساير يگانها در عمليات پيروزمندانه خيبر بسيار مشهور است. هنگامي كه دشمن از هوا و زمين و با انواع جنگ افزارها و هواپيماهاي توپولوف و ميگ و بمبهاي شيميايي و پرتاب يك ميليون و 200 هزار گلوله توپ و خمپاره، جزاير مجنون را آماج حملات خويش قرار داده بود، او و يگان تحت امرش مردانه و تا آخرين نفس جنگيدند و دشمن زبون را به عقب راندند و جزاير را حفظ كردند.
* نحوه شهادت
در آبان سال 1363 زين الدين به همراه برادرش مجيد (كه مسؤول اطلاعات و عمليات تيپ 2 لشكر علي بن ابيطالب(ع) بود) جهت شناسايي منطقه عملياتي از باختران به سمت سردشت حركت مي كنند. در آنجا به برادران مي گويد: من چند ساعت پيش خواب ديدم كه خودم و برادرم شهيد شديم !موقعي كه عازم منطقه مي شوند، راننده شان را پياده كرده و مي گويند: خودمان مي رويم. حتي در مقابل درخواست يكي از برادران، مبني بر همراه شدن با آنها، برادر مهدي به او مي گويد: تو اگر شهيد بشوي، جواب عمويت را نمي توانيم بدهيم، اما ما دو برادر اگر شهيد بشويم جواب پدرمان را مي توانيم بدهيم. و صحنه هاي افتخارآفرين، در درگيري با ضدانقلاب شربت شهادت نوشيد و روح بلندش را از اين جسم خاكي به پرواز درآمد تا در نزد پروردگارش ماوي گزيند. همان طور كه برادران را توصيه مي كرد: ما بايد حسين وار بجنگيم؛ حسين وار جنگيدن يعني مقاومت تا آخرين لحظه.
حسين وار جنگيدن يعني دست از همه چيز كشيدن در زندگي؛ اي كاش جانها مي داشتيم و در راه امام حسين(ع) فدا مي كرديم.
از همرزمانش سبقت گرفت و صادقانه به آنچه معتقد بود و مي گفت عمل كرد و عاشقانه به ديدار حق شتافت.
پنجشنبه 30 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]