محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832776740
چگونه با بچه ها درباره خدا صحبت کنیم
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: دغدغه بسیاری از والدین این است که آیا می توانند با فرزندانشان درباره موضوع پیچیده ای چون خدا صحبت کنند؟ آیا بچه ها را می توان با مفاهیمی چون خدا، پیامبر، جهان آخرت، آفرینش و هستی، تکلیف، عبادت و مانند آن آشنا کرد و درباره آنها بحث کرد؟ حرف زدن درباره خدا از این جهت حائز اهمیت است که می تواند بهترین راه برآوردن مهم ترین نیازهای کودکان باشد، زیرا کودکان بیش از بزرگسالان خود و اطرافیانشان را نیازمند به تکیه گاه قوی و مهربانی می بینند که قادر است همه آرزوهای آنها را برآورده سازد. فایده دیگر صحبت کردن درباره خدا از این جهت است که همه چیز را در دنیا توضیح می دهد: زیبایی طبیعت، تولد نوزاد یا مرگ یک دوست، که با این توضیح (مرتبط کردن رویدادهای طبیعی به خدا) نوعی احساس شگفتی نیز همراه است، زیرا روح کودک به دنبال عجایب و اسرار می گردد و زمانی که برای پرسش های کلیدی خود پاسخی منطقی می یابد، احساس آرامش می کند. وقتی کودک حوادث تلخ و شیرینی از این قبیل را با خدا مرتبط بداند، هم در شناخت خود نسبت به خدا عمیق تر می شود و هم روح او که به دنبال عجایب و اسرار است، ارضاء می شود. همچنین حرف زدن درباره خدا، به کودک احساس امنیت می دهد، زیرا خدا جاودانی و مافوق همه تغییرات است و در دنیایی که همه چیز آن زودگذر است، اعتقاد به خدا می تواند بهترین حامی و راهنمای اخلاقی کودک باشد. و بالاخره، توجه به خدا و احساس نیاز به او، مایه آرامش روح و روان کودک می شود، زیرا این احساس در فطرت و نهاد انسان از کودکی قرار داده شده و طبق فرمایش پیامبر اسلام، کودک مادامی که اطرافیانش او را از پرستش خدا باز نداشته اند، دارای فطرت خداپرستی و ایمان است. متأسفانه با وجودی که خداشناسی برای کودکان و فرزندان یک ضرورت مهم و نقطه عطفی در زندگی آنان است، والدین از این موضوع غافلند و به ضرورت آن توجه کافی ندارند. آنان انرژی کودکان را صرف انواع آموزش ها و کلاس ها از قبیل کلاس زبان، موسیقی، کامپیوتر و... می کنند، اما از درس ایمان غافلند. در حالی که زندگی کودک در سایه ایمان مفهوم پیدا می کند. گمان والدین این است که آموزش خدا و اعتقادات دینی، برای کودک ضرورتی ندارد و این کار وظیفه آنان نیست و کودکان خود باید با وسعت دادن به معلومات و گزاره های ذهنی، به سطحی از معرفت و دانش برسند که ضرورت اعتقاد به خدا را درک کنند و این در زمانی است که آنان به سن جوانی می رسند، غافل از اینکه کودکان توان درک این مفاهیم را دارند و در این شرایط اگر با آنها درباره خدا به طور صحیح و منطقی صحبت نشود، سعی می کنند اعتقاد به خدا را در اعمال و رفتارهای والدین بیابند، زیرا آنچه والدین بدان عمل می کنند، بیش از آنچه می گویند روی ذهن کودک تأثیر می گذارد، یعنی کودک زمانی بیشتر با خدا آشنا می شود که اعتقادات مذهبی را به طور عملی در زندگی والدین ببیند. حال اگر عمل والدین مطابقت چندانی با دین نداشته باشد، کودک درک صحیحی از دین پیدا نمی کند. اینجاست که ضرورت آموزش صحیح دین به کودکان، بیشتر روشن می شود. برای این که کودکان درک صحیحی از خدا داشته باشند، لازم است به آن ها اجازه دهید آزادانه درباره خدا گفتگو کنند؛ زیرا بهترین راه ارتقای معنویت در کودکان، راحت و آشکار حرف زدن از خداست. اصل علمی ای که اکثر روان شناسان آن را تأیید می کنند، این است که بگذارید بچه ها خود گفتگو را هدایت کنند و عقایدشان را بگویند و بعد با سؤال کردن از نظرات شما، موضوع را پی گیری کنند. اگر پیش فرضی درباره رشد، درک و برداشت کودک از خدا، در هر مرحله سنی او داشته باشیم، با اطمینان بیشتری می توانیم به او کمک کنیم. در این جا به مراحل رشد روانی کودک و این که در هر مقطع چگونه باید با او درباره خدا حرف بزنیم، اشاره می کنیم: ▪ ۱ تا ۳ سالگی: یادمان باشد که بذر ایمان از همان سال های اولیه زندگی کاشته می شود. بنابراین خداشناسی در این سن اهمیت زیادی دارد. کودکان نوپا می توانند کلماتی را که از مفاهیم مقدس برخوردارند یاد بگیرند. در ابتدا، آموزش باید از کلماتی مانند: قرآن، خدا، پیامبر و امام آغاز شود. اگر بچه ها به سادگی با این کلمات مأنوس نشوند، بعدها پایه ای برای آموزش مفاهیم بزرگ نخواهند داشت. همچنین باید اعتقاد به عشق و محبت را در آن ها تقویت کنید؛ این مهم ترین چیزی است که خدا را به کودکان خردسال می فهماند. به آن ها بگویید که خداوند دوستشان دارد و همواره از بچه ها مراقبت می کند. نکته دیگر این که کودک به این جهت که یکی از وابسته ترین موجودات دنیاست، در تأمین نیازهای خویش، به والدین وابستگی کامل دارد. اگر کودک از این جهت مشکلی نداشته باشد و والدین در محبت و توجه به او از چیزی فروگذار نکنند، از اعتماد به آن ها، اعتماد و توکل به خدا را نیز می آموزد. ▪ ۳ تا ۵ سالگی: در این مرحله این سؤال غلط است که: «چه طور کودک را وادار کنم به خدا اعتقاد پیدا کند؟» ، چه اینکه این اعتقاد درونی به صورت اجمال، در فطرت و آفرینش او وجود دارد. پرسش صحیح این است که: «چطور به او نشان دهم که خدا در زندگی اش حضور دارد؟» زمانی که بچه ها در برابر شگفتی های اطرافشان حیرت زده می شوند، از چیزی ناراحتند یا شادی ناگهانی را تجربه می کنند، زمینه فکری شان برای این مسئله آماده است و شما می توانید حضور خدا را با حرف زدن در این باره، به آن ها نشان دهید. مثلاً وقتی کودک ۵ ساله شما از مرگ پدر بزرگش غمگین و تعجب زده است، از شما می پرسد: پدر بزرگ پس از مرگ چه می کند؟ آیا او در بهشت است؟ او در واقع به اطمینان خاطر نیاز دارد. در پاسخ به او بگویید: تو چه فکر می کنی؟ او احتمالاً در پاسخ می گوید: پدر بزرگ الآن در بهشت در کنار فرشتگان است. شما در این هنگام نظر او را تأیید کنید. همچنین وقتی کودک در تولد فرزند جدید اظهار خوشحالی یا شگفتی می کند، به آسانی می توانید خدا را به او نشان دهید. یا هنگام خوردن غذا، برای او توضیح دهید که این غذاها از جانب خداوند است، و ما باید از او سپاسگزاری کنیم. آنگاه همگام با کودکتان، مراسم شکرگزاری را به جای آورید. در فاصله سنی ۳ تا ۵ سال، کودکان خدا را غالبا موجودی چون یک رهبر روحانی می دانند. چنین برداشتی به این پرسش ها می انجامد: «آیا خدا می خوابد؟ خدا کجا زندگی می کند؟ غذای او چیست؟» برای فیصله دادن این موضوع و ارضای حس کنجکاوی و تخیل کودک، جوابی صادقانه به او بدهید، مثلاً بگویید: «نمی دانم.» به یاد داشته باشید، کودک در سنی نیست که بتواند چیزی بیش از این پاسخ اجمالی، درک کند. اما اگر در پاسخ به او بگویید: خدا چیزی نمی خورد و جا و مکانی ندارد، نه تنها قانع نمی شود بلکه دچار سردرگمی بیشتری می شود. بعد شما از او سؤالاتی بکنید که نسبت به گفتگو علاقه مند شود. به خاطر داشته باشید، همیشه سؤالات او را جدی بگیرید و هرگز مورد تمسخر قرار ندهید. بچه ها نمی توانند منتقدانه فکر کنند و صحبت های شما را مورد ارزیابی قرار دهند. بنابراین وقتی با کودک پیش دبستانی درباره خدا حرف می زنید، کارشناس شمایید؛ دقت کنید حرفی نزنید که بعدها پشیمان شوید. مثلاً اگر به او بگویید: «هر وقت بدرفتاری کنی، خدا عصبانی می شود.» او خدا را در تخیل خود پدر عصبانی مجسم می کند که آماده است او را برای هر اشتباهی تنبیه کند. ▪ ۶ تا ۱۰ سالگی: کودکانی که تازه به مدرسه می روند، برای محک زدن نظریه های دیگر، شروع به پرسش های منطقی درباره خدا می کنند. «آیا خدا باعث مرگ می شود؟ آیا هر کاری انجام بدهم، خدا می فهمد؟» مهم آن است که والدین ضمن پاسخ دادن به این سؤالات، به کودک کمک کنند به خدا اعتقاد صحیحی پیدا کند. گاهی حوادث طبیعی مورد سؤال کودک قرار می گیرد، مانند: زلزله، طوفان، بیماری، مرگ، نقص عضو و از این قبیل. اگر کودک بپرسد: «چرا این شخص نابیناست؟» یا از علت مرگ کسی بپرسد، والدین باید مواظب باشند این امور را مستقیما منتسب به خدا نکنند؛ زیرا کودک از خدا مفهوم ترسناکی در ذهن خود ترسیم می کند که افراد را کور یا فلج یا مریض می کند و حتی آن ها را می کشد. در این گونه موارد، بهتر است پاسخ علمی به سؤالات داده شود و به علت های طبیعی آن ها اشاره شود. راه دیگر برای برقراری ارتباط شخصی بین بچه های دبستانی و خدا، خواندن داستان های مذهبی برای آن هاست. آن ها می توانند اساس این داستان ها را در زندگی روزمره خود به کار گیرند؛ خصوصا اگر آن ها را به گفتگو و طرح سؤال ترغیب کنید. داستان های مذهبی را طوری انتخاب کنید که به کودکان نشان دهد که خدا در تمام طول زندگی با آن هاست. ▪ دوران پیش از نوجوانی: نوجوانان کم سن و سال، هنگام گذر از دوران کودکی، دچار تغییرات شگرف جسمی و روانی می شوند و به سمت آزادی بیشتر حرکت می کنند. وقتی آن ها وجود خدا را درک می کنند، او را منشاء نظم در جهان می بینند. به علاوه، آن ها می خواهند ارتباط خدا را نه تنها با خوبی ها، بلکه با بی عدالتی و رنج نیز درک کنند. پس باید به آن ها گفت: «خداوند برای ما مصیبت نمی فرستد، بلکه به ما قدرت می دهد بر آن غلبه کنیم. خدا میل کمک به دیگران را در وجود ما به ودیعه گذاشته است». توضیحات شما هر چه باشد، آن ها منتظرند تا ببینند آیا خودتان واقعا به آنچه می گویید، معتقدید یا نه. پس بگذارید بچه ها بدون هیچ ریاکاری شاهد احساس واقعی شما باشند و حتما درباره تلاش های خودتان برای دستیابی به ایمان محکم با آن ها حرف بزنید. ▪ نوجوانی: در این سال ها، نوجوانان به آنچه اطرافیان در طول زندگی درباره خدا گفته اند، فکر می کنند. گاهی نیز نسبت به تعالیم مذهبی تردید دارند یا اعتراض می کنند. در چنین حالتی، والدین باید از سخنرانی اجتناب کنند و یادشان باشد که تردید مقدمه ایمان است و پرسیدن و اعتراض کردن همواره مفید است. باید با نوجوانان طوری درباره خدا حرف زد که با مشکلاتشان مرتبط باشد. وقتی نوجوانان احساس بی ارزشی یا ناامنی می کنند، این پیام را به آن ها بدهید که هر انسانی نزد خدا ارزش بسیار دارد. به عبارت دیگر، خداوند همان قدر که یک دختر زیبا و ثروتمند را دوست دارد، یک دختر نازیبا و فقیر را هم دوست دارد. زمانی که نوجوانان با فشار مداوم هم سن و سال های خود به انجام کارهایی چون استفاده از مواد مخدر، ارتباط با جنس مخالف، دزدی و سایر اعمال خلاف مواجه می شوند، شما می توانید از خدا به عنوان معیاری مطلق برای سنجش اعمال انسان ها حرف بزنید: «خداوند بر کارهای درست و غلط ما نظارت دارد و به همان اندازه به ما پاداش یا جزا می دهد». شما می توانید نوجوان را آگاه کنید که باید در برابر این فشارها بایستد و بر احساسات خود غلبه کند و تصمیمات اخلاقی درست بگیرد. ● نتیجه گیری یاد دادن خداپرستی به بچه ها، مثل یاد دادن دوچرخه سواری است. شما ابتدا دوچرخه را راه می اندازید، بعد وقتی بچه می خواهد پا بزند، او را روی دوچرخه نگه می دارید. در نهایت خود اوست که باید دوچرخه سواری کند. بهترین کار شما این است که از سنین پایین شروع کنید. اعتقادات خود را برای او بگویید، برایش مثال بیاورید و ایمانتان را در اختیار نیاز کودک به شناخت و درک خدا قرار دهید. به این ترتیب، نیروی معنوی و اخلاقی قدرتمندی به آن ها می دهید که یک عمر دوام خواهد آورد. iranhalls.com پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1442]
صفحات پیشنهادی
چگونه با بچه ها درباره خدا صحبت کنیم
چگونه با بچه ها درباره خدا صحبت کنیم. دغدغه بسیاری از والدین این است که آیا می توانند با فرزندانشان درباره موضوع پیچیده ای چون خدا صحبت کنند؟ ...
چگونه با بچه ها درباره خدا صحبت کنیم. دغدغه بسیاری از والدین این است که آیا می توانند با فرزندانشان درباره موضوع پیچیده ای چون خدا صحبت کنند؟ ...
چگونه خبر مرگ را به كودكان بدهيم؟؟
اين در حالى است كه درجه تاب آورى بچه ها با يكديگر فرق مى كند و بستگى به نوع ..... مثلاً <<به نظر مى رسد از خدا عصبانى هستى؟>> سپس راجع به اين خشم صحبت كنيم. ...
اين در حالى است كه درجه تاب آورى بچه ها با يكديگر فرق مى كند و بستگى به نوع ..... مثلاً <<به نظر مى رسد از خدا عصبانى هستى؟>> سپس راجع به اين خشم صحبت كنيم. ...
همسر شوهرت باش نه مامانش
و با آنها چگونه برخورد كنيم. نياز آقايان چيست؟ و با آنها چگونه برخورد كنيم. ... شوهرت باش نه مامانش چون آقايان دوست ندارند مثل بچه ها با آنها برخورد كنيد. ... خانم ها بهتر است از توانمندي شوهرشان با آنها صحبت كنند آنها را سركوب نکنند. ... خدا به پيغمبر مي گويد : مي داني من هستي را خلق نكردم مگر به خاطر تو مي داني ...
و با آنها چگونه برخورد كنيم. نياز آقايان چيست؟ و با آنها چگونه برخورد كنيم. ... شوهرت باش نه مامانش چون آقايان دوست ندارند مثل بچه ها با آنها برخورد كنيد. ... خانم ها بهتر است از توانمندي شوهرشان با آنها صحبت كنند آنها را سركوب نکنند. ... خدا به پيغمبر مي گويد : مي داني من هستي را خلق نكردم مگر به خاطر تو مي داني ...
شوهرم به موفقیتهای من حسادت میکند !
من خیلی سعی میکردم با او در مورد احساسش صحبت کنم ولی او گاهی حتی نمیدانست چه ... و فکر نمیکنم کسی میتوانست آنها را نجات دهد و خدا را شکر که حقوق من برای ادامه ... شما واقعا نمیدانید او چگونه با من رفتار میکند. زندگی با چنین زنی بسیار مشکل است. ... بدینگونه بچهها نیز میآموزند که پرخاشگرانه با والدین خود صحبت نکنند . ...
من خیلی سعی میکردم با او در مورد احساسش صحبت کنم ولی او گاهی حتی نمیدانست چه ... و فکر نمیکنم کسی میتوانست آنها را نجات دهد و خدا را شکر که حقوق من برای ادامه ... شما واقعا نمیدانید او چگونه با من رفتار میکند. زندگی با چنین زنی بسیار مشکل است. ... بدینگونه بچهها نیز میآموزند که پرخاشگرانه با والدین خود صحبت نکنند . ...
شوهرم به موفقيتهايم حسادت ميکند !
من خيلي سعي ميکردم با او در مورد احساسش صحبت کنم ولي او گاهي حتي نميدانست چه ... و فکر نميکنم کسي ميتوانست آنها را نجات دهد و خدا را شکر که حقوق من براي ادامه ... شما واقعا نميدانيد او چگونه با من رفتار ميکند. زندگي با چنين زني بسيار مشکل است. ... بدينگونه بچهها نيز ميآموزند که پرخاشگرانه با والدين خود صحبت نکنند . ...
من خيلي سعي ميکردم با او در مورد احساسش صحبت کنم ولي او گاهي حتي نميدانست چه ... و فکر نميکنم کسي ميتوانست آنها را نجات دهد و خدا را شکر که حقوق من براي ادامه ... شما واقعا نميدانيد او چگونه با من رفتار ميکند. زندگي با چنين زني بسيار مشکل است. ... بدينگونه بچهها نيز ميآموزند که پرخاشگرانه با والدين خود صحبت نکنند . ...
15نكته اي كه پيش از ازدواج بايد بدانيد
خداوند به من کمک کرد تا بتوانم 12 نمونه از بینش هایی را که قبل از ازدواج ... باید یاد بگیرید چگونه می توانید با هم ارتباط برقرار کرده و یکدیگر را درک ... در مورد رابطه خود با والدین جنس مخالف خود صحبت کنید به عنوان مثال پسر و ... و برای آقایون: آیا می توانم مردانگی خود را وقف کنم و نکات منفی بچه ها را تحمل نمایم؟ ...
خداوند به من کمک کرد تا بتوانم 12 نمونه از بینش هایی را که قبل از ازدواج ... باید یاد بگیرید چگونه می توانید با هم ارتباط برقرار کرده و یکدیگر را درک ... در مورد رابطه خود با والدین جنس مخالف خود صحبت کنید به عنوان مثال پسر و ... و برای آقایون: آیا می توانم مردانگی خود را وقف کنم و نکات منفی بچه ها را تحمل نمایم؟ ...
گفتوگو با کودکان درباره مرگ
درحالی که اگر با آنها درباره مرگ صحبت شود ، هنگام مرگ یکی از دوستان یا بستگان ... اگر از مرگ چشم پوشی کنیم، جشن گرفتن زندگی کار بسیار سختی است. ... مثال ، اگر بگویید «خدا پدربزرگ را برد چون به او نیاز داشت» ممکن است از خدا آزرده شود چون ... توجه به تصورات بچه ها درباره مرگ، اطلاعاتی را که نیاز دارند، فراهم می کند . ...
درحالی که اگر با آنها درباره مرگ صحبت شود ، هنگام مرگ یکی از دوستان یا بستگان ... اگر از مرگ چشم پوشی کنیم، جشن گرفتن زندگی کار بسیار سختی است. ... مثال ، اگر بگویید «خدا پدربزرگ را برد چون به او نیاز داشت» ممکن است از خدا آزرده شود چون ... توجه به تصورات بچه ها درباره مرگ، اطلاعاتی را که نیاز دارند، فراهم می کند . ...
گفتوگو با کودکان درباره مرگ
درحالی که اگر با آنها درباره مرگ صحبت شود، هنگام مرگ یکی از دوستان یا بستگان، آمادگی بیشتری دارند. ... اگر از مرگ چشم پوشی کنیم، جشن گرفتن زندگی کار بسیار سختی است. ... بگویید «خدا پدربزرگ را برد چون به او نیاز داشت» ممکن است از خدا آزرده ... توجه به تصورات بچهها درباره مرگ، اطلاعاتی را که نیاز دارند، فراهم میکند. ...
درحالی که اگر با آنها درباره مرگ صحبت شود، هنگام مرگ یکی از دوستان یا بستگان، آمادگی بیشتری دارند. ... اگر از مرگ چشم پوشی کنیم، جشن گرفتن زندگی کار بسیار سختی است. ... بگویید «خدا پدربزرگ را برد چون به او نیاز داشت» ممکن است از خدا آزرده ... توجه به تصورات بچهها درباره مرگ، اطلاعاتی را که نیاز دارند، فراهم میکند. ...
پرواز با آیفون نسل چهار!
پرواز با آیفون نسل چهار! ... پربازديدترين ها. بورس اوراق بهادار و بازار طلاي مازندران ... NikSalehi.com ::: چگونه با بچهها درباره خدا صحبت كنيم؟ ...
پرواز با آیفون نسل چهار! ... پربازديدترين ها. بورس اوراق بهادار و بازار طلاي مازندران ... NikSalehi.com ::: چگونه با بچهها درباره خدا صحبت كنيم؟ ...
این میل چگونه در او شکل می گیرید
برای درک چگونگی مسائل جنسی کودکان، ابتدا باید از خود سئوال کنیم که از مسائل جنسی بطورکل چه برداشتی داریم. ... در نتیجه اینطور تصور میگردید که بچه ها فاقد احساسات جنسی هستند. صحبت كردن با فرزند در دوران نوجوانی و جوانی در مورد خطر های جنسی مهم است .... خدا مرا ببخشد · نمایش فیلم “تاجر سنگ” خشم مسلمانان را برانگیخت ...
برای درک چگونگی مسائل جنسی کودکان، ابتدا باید از خود سئوال کنیم که از مسائل جنسی بطورکل چه برداشتی داریم. ... در نتیجه اینطور تصور میگردید که بچه ها فاقد احساسات جنسی هستند. صحبت كردن با فرزند در دوران نوجوانی و جوانی در مورد خطر های جنسی مهم است .... خدا مرا ببخشد · نمایش فیلم “تاجر سنگ” خشم مسلمانان را برانگیخت ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها