واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: توقف در ايستگاه آخر گشت و گذار در موزه ماشين
تاريخ خودرو در ايران از زمانى شروع شد كه مظفرالدين شاه در سال ۱۲۷۹ دو خودروى رنوى فرانسه خريد. خودروهاى او در موزه اتومبيل واقع در كيلومتر ۱۱ جاده كرج نيست ولى انواع ديگرى از اتومبيل هاى تاريخى و باارزش و نيز دو كالسكه سلطنتى مربوط به ناصرالدين شاه و محمدرضا پهلوى، بعدى تاريخى به موزه مى دهند. براساس اطلاعاتى كه موزه در اختيار بازديدكنندگان قرار مى دهد، پس از ورود اتومبيل به ايران، اول پادشاه، درباريان و اشخاص تراز اول و سفرا از آن استفاده مى كردند. در حالى كه مردم عادى تا سال ها از اين موجود پرسرو صدا كه دود از آن خارج مى شد مى ترسيدند و ترجيح مى دادند از همان وسايل نقليه قديمى استفاده كنند. اين ترس به حدى بود كه مردم به خودرو «مركب شيطان» مى گفتند و فكر مى كردند شوفر خودرو آن را به جهنم مى برد اما از سال ۱۳۰۵ به تدريج خودرو مورد توجه مردم عادى قرار مى گيرد. اين تمايل از آگهى هاى تبليغاتى كه در آن زمان توسط شركت هاى مختلف بويژه در روزنامه اطلاعات به چاپ مى رسيده و بر ديوارهاى موزه چسبانده شده به خوبى پيداست. يك آگهى مى گويد: «آقايان شيك بايد اتومبيل هاى شيك داشته باشند.» ديگرى تأكيد مى كند: «(اتومبيلى) پرقوت- صرفه جو- شش سيلندر» ديگرى درباره اتومبيل فروشى اش مى نويسد: «تشكيلات: قوى- محكم- اكونومى- بى خطر» و در ديگرى آمده: «يك اتومبيل بزرگ قوى و قشنگ وليكن درعين حال كم خرج و كم قيمت.» و اين يكى: «ساعتى پانزده فرسخ... بلكه... بيشتر» و ديگرى مى نويسد:«براى آسايش گسارندگان بنزين تلمبه هاى بسيارى در شهر و كرج برپا شده. بهترين بنزين پاك و بى آلايش كه بنزين پارس باشد به بهاى اندكى در دسترس همه گذاشته شده است. بهاى بنزينى كه از تلمبه مى گيريد ارزان تر است.با وجودى كه موزه نام موزه اتومبيل را بر خود دارد، وجود دو كالسكه كه بر آنها نمى توان قيمتى گذاشت، از همان بدو ورود جلب توجه مى كند. كالسكه سلطنتى زيباى ناصرالدين شاه قاجار كه در كارگاهى در وين پايتخت اتريش ساخته شده و به بهاى پنج هزار تومان توسط وى خريدارى شده، كالسكه اى است كه هم از بعد ارزش و زيبايى و هم از بعد تاريخى بى نظير است چرا كه اين كالسكه آبى رنگ با چهار فانوس بزرگ در چهار گوشه و تاج پادشاهى به روى سقف و شيرهاى تاجدار در كناره ها، همان كالسكه اى است كه ناصرالدين شاه را بعد از ترور در حضرت عبدالعظيم به صورت نشسته درون آن قرار دادند تا مردم پى به كشته شدنش نبرند. شاهان قاجار بعد از او نيز از اين كالسكه در مراسم تشريفات و عزادارى استفاده مى كردند و حتى در دوره پهلوى اول نيز تاجگذارى و استقبال از سران برخى از كشورها با استفاده از اين كالسكه انجام مى گرفت. اما براى تاجگذارى محمدرضا پهلوى كالسكه اى سفارش داده شد كه طرح آن برگرفته از كالسكه مشهور خاندان سلطنتى هابسبورگ بود كه به صورت قطعات مجزا با هواپيما به ايران آورده شد و در تهران آنها را روى هم سوار كردند. تاج نسبتاً بزرگى كه بالاى سقف كالسكه است و علامت شير و خورشيد مجسمه هاى شير و پرده هاى بزرگ توجه را به خود جلب مى كند. اما به سرعت رولزرويس مشكى عظيم احمدشاه خودنمايى مى كند. اتومبيلى كه در زمان خود گران و پيشرفته بود و خريدار آن بايد سفارش ساخت بدنه اش را به اتاق سازان اتومبيل مى داد. رضاشاه پس از انقراض سلسله قاجار و رفتن احمدشاه از كشور از اين خودرو استفاده مى كرد. اين خودرو از اموالى بود كه پس از انقلاب خانواده پهلوى خواهان بازپس گيرى آن شد. اين خودروى شش سيلندرى كه فاصله چرخ هاى جلوى آن ۱۴۷/۵ سانتيمتر و چرخ هاى عقبش ۱۴۵سانتيمتر و فاصله بين محورهاى عقب و جلويش ۳۶۶ سانتيمتر است قواره اى بسيار بزرگ دارد. فرمان آن در سمت راست است و چراغ هاى گرد و بزرگ آن چشم را مى گيرد. سرنشين براى سوار شدن به اين خودرو مى توانسته از پله كنار درها بالا رود. اما رضاخان علاوه بر اين خودرو سفارش ساخت ليموزينى را هم مى دهد. اين ليموزين هم كه چراغ هايش روى گلگيرها قرار دارد، قواره بسيار بزرگى دارد. جاى راننده سقف ندارد و از اتاقك سرنشين جداست. علامت تاج شاهى نيز روى آن به چشم مى خورد. شعار رولزرويس براى خودروهايى كه بين سال هاى ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۲ ساخت اين بود: «با يك صد كيلومتر سرعت، بلندترين صداى اين رولزرويس صداى تيك تاك ساعت الكتريكى است.» چند خودروى رولزرويس دهه هاى ۵۰ و ۶۰ ميلادى همگى با ارتفاع بسيار بلند و از نظر طولى بسيار كشيده و بزرگ مشخص اند. يكى از اين رولزرويس ها فانتوم چهار است كه تنها ۱۸ دستگاه از آن بين سال هاى ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۶ ساخته شد كه يكى از آنها در موزه اتومبيل است. اين خودرو هنوز در مراسم رسمى و تشريفاتى خانواده سلطنتى بريتانيا مورد استفاده قرار مى گيرد. فانتوم پنج رولزرويس نيز با امكاناتى نظير ميز و كابينت مخصوص نوشيدنى، تلويزيون، سيستم تهويه هواى مجزا در عقب و جلو، شيشه برقى جدا كننده قسمت راننده و سرنشين به سرعت جلب توجه مى كند. همچنين يكى از اين ليموزين هايى كه در مراسم عروسى سلطنتى و رژه ها و نيز براى استفاده سفارتخانه ها مورد استفاده قرار مى گرفته در موزه اتومبيل وجود دارد. بيشتر اين خودروهاى بزرگ آينه هاى مدور و يا ذوزنقه اى شكل نسبتاً بزرگ و گلگيرهاى بزرگى دارند. همچنين تعداد بسيار محدودى از آنها در جهان توليد شده است. به اينها مى توان مجموعه اى از خودروهاى كارخانه مرسدس بنز را افزود. به عنوان مثال مى توان از مرسدس بنز بزرگ و كرم رنگى كه بين سال هاى ۱۹۳۴ و ۱۹۳۶ تنها ۳۵۴ دستگاه از آن توليد شده نام برد. چند بنز به درازاى شش و هفت متر نيز به عنوان ليموزين هاى تشريفاتى بنز در موزه وجود دارد. مدل هاى بنز مربوط به بعد از جنگ جهانى دوم كه در موزه گذاشته شده اسپرت تر است و تحول توليدات اين شركت را از ابتدا نشان مى دهد. از ميان اتومبيل هايى كه به تاريخ جديد نزديك تر مى شوند مى توان به خودروى لامبورگينى كه بيشتر به مدل هاى فضايى شبيه است اشاره كرد. اين خودروى قرمز رنگ دونفره درهايش به شكل عمودى و به قولى به شكل بال مرغ باز مى شود. سپس خودروهاى گران قيمت فرارى، مازراتى و پورشه بينندگان را به طرف خود مى كشند. خودروى مازراتى دو نفره اى در موزه وجود دارد كه جزو خودروهاى سريع زمان خودش به شمار مى آمده. همچنين يك مدل فرارى كه بين سال هاى ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۶ توليد شده باحداكثر سرعت ۳۰۰ كيلومتر در ساعت در اين موزه است. يك ماشين مسابقه اى تاريخى نارنجى رنگ و نيز پورشه ۹۲۸ كه مجهز به جعبه دنده اتوماتيك است و بيشتر اتومبيل داران حرفه اى را جذب مى كرده، نيز جنبه ديگرى از تاريخ خودروسازى جهان را آشكار مى كند. در اين مجموعه بايد به يك كاديلاك مشكى دودر به سال ۱۹۵۴ و كاديلاك ليموزين با دماغه بسيار بزرگ و برآمده اشاره كرد. كاديلاك ديگرى نيز وجود دارد كه قسمت پشت آن شبيه پايه ها و سر موشك است و با حداكثر سرعت ۲۰۰ كيلومتر در ساعت، پرتاب موشك را تداعى مى كند. خودروى تاريخى ديگر مربوط به كارخانه كرايسلر است كه امكانات پذيرايى دارد. اين خودرو كه در سال ۱۹۵۵ توليد و وارد بازار شد، براى استفاده ثريا اسفنديارى همسر دوم محمد رضا پهلوى سفارش داده شد. يخچال، گرامافون و تهويه مطبوع از ديگر امكانات خودرو است و بخش هايى از داشبورد آن با طلا آبكارى شده. حداكثر سرعت اين خودرو ۱۶۰ كيلومتر در ساعت بوده است. صرف نظر از اين خودروها كه بيشتر به دربار و يا رده هاى ديگر حكومتى تعلق داشته اند، خودروى ديگرى نيز وجود دارد كه در سال ۱۹۲۷ عرضه شد. براساس اطلاعات موزه اين خودرو مورد پسند عموم مردم واقع شد. فاصله محورهاى عقب و جلوى اين خودروى چهار سيلندرى ۲۶۷ سانتيمتر است و باربند بزرگى دارد كه چند چمدان قديمى هم روى آن قرارداده شده. هيبت اين خودرو به شكلى است كه مى توان تصور كرد كه باسر و صداى زياد در خيابان حركت مى كرده و احتمالاً زياد هم به تعميرگاه نياز پيدا مى كرده است. در انتهاى موزه پلاك هاى قديمى و تاريخى زيادى روى ديوار نصب شده است. پلاك هايى با پرچم سه رنگ ايران، پلاك هايى از شهرهاى مختلف، پلاك خودروهاى مجلس سنا، مجلس شوراى ملى و… از جمله اين پلاك ها هستند. بيشتر اين خودروها در كنار دو كالسكه نفيس براى مدتى بيننده را به گذشته و زمانى كه تنها چند خودرو و تعدادى كالسكه به كندى در خيابان ها حركت مى كردند مى برند. تا حدى كه فراموش مى كند هم اينك در بيرون از اين محوطه ميليون ها خودرو با شتاب در خيابان ها روانند. منبع: ایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]