واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > مدیریت ورزش - حمید رضا آصفی بی شک یکی از چهرهای سرشناس دستگاه دیپلماسی ایران در سی سال اخیر است که رابطه ای تنگاتنگ با ورزش داشته و موازی با فعالیت های دیپلماتیک ، می توان او را از مدیران اثرگذار در امور ورزشی هم لقب داد. او بود که با تلاش های خود توانست فوتبال ایران را از تعلیق توسط فیفا رهایی بخشد. اتفاقی که تنها به واسطه دوستی این دیپلمات قدیمی با دبیرکل فیفا از زمان حضورش در سفارت جمهوری اسلامی ایران در فرانسه حاصل شده بود. دکتر آصفی که یکی از بهترین کارشناسان در زمینه دیپلماسی ورزش است در گفت و گو با ما از نقش ورزش و توسعه دیپلماسی عمومی به کمک ورزش می گوید. آقای دکتر ، می خواستیم با شما درباره گلف بپرسیم.از من ؟ ولی من هیچ وقت خودم گلف بازی نکردم. این بازی را دیدم که دوستانم بازی می کردند ولی هیچ وقت این ورزش را تجربه نکردم. من کشتی گیر بودم و البته در فوتبال هم کمی تجربه دارم ولی درباره گلف خیلی سابقه ای ندارم!البته بیشتر می خواهیم درباره دیپلماسی ورزشی با هم صحبت کنیم و جایگاه دیپلماسی ورزشی ...دیپلماسی که الان پایه های مختلفی دارد ، هدفش در واقع ایجاد زمینه برای تامین منافع ملی کشورهاست. حالا باید دید چطور می شود ایجاد بستر کرد. قبلا کشورها از طریق مذاکرات مستقیم دیپلماسی شان را پیش می بردند اما الان محور جدیدی ایجاد شده که حتی مهم تر از ارتباط دولت ها با دولت هاست که همان دیپلماسی عمومی لقب گرفته است. در دیپلماسی عمومی محور افکار عمومی مردم است. همکاری های مردمی ، دانشگاهی ، فرهنگی ، رسانه ای و... پایه های دیپلماسی عمومی را تشکیل می دهند . که به اقتضای کار هر کدام می توانند مهمتر شوند ، در این پارامترها یکی از مهمترین شان بحث ورزش است چون ریشه در باورهای مردم دارد و رفتار مردم با مردم را تحت نظر قرار می دهد. وقتی می گوییم برزیل در میان عامه مردم ، ناخودآگاه همه از فوتبال حرف می زنند. این یک پوئن مثبت برای آن کشور می شود. وقتی اسم از کشتی می شود نام روسیه و ایران در اذهان می آید یا مثلا بسکتبال نام امریکا و صربستان را در ذهن ها تداعی می کند. لذا پس ورزش باورهای افراد را می سازد پس نقش موثری در دیپلماسی عمومی دارد. یادم هست زمانی که سفیر ایران در آلمان شرقی بودم ، این کشور با همه مشکلات اقتصادی که داشت سعی می کرد یکی از سه کشور برتر المپیک باشد و همیشه بر سر این عنوان با امریکا و شوروی رقابت می کرد. به این خاطر که می خواست مشکلاتش را با هیاهوی ورزش بخواباند. اینکه یک کشور بتواند قهرمانی در المپیک بیاورد و سرود ملی اش نواخته شود برای آن قهرمان و پرچم کشورش مردم به احترام بلند شوند برای یک کشور افتخار می آورد . حالا ممکن است بگویید این احترام ، واقعی نیست اما به هرحال این پوئنی مثبت برای کشورها محسوب می شود.و چه اتفاقی باید رخ دهد که بتوان از ابزار ورزش در دیپلماسی استفاده کرد؟مهمترین پیش شرط این است که باور کنیم که در کنار اینترنت ، رسانه و دیپلماسی دولت ها ، ورزش هم می تواند نقشی اساسی در دیپلماسی داشته باشد و وقتی این باور ایجاد شد باید برایش هزینه کرد و بستر ساخت . باید اولویت بندی کرد و برنامه ریزی داشت ، در این صورت حتما جواب می دهد.این نگاه در کشورهای غربی به وجود آمده است؟بله ، بسیار جدی است. مثلا آقای بلاتر کمتر از رئیس جمهورهای مهم دنیا محبوبیت و شهرت ندارد. حتما اگر به او به عنوان رئیس فیفا بگویید بیا به جای ریاست فیفا مثلا وزیر امور خارجه سوییس باش ، او قطعا این پیشنهاد را رد می کند که من حتی بر این باورم برای ریاست جمهوری هم حاضر نیست از ریاست فیفا بگذرد. من یادم نمی رود در جام جهانی فرانسه ژوسبن و پلاتینی با هم به استادیوم آمدند اما همه مردم فقط پلاتینی را می شناختند. مثلا این مشخص است که پله در همه دنیا سرشناس تر از حتی رئیس جمهور کشورش یا حتی رئیس جمهور های کشورهای بزرگ است. اگر مرحوم تختی زنده بود قطعا در کشور ما هیچ سیاستمداری به اندازه او نمی توانست محبوب باشد ؛ من از ایشان نام بردم چون نخواستم از قهرمان های معاصر اسمی بیاورم و ذهنیتی خدای ناکرده ایجاد شود. این محبوبیت هم دلیل دارد چون این قهرمان ها در باورها و افکار مردم رفته اند و مردم با این ها خاطرات خوشی در ذهن های شان دارند که هم ذات پنداری می کنند. به همین دلیل هم هست که برزیل مثلا برای درآمدزایی از ورزش به سراغ میزبانی جام جهانی و المپیک می رود و با کمک حضور پله می توانند رئیس جمهور امریکا را شکست دهند و میزبانی را برای برزیل بگیرند.در کشور ما چطور؟ فکر می کنم ما باید ورزش مان را اخلاق مدار کنیم . اگر این اتفاق رخ دهد بسیاری از ای اتفاقات ناگوار ورزشی از بین می رود و دیگر شاهد فساد مالی یا دوپینگ و دیگر بداخلاقی ها نخواهیم بود. کشورهای دنیا به ورزش جدی نگاه می کنند و به آن به عنوان یک رکن حساب می کنند. ما هم برای رسیدن به چنین جایگاهی باید ابتدا زیرساخت فرهنگی ورزش مان را تقویت کنیم تا بعد به این باور برسیم که ورزش می تواند در دیپلماسی موثر باشد . و حتی می توان از ورزش به عنوان راهی برای توسعه اقتصادی استفاده کرد؟قطعا با پتانسیلی که داریم این امکان وجود دارد. بگذارید برای تان مثالی بزنم ، زمانی که در فرانسه سفیر بودم ، مدیر وقت تیم مارسی که آن سالها از تیم های معروف قاره اروپا بود ، تمایل زیادی داشت که اردوی زمنستانی شان را در کیش برگزار کنند . آنها از اما فقط یک مجموعه ورزشی استاندارد می خواستند ولی این امکانات را آن زمان نداشتیم و هنوز هم فکر می کنم نتوانسته ایم به آن ایده آل ها برسیم تا بتوانیم با جذب تیم های بزرگ اروپایی ، به درآمدزایی زیادی برسیم. همین اواخر هم که در امارات مسئولیت داشتم تجار ایرانی دوبی ی خواستند چنین مجموعه ورزشی مجهزی را در کیش بسازند که این پروژه هم به سرانجام نرسید. بدون شک ما اگر بتوانیم چنین امکاناتی را ایجاد کنیم تیم های بزرگ به جای رفتن به دوبی به کیش می آیند که شرایط جوی اش حتی بهتر از امارات است. این کار اگر اتفاق بیفتد هم درآمدزایی دارد ، هم سطح ورزش ما را بالا می برد ، هم اسم ورزش ما را بیشتر سر زبان ها می اندازد و هم اینکه قدرت مانور دیپلماتیک مان را افزایش می دهد. تازه دیگر تیم های ورزشی مان هم مجبور نمی شوند برای اردوی آماده سازی بروند ترکیه یا دوبی. متاسفانه باید شرایط ورزش مان را عوض کنیم. من این جام بین المللی جهان پهلوان تختی را داشتم نگاه می کردم چند تا تیم دست و پا شکسته در این بازی ها شرکت داشتند ، این اتفاق فاجعه است. ما بنگلادش نیستیم که برای مسابقات کشتی مان چنین تیم هایی به تهران بیایند. فکر می کنید راه خروج از شرایط فعلی چه می تواند باشد؟ما نیاز به شورای فکر داریم. البته در اوایل دوران کاری آقای سعیدلو ، ایشان اعلام کردند که شورای راهبردی تشکیل می دهند که کار بسیار خوبی می توانست باشد . البته الان دیگر نمی دانم سرانجام آن طرح به کجا کشیده شد.-->
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 582]