واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فرزندان در سن بلوغکلیدهای رفتار والدین با نوجوانان در دوران بلوغ(4)
قسمت اوّل(رفتارش طبیعی است امّا ... )قسمت دوّم(شما هم تغییر کرده اید )قسمت سوّم(ولخرج بد اخلاق)بسیاری از تغییرات رفتاری که در مقالات بدانها اشاره شد، اگر چه ممکن است موجب آزردگی والدین گردد و مسالهآفرین شود، امّا باید آنها را رفتارهای طبیعی دوران بلوغ به شمار آورد. ویژگیهایی چون پافشاری، استقلال و دوری از والدین، بهطور معمول نشانههای رشد سالم کودک و بالغ شدن او هستند. برخی از رفتارهای ویژهای که در این دوران مشاهده میشوند، دستاورد تلاش نوجوان در برخورد با شرایط خاص هستند. مواردی که به بیان آنها خواهیم پرداخت، کمک شایانی به روشنتر نمودن مطلب خواهد کرد.کودکانی که قبل از دوران بلوغ، به شدّت نیازمند خانواده بودند، با ورود به سنّ بلوغ احساس میکنند که دوست دارند مستقل زندگی کنند.نوجوانان در جادّهای که مسیر آن از خانواده تا سرنوشت آینده آنهاست، تنها هستند.آنها از این مسیر گریزی ندارند و اغلب با تأکید بر ارزشهای رایج بین دوستان خود، نسبت به دوری از ارزشهای خانوادگی، تمایل نشان میدهند.هنگامی که آنها دوست دارند بیشتر اوقات خود را تنها باشند، قصد ندارند با این کار به والدین خود توهین کنند بلکه در پی خودیابی هستند، هرچند ممکن است در این جستوجو به دنبال عشق و دوست داشتن بروند و یا در مسیرهای نادرست قرار گیرند.هویّت افراد بهطور معمول در دوران بلوغ و نوجوانی شکل میگیرد. این هویّت شامل ارزشها، روحیّات و ویژگیهای فردی است که در تجربه خانوادگی شکل میگیرد و بهصورت رفتارهای بهظاهر ناهنجار دوران بلوغ جلوهگر میشود. والدین باید این وضعیّت را درک کرده و آن را به حساب گستاخی فرزند خود نگذارند.در دوران بلوغ، سطح فکر افراد گسترش پیدا کرده و تعالی مییابد. نوجوانان همزمان با شناختن هویّت خود، قادر به تفکر انتزاعی هستند. آنها درباره ی مسائل کاملاً جدّی فکر میکنند، سوالاتی چون«من چه کسی هستم؟»، «چه چیزهایی اهمیت دارند؟»، «معنی و مفهوم زندگی چیست؟» و«به چه اموری باید معتقد بود؟» نوجوانان بر اساس پاسخهایی که در برابر پرسشهای خود مییابند، درباره جهانی که در آن به سر میبرند، قضاوت میکنند. آنها میتوانند به گونهای بنیادین ، آرمانگرا شوند و رودررو با ارزشها و سبک زندگی والدین خود (که بهطور معمول محافظه کارانه و واقعگرایانه است) قرار گیرند.تغییر شیوه برخورد با فرزندان.در دوران بلوغ، تغییرات زیادی در کودکان و همچنین والدین آنها (سبک زندگی، شیوه برخورد با کودک و ...) روی میدهد. برخورد با نوجوانان باید به گونهای باشد که به تشدید عصبانیّت، عصیانگری و عناد منجر نگردد زیرا چنین روحیّاتی به اندازه ی کافی در سنین بلوغ وجود دارد.مهمترین امری که والدین باید به خاطر داشته باشند این است که آنها دیگر نه با یک کودک، بلکه با یک فرد بالغ روبه رو هستند. بسیاری از شیوههایی که در برخورد با کودکان کارایی قابل ملاحظهای دارند، در صورت تجویز برای برخورد با نوجوانان مسالهساز میشوند. والدین در برخورد با کودکان قادر به استفاده از روشهای کنترلی هستند ولی این روشها در برخورد با نوجوانان کارایی ندارند.والدین باید متوجه باشند که دوران بلوغ، دورانی انتقالی است، از اینرو باید شیوه برخورد خود با کودکان را به روش برخورد با افراد بالغ تغییر دهند.این دوران انتقالی مشکلات فراوانی دارد. یک نوجوان ممکن است انتظار داشته باشد که همچون فردی بالغ با او برخورد کنند اما رفتار او هنوز مانند کودکان باشد. از سوی دیگر، والدین نیز ممکن است به فرزند خود نصیحت کنند که مانند افراد بالغ رفتار کند ولی برخورد خود آنها با او همچون برخورد با کودکان باشد. بهطور معمول در مواجهه با کودکان از روشهایی چون نق زدن، امر و نهی کردن و دستور دادن استفاده میشود ولی بهره جستن از این روشها در برخورد با افراد بالغ مسألهساز میشود. شیوههای گونهگونی در برخورد با نوجوانان وجود دارد که نباید آنها را در دوران انتقالی از یاد برد:اجتناب از به کار بردن زور و فشار.هر گاه وارد مشاجره و اعمال فشار به نوجوانان شدید، بدانید که بازنده خواهید شد. اگر در مواردی با نوجوانان اختلاف پیدا کردید، بهجای وارد آوردن فشار، بکوشید قوانینی وضع کنید که از طریق آن اختلافهایتان را برطرف سازید.برخی والدین با فرزندان خود مشاجره میکنند و انتظار دارند همیشه پیروز شوند و فرزند خود را وادار سازند تا به آن چیزی که آنها صحیح میدانند عمل کند. این والدین همواره در حال نبرد با فرزندانشان هستند ولی هیچگاه پیروز نمیشوند.گاهی اوقات بهتر است شیوههای کنترل را تغییر دهیم. اگر نوجوانان به نصیحتی گوش فرا نمیدهند به جای مجبور ساختن آنها به اطاعت و تقلید، بهتر است بگذاریم راهی را که ما نادرست میدانیم، بپیمایند و پیامدهای آنرا پذیرا شوند. از این طریق میتوانیم همکاری آنها را جلب کنیم. مثلاً اگر به فرزند خود که در حال صحبت کردن با تلفن است بگوییم «تا ده دقیقه دیگر تلفن را قطع کن والّا فردا اجازه استفاده از تلفن را نداری» خیلی بهتر از این است که بگوییم: «تا ده دقیقه دیگر تلفن را قطع کن و اگر گوش ندهی به زور تلفن را خواهم گرفت و یا خودم آن را قطع خواهم کرد.»اگر از نوجوان خود انجام کاری مثل چمنزنی را درخواست میکنید بهتر است به او بگویید: چند روز فرصتداری چمنها را کوتاه کنی والّا از پول توجیبی در این هفته خبری نیست. فرزند شما ممکن است ترجیح دهد چمنها را کوتاه نکند و پول توجیبی هم نگیرد. این شیوه برخورد خیلی بهتر از آن است که از او بخواهید در چند روز آینده چمنها را کوتاه کند و پیوسته به او یادآوری کنید و ناگزیرش سازید که این کار را انجام دهد. استفاده از چنین شیوههایی نیاز به کاربرد زور، فشار، عصبانیت و کنترل دائمی نخواهد داشت.ادامه دارد...منبع: کتاب:کلیدهای رفتار با نوجواناننویسنده:دکتر دن فونتنل/ترجمه:مسعود حاجی زاده-اکرم قیطاسی :- رفتارش طبیعی است ، امّا...- می شه منو باور کنی؟- دوران سرکشی- من در میان جمع ودلم جای دیگر است- جوان گمشده- جوانان و بحران هویت- نوجوانی دوران خودیابی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 505]