واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تهران قرارگاه مسلمانان
مقدمهاقبال لاهوری در كتاب فلسفه خودی پیشبینی میكند كه تهران در آینده قرارگاه مسلمانان خواهد شد. همین طور هم شد و پس از انقلاب اسلامی، ایران به صورت امالقرای اسلام در آمد. حتی ایران میتواند به علت موقعیت منحصر به فرد، منابع عظیم و بیپایان انرژی، ابزار فرهنگی و اعتقادی نیرومند پا را از این فراتر گذارد و به مركز ساماندهی تمدن نوین اسلامی درآید؛ زیرا انقلاب اسلامی ایران، در پیدایش، در كیفیت مبارزه و در انگیزه... از سایر انقلابها جداست، و از این رو، میتواند در پیامدها و دستاوردها نیز، متمایز و پیشروتر از سایر انقلابها باشد و البته این ویژگیها، ریشه در دین و باورهای برخاسته از مذهب دارد. به عبارت دیگر، این انقلاب بر آمده از مذهب، به احیای دین و تجدید حیات اسلام در ایران و جهان مدد رساند كه یكی از ابعاد آن، تولد و تداوم بخشی به حیات جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر در دو دهه اخیر است. به این دلیل، چند سؤال در اینباره پیش روی ماست، از جمله:1 ـ چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر تأثیر گذاشت ؟2 ـ انقلاباسلامیایران، چه تأثیراتی بر حركتهای سیاسیاسلامیمعاصرگذاشت؟3 ـ میزان تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر نهضتهای سیاسی اسلامی چقدر است ؟بسترهای تأثیرپذیری جنبشهای اسلامی از انقلاب اسلامیدر پاسخ به این سؤال كه چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر تأثیر گذاشت میتوان به موارد مشترك فراوان موجود بین انقلاب اسلامی ایران و آن جنبشها اشاره كرد. از این وجوه یا زمینههای مشترك كه از آنها به عنوان عوامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی نیز میتوان یاد كرد، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:معنای صدور انقلاب ما، این است كه همه ملتها بیدار شوند و همه دولتها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری هایی كه دارند...نجات بدهند.1 ـ ایده واحد: از آنجا كه انقلاب اسلامی ایران، یك انقلاب اسلامی است، همانند هر جنبش اسلامی دیگر، بر پایه وحدانیت خدا (لاالهالاالله) و رسالت پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله (اشهدانمحمدارسولالله) بنا شده است، كعبه را قبله آمال و آرزوهای معنوی خود میداند، قرآن را كلام خداوند سبحان و آن را منجی بشریت گمراه تلقی میكند، و به دنیای پس از مرگ و قبل از آن، به صلح، برادری و برابری ایمان دارد همانگونه كه امام خمینی رحمهالله فرمود:«در كلمه توحید كه مشترك بین همه است، در مصالح اسلامی كه مشترك بین همه است، با هم توحید كلمه كنید.»البته ویژگی كاریزمایی امام خمینی(ره) و مواضع ضداستعماری ایشان كه بیشتر مسلمانان جهان بر آن اتفاق نظر دارند را میتوان بر تأثیر متقابل انقلاب اسلامی و جنبشهای اسلامی افزود.
2 ـ دشمن یكسان: انقلاب اسلامی و جنبشهای اسلامی دارای دشمن مشتركند. این دشمن مشترك كه همان استكبار جهانی به سركردگی آمریكا(شیطان بزرگ) و اسرائیل(غده سرطانی) است، همانند كفار قریش، مغولان وحشی،صلیبیونمسیحی، استعمارگران اروپایی و صربهای نژادپرست و... كیان اسلام را تهدید میكند، در حالی كه انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی و نه غربی» عَلَم مبارزه علیه دشمن مشترك جهان اسلام را به دوش گرفته است. امام خمینی رحمهالله در این باره فرمود:«دشمن مشترك ما كه امروز اسرائیل و آمریكا و امثال اینهاست كه میخواهند حیثیت ما را از بین ببرند، و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، این دشمن مشترك را دفع كنید.»در عرصه درونی نیز، مسلمانان دشمن مشتركی دارند، این دشمن مشترك، عقبماندگی است و همین مسأله است كه تمامی كشورهای جهان اسلام را در سطح كشورهای جهان سوم باقی نگاه داشته است.3 ـ آرمان مشترك :انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای اسلامی معاصر، خواهان برچیده شدن ظلم و فساد و اجرای قوانین اسلام و استقرار حكومت اسلامی در جامعه مسلمانان و به اهتزاز در آوردن پرچم لاالهالاالله در سراسر جهان از طریق نفی قدرتها و تكیه بر قدرت لایزال الهی و تودههای مردمند. به سخن امام خمینی(ره)، در این مورد توجه كنید:«همه در میدان باشند، با هم باشند، ما میخواهیم اسلام را حفظ بكنیم، با كنارهگیری نمیشود حفظ كرد، خیال نكنید كه با كنارهگیری تكلیف از شما سلب میشود.»البته برخی از جنبشهای سیاسی اسلامی، تنها خواستار عمل به احكام اسلام در كشورهای خود و برخی نیز در پی تشكیل یك حكومت مستقل، بدون تاكید بر شكل اسلامی حكومت هستند. از این رو، میتوان گفت جنبشهای اسلامی معاصر حیات خود را مدیون انقلاب اسلامیاند؛ زیرا انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنها را از عزلت و حقارت نجات داد، بر ناتوانی ماركسیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم در اداره و هدایت مسلمانان مهر تایید زد و اسلام را به عنوان تنها راه حل برای زندگی سیاسی مسلمین مطرح ساخت. شیخ عبدالعزیز عوده، روحانی برجسته فلسطین گفته است:«انقلاب خمینی رحمهالله ، مهمترین و جدیترین تلاش در بیدارسازی اسلامی...ملت های مسلمان بود.»در عرصه درونی نیز، مسلمانان دشمن مشتركی دارند، این دشمن مشترك، عقبماندگی است و همین مسأله است كه تمامی كشورهای جهان اسلام را در سطح كشورهای جهان سوم باقی نگاه داشته است.بنابراین، موجودیت و هستی سیاسی جنبشهای سیاسی اسلامی به انقلاب اسلامی وابسته است. این امر زمینههای لازم برای تأثیرپذیری جنبشهای اسلامی از انقلاب اسلامی را فراهم آورده است.4ـ وحدتگرایی : تأكید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهبهای اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه دیگر گرایش جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است؛ چون، انقلاب اسلامی با الگوپذیری از اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، اروپایی و غیر اروپایی قائل نیست، بر جنبههای اختلاف برانگیز در بین مسلمین پای نمیفشارد، بلكه با ایجاد دارالتقریب فِرَق اسلامی، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی(ره)علیه سلمان رشدی و برگزاری هفته وحدت و...در جهت اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، طیف گستردهای از گروههای غیرشیعی و حتی جنبشهای آزادیبخش غیراسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگو و اسوه خود قرار دادهاند. بنابراین، جای شگفتی نیست كه مسلمانان سنی مذهب فلسطینی به نام و یاد امام خمینی رحمهالله به عملیات شهادت طلبانه دست میزنند. مجیبالرحمان شامی، روزنامهنگار پاكستانی در این باره میگوید:«تأثیر بزرگ دیگر امام این است كه گر چه ایشان یك رهبر شیعه بودند...با این وجود مبلّغ جدایی نبودند، فریاد او برای اسلام بود.»
5 ـ مردم مداری : مردمگرایی انقلاب اسلامی، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملتهای مسلمان بوده است. رهبری انقلاب 1357، بر این باور بود كه باید به ملتها بها داد نه به دولتها.همه آنچه كه بین ایران انقلابی و جهان اسلام وجود دارد، وجوه مشترك نیست. بلكه اختلافها و دشواریهایی نیز در این باره به چشم میخورد. از جمله:الف) تشیع امامیه: نسبت شیعیان به كل مسلمانان جهان، ده درصد است. آنها بجز در ایران و سوریه، حاكم بر قدرت سیاسی نیستند، با این كه در كشورهایی چون عراق و بحرین و احتمالاً در لبنان، اكثریت با شیعیان است. نوعی معارضه تاریخی بین شیعه و سنی وجود داشته و دارد. البته تضاد تسنن وهابی و نزدیكی تسنن سوری با انقلاب اسلامی بیشتر است و حتی تسنن متأثر از تصوف نیز، تضاد كمتری با شیعه دارد. سپاه صحابه در پاكستان و طالبان در افغانستان از مصادیق بارز مخالفین تشیع در جهان اسلامند. به هر روی، علی رغم وحدتخواهی و وحدتطلبی انقلاب ایران، تضاد اهل سنت با شیعه، بكلی از بین نرفته است.ب) عرب و فارس : تعارض بین عرب و عجم، از آغاز ورود اسلام به ایران پدید آمد. بر پایه این تعارض، خلیفه دوم (عمر) سهم كمتری از بیتالمال به ایرانیان مسلمان میداد و ایرانیان مسلمان با عنوان موالی شناخته میشدند كه وضعیتی بین برده و آزاد بود. این تعارض، بعدها از سوی جریانهایی چون شعوبیه تشدید شد. عباسیان و امویان و نیز عثمانیان و صفویان،به نوعی دیگر این معارضه را دامن زدند و جنگ عراق علیه ایران به عنوان جنگ قادسیه یا مهمترین جنگ بین مسلمانان و ساسانیان و در واقع بین ایرانیان و عربها توجیه میشد. به هر روی، آنان ایرانیان را مجوس میدانستند و بر این اساس، اعراب را برابر با اسلام و ایرانیان را مخالف با آن میدیدند.ج) صدور انقلاب اسلامی: برخی از شعارها و پیامهای انقلاب اسلامی، مثل این سخن امام رحمهالله «نهضت ما دارد توسعه پیدا میكند و میرود توی ملتها...» از سوی برخی به منزله قصد ایران برای مداخله در سایر كشورها و براندازی نظامهای سیاسی آنها تلقی شد. در حالی كه، یك سال بعد از این سخن ، امام فرمود:«صدور با سرنیزه، صدور نیست. صدور آن وقتی است كه اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی، اینها رشد پیدا كند.»ایشان در جای دیگر فرمود:«معنای صدور انقلاب ما، این است كه همه ملتها بیدار شوند و همه دولتها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری هایی كه دارند...نجات بدهند.»در مجموع، علیرغم همه دشواریهایی كه برای برقراری روابط ایران انقلابی و جهان اسلام و تأثیرپذیری متقابل آن دو وجود دارد، ولی وجوه مشترك آن دو، بسیار بیشتر است.لینک مطالب مرتبط:شهید خلیل طهماسبیانشهید عبدالحسین واحدیشهید مظفرعلی ذوالقدرشهید سید محمد واحدیمعرفی موزه تاریخ اطلاعات کشورتشکیل شورای انقلاب اسلامیمبارزه مسلحانه فدائیان اسلام، بازتاب سه دهه خشونت علیه دیننقش روحانیون در نهضت هاى اسلامىشهید محمد صادق اسلامی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 418]