واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: نوزادانی كه كمبود محبت دارند با خطر اختلال در رشد مغز مواجهند محبت توانایی های مغزی كودكان را تقویت می كند نوزادانی كه كمبود محبت دارند با خطر اختلال در رشد مغزی و مهارت های اجتماعی مواجهند. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از مجله روانکاوی ژرمنی ، پزشكان بر این عقیده اند كودكانی كه در سال اول زندگی خود از كمبود محبت رنج می برند در معرض خطر اختلالات مغزی و مهارت های اجتماعی قرار دارند. به گفته پزشكان: كودكان مادران مبتلا به مشكلات ذهنی بیشتر در معرض این خطر قرار دارند چرا كه رابطه این گروه از مادران با فرزندانشان طبیعی نیست در حالی كه نوزادان به تحریك و كنش های اجتماعی نیاز دارند تا توانایی های مغزی آن ها رشد كند. نیاز كودكان به مهر و محبت به اندازه كافی شناخته شده است، اما این شناخت كه عشق و علاقه نه تنها در پختگی عاطفی نقش دارد بلكه ساختار مغز را نیز متاثر میكند، یافته جدیدی است . به هنگامیكه دانشمندان كودكان یتیم یك كشور اروپای شرقی را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها “حفره سیاهی” یافتند . این همان بخش از مغز است كه مسوولیت رشد و تحول در درك احساس و ساخت، عملكرد و هضم عواطف، تجربه زیبایی و لذت، لیاقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با دیگران را برعهده دار پژوهشهای علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با كمك و كاربرد تكنیك پویشگری مغز و مطالعات برشهای آن، ثابت كردهاند كه سیستم اعصاب نه تنها به تحریكات عواطفی عكسالعمل نشان میدهد، بلكه در اساس شكل میگیرد مغز یك نوزاد هنوز به خوبی شكل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریك نیاز دارد، نه تنها به تحریكات محسوس و شناختی در اشكال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیك، بلكه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است هر چه روابط و تاثیرات متقابل مثبت بیشتری بوقوع بپیوندد، اتصالات و شبكههای بهتر و بیشتری در این بخش ایجاد میگردد بدین ترتیب، نظریه پیوند “جان بوولبی” كه گهگاه مورد تردید قرار میگرفت بوسیله پژوهشهای یولوژیكی تایید شد نظریه بوولبی میگوید، رشد و تحول یك كودك از طریق تجربه پیوندها و دلبستگیهای دوران كودكی به نحو مثبت و یا به گونهای منفی تحت تاثیر قرار می گیرد یكی از مطالعات انجام شده در دانشگاه “ویسكونسین” آمریكا نشان داد كه نحوه و چگونگی عكسالعمل یك فرد در مقابل فشارهای روحی در سنین كودكی تعیین میشود نوزادانی كه با مادران تحت فشار روحی یا افسردگی بزرگ میشدند، بعدها بیشتر از حد متوسط آسیب پذیر بودند. اینها در مواقع سخت و پیچیده با ترشح شدید هورمونهای فشار عكس العمل نشان میدهند. جالب توجه اینجا است كه كودكانی كه در سنین بالاتر مادران خویش را افسرده تجربه میكردند، از عكس العمل شدید مشابهی برخوردار نبودند بنابراین خاطرات بد اولیه نه تنها رفتار را نقش میدهد بلكه بر طبق علوم و شناختهای جدید، عكسالعملهای الگویی فیزیولوژیكی مغز را كه تعیینكننده چگونگی برخورد و رفتار ما با احساسات و دیگر اشخاص هستند، نیز تحت تاثیر قرار میدهند بر اساس اكتشافات جدید، این پرسش در ظاهر ساده كه آیا باید نوزاد عاجز گریان را در بغل گرفت و آرام كرد، دیگر به استیل تربیتی مربوط نمیشود واقعیت غیر قابل بحث آن است كه نوزادان خود قادر به از میان بردن فشارهای روحی و احساسی خویش نیستند، آنها به هنگام هیجان و برآشفتگی، قدرت تغییر خودآگاه و انحراف ذهن خویش را ندارند در این موقعیت “هیپوتالاموس” موادی را بعنوان علامت تولید میكند كه باعث ترشح هورمن فشار “كورتیزول” میگردد . در سالهای پس از دوران كودكی، مغز در م iranhalls.com پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 586]