واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: روایت خواندنی توریست خارجی از سفر به ایران همه چيز از يك عكس آغاز شد كه در مجلهاي در يك دندانپزشكي در پاريس ديدم. عكس زيبايي بود. دو زن ايراني با لباسهاي اسلامي سياه ـ كه در كشورهاي اسلامي مورد علاقه است ـ مشغول اسكي بودند. عكس تكاندهنده بود و من ميخواستم چيزهاي بيشتري در اين باره بدانم.
فردي كه خود را دوست وزير خارجه جوان انگليس معرفي كرده، با اشاره به سفر چندي پيش خود به ايران، از سفري جذاب و بهيادماندني و امن سخن ميگويد. به گزارش تابناك، روزنامه «گاردين» در روايت سفر او مينويسد: همه چيز از يك عكس آغاز شد كه در مجلهاي در يك دندانپزشكي در پاريس ديدم. عكس زيبايي بود. دو زن ايراني با لباسهاي اسلامي سياه ـ كه در كشورهاي اسلامي مورد علاقه است ـ مشغول اسكي بودند. عكس تكاندهنده بود و من ميخواستم چيزهاي بيشتري در اين باره بدانم. اسكي در خاورميانه براي من چيز شگفتي نبود، چرا كه خودم هم در لبنان بزرگ شده بودم، اما ديدن اين عكس در قلب كشور محور شرارت، من را واردا كرد تا خود به عينه آن را ببينم. كمي طول كشيد، اما سرانجام در پروازي به مقصد تهران نشستم. من كمي نگران بودم، به ويژه پس از برخوردهاي جديد، از جمله رويارويي با نيروهاي آمريكايي در خليج فارس. خوشبختانه «ديويد ميليبند»، وزير امور خارجه جوان ما، رفيق من در سايت Facebook است. من پيامي براي او فرستادم و گفتم كه براي اسكي در تعطيلات به ايران ميروم و از او خواستم هرگونه اقدام تنشزايي را تا بازگشت من به تأخير اندازد.خوشبختانه او زود پاسخ و هشدار داد كه نزديك منطقه خاصي نروم. در آخرين لحظات و پس از بازرسيهاي امنيتي فراوان، موفق شدم سوار هواپيما شوم. مقامات بدبين انگليسي علت رفتن من به ايران را ميخواستند و من تنها يك پاسخ داشتم: «اسكي». همه چيز براي مشكوك بودن من آماده بود. تنها تولد در لبنان كافي بود كه مانع ورود من به فرودگاههاي آمريكا شوند و هماكنون هم ميخواستم ويزاي ايران را به مجموعه جالب ديگر ويزاهاي خود اضافه كنم: ويزاي ويتنام، چين و سوريه، اما به هر حال همه چيز حل شد تا در دقيقه آخر سوار هواپيما شوم. آخرين شامپاين خود را هم در هواپيما نوشيدم، چرا كه ميدانستم تا مدتها بايد با انواع مشروبات كه در كشورهاي اسلامي ممنوع است، خداحافظي كنم. راهنماي دوستداشتني من پسري بود كه پيش از اينكه به مقصد نهايي خود يعني دهكده شمشك در كوههاي البرز برويم، تهران را به من نشان داد. بيانصافي نيست اگر بگويم تهران شهر جذابي نيست، اما پر از نكات ديدني بوده و موزههاي بزرگي دارد. من از موزه فرش ديدن كردم و نگهبان آنجا به من گفت كه سه ماه است هيچ خارجي به آنجا نيامده و رفتار بسيار گرم و دوستانهاي با من داشت. ايرانيان مردمي به شدت و مهماننواز بودند. خورش فسنجان را در بازار خوردم كه بسيار خوشمزه بود، اما بايد اعتراف كنم كه شعارهاي ضد آمريكايي ديوارهاي سفارت قديم آمريكا، بيش از هر چيز ديگري براي من جالب توجه بود. سرانجام با ماشين به سمت شمشك، منطقه برفگير پايتخت رفتيم. هر چه به آنجا نزديك ميشديم، نشانههاي يك كشور اسلامي كمرنگتر ميشد. لباسهاي سياه زنان كمتر ميشد و تعداد آدمهاي ريشدار هم همچنين. هميشه اين پرسش را از خود داشتم كه رابطه ريش با انقلاب در چيست؟ فيدل كاسترو، چگوارا، لنين، ماركس و روحانيون ايران. در پيستهاي اسكي، مردم بيشتر به غربيها شبيه بودند تا به افرادي كه در تهران ديده بودم. راهنماي من كه فكرم را خوانده بود، با لبخندي به من گفت: بعضيها اسكي نميكنند. شمشك با محيط كوهستاني زيبايش، آسمان آبي و شيبهاي پر برف و هتلهاي خاص خود، بيشتر به اتريش شباهت داشت. اتاق من داراي بالكني بود كه منظرهاي بسيار دلپذير داشت. تلسيژها پيش از انقلاب توسط فرانسويها نصب شده بود، ولي بسيار خوب كار ميكرد. همه چيز عالي بود، چون در اواسط هفته بوديم، زياد شلوغ نبود و من توانستم پيرامون را خوب بگردم؛ همه چيز عالي بود. برف منظره زيبايي و من بايد مرتب به خود يادآوري ميكردم كه در ايران هستم. پيست بزرگ ديزين هم را ديدم. در آنجا محل اسكي زنها و مردها جدا شده بود و پليسها بر كار پيستها نظارت داشتند كه مردم هم چندان از وجود آنها راضي نبودند. من شخصا عاشق اين مكان شدم. چند سال پيش هم يك خبرنگار نروژي درباره اين نواحي ايران در مجلههاي نروژي چيزهايي نوشته بود كه تا مدتي انتخاب اول جوانان نروژي براي تعطيلات را تشكيل ميداد، اما هماكنون بيشتر آنان به كشمير رفتهاند. راهنمايي براي سفر به ايرانآيا ايران امن است؟ بله، به رغم حادثه تفنگداران انگليسي و درگيريهاي خارج از سفارت انگليس، ايران به طور كل، محل امني براي توريستهاست. جرمهاي خياباني بسيار كم بود. به گفته وزارت امور خارجه انگليس، در سال 2006 تنها مشكل توريستهاي انگليسي، پاسپورتهاي گم يا دزديده شده بوده است. تنها تا فاصله صد كيلومتري مرز افغانستان و ده كيلومتري مرز عراق، احتمال خطر ميرود، اما تصادفات خياباني در اثر رانندگيهاي بياحتياط، مشكل ديگري است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 392]