تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه نيّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى آيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851390032




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

برنده نوبل اقتصاد : نظام نئو ليبرالي در غرب مرده است


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: برنده نوبل اقتصاد : نظام نئو ليبرالي در غرب مرده است
خبرگزاري انتخاب : موضوع برسر يك «برنامه نجات» بد است. مثل روز روشن است كه كاچي بهتر از هيچي است،ولي گزينه هاي هوشمندانه تري هم وجود داشت. برنامه بر اين فرض استوار است كه مبالغ كلاني تو خًرخًره «وال استريت» ريخته شود، به ترتيبي كه كل اقتصاد « آبياري قطره اي» شود. بعضي موارد شايد جز آبياري قطره اي هم نخواهد، ولي اين روش كارا نيست. در نظر بگيريد بيمار از خونريزي شديد داخلي رنج مي برد و به عنوان چاره نجات، خون تزريقي دريافت مي كند. بانك ها پول قرض داده اند و ارزش دارايي بادكنكي به عنوان ضمانت پذيرفته شده است. اين حباب تركيده است، ضمانت ها هيچ ارزشي ندارند يا بسيار كم ارزش اند.
استيگليتز استاد دانشگاه كلمبيا در نيويورك و يكي از مهم ترين كارشناسان اقتصادي جهان به شمار مي رود. او برنده نوبل در رشته اقتصاد، مشاور بيل كلينتون رئيس جمهور پيشين ايالات متحده آمريكا و در بين سال هاي 1997 تا 2000 اقتصاددان ارشد بانك جهاني بوده است. در اين گفت وگو استيگليتز مهم ترين نگراني هايش را مطرح مي كند. او مي گويد نمي داند اين بحران چقدر به طول مي انجامد. او مي گويد بانك ها مي خواهند بحران حاضر را به دوش ماليات دهندگان بيندازند. او ناقد برنامه نجات دولت بوش است. او معتقد است برنامه بوش در نهايت حسابرسي شفافي را مطرح نمي كند. اين گفت وگو را ريچارد ويمر با پروفسور ژوزف ا. استيگليتز درباره بحران مالي ايالات متحده آمريكا و جهان و پيامدهاي آن انجام داده است.

¦ آقاي پروفسور استيگليتز، مي ترسيد؟
ترس نه، ولي من به خاطر بحران مالي نسبتا دلنگرانم. به ميزان زياد عدم اطمينان فرمانرواست. در نهايت موضوع برسر دوران به غايت پر مخاطره است. براي من اين يك نوع احساس ًآشنايي است، چرا كه آن مرا به ياد دوره اشتغالم در بانك جهاني مي اندازد، يعني ده سال پيش، زماني كه بحران آسيا سربرداشت. تفاوت تنها در آن است كه آن وقت بحران دامنگير مردم تايلند و اندونزي بود، امروز دامنگير آمريكايي ها و اروپايي هاست. ابعاد بحران كنوني تازه چندين بار بزرگتر از آن بحران است.

¦ چقدر اين قضيه ديگر طول مي كشد؟
در واقع هيچ كس نمي داند و ما هم نمي دانيم، چقدر اين بحران وخيم مي شود. آنچه كه مرا با اين وجود آرام تر مي كند، اوضاع و احوالي است كه ما امروز با چنين بحران هايي بهتر از دوران ركود بزرگ دهه 30 مي توانيم برخورد كنيم. ما امروز دانش و افزارهايي داريم براي اينكه با يك بحران رو در رو بشويم. ولي من هم چنين مي دانم كه با آن مي توان برخورد خطا آميز كرد همان طور كه مثلاً در جريان بحران آسيا چنين شد وقتي كه صندوق بين المللي پول و دولت ايالات متحده بحران را سراپا خطا مورد چاره انديشي قرار داد. آن چاره انديشي پيامد هاي بسيار وخيمي براي كشور هاي بحران زده به بار آورد. هم اكنون ما يك رئيس جمهوري ايالات متحده داريم كه عدم صلاحيت اش چندين برابر بيشتر به اثبات رسيده است. (فكر كنيد به جنگ عراق يا همين بحران كنوني) در واقعيت امر، بيشتر دولت ايالات متحده به همراه بانك مركزي و وزارت دارايي اين بحران مالي را به وجود آورده اند و حالا بايد آنها براي بيرون آمدن از اين مخمصه به ما ياري كنند. اينجاست كه من شك دارم. فكر كنيد به اين 700 ميليارد دلار «برنامه نجات»،

¦ چه اشكالي در آن مي بينيد؟
موضوع برسر يك «برنامه نجات» بد است. مثل روز روشن است كه كاچي بهتر از هيچي است،ولي گزينه هاي هوشمندانه تري هم وجود داشت. برنامه بر اين فرض استوار است كه مبالغ كلاني تو خًرخًره «وال استريت» ريخته شود، به ترتيبي كه كل اقتصاد « آبياري قطره اي» شود. بعضي موارد شايد جز آبياري قطره اي هم نخواهد، ولي اين روش كارا نيست. در نظر بگيريد بيمار از خونريزي شديد داخلي رنج مي برد و به عنوان چاره نجات، خون تزريقي دريافت مي كند. بانك ها پول قرض داده اند و ارزش دارايي بادكنكي به عنوان ضمانت پذيرفته شده است. اين حباب تركيده است، ضمانت ها هيچ ارزشي ندارند يا بسيار كم ارزش اند.

¦ گفته مي شود كه در ايالات متحده آمريكا، در حال حاضر 10 ميليون خانه و آپارتمان اضافي وجود دارد.
اين مساله غيرعادي است و آن بار بسيار سنگيني بر دوش كل اقتصاد مي گذارد. آنچه كساني كه از قماش وزير دارايي هنري پاولسون يا رئيس بانك مركزي بن برنانكي نمي فهمند، اين واقعيت است كه موضوع بيشتر از يك بحران ًاعتماد گذركرده است. خطاي جدي از واگذاري اعتبار شروع شد كه در واقعيت امر، ما آن را مثلاً در وجود مازاد عرضه در بازار مسكن شخصي مي بينيم. گذشته از اين اعطاي افسار گسيخته وام در سال 2006 اتفاق افتاده است. اين درست مثل اختلاس است: اول اختلاس كوچك صورت مي گيرد، هيچ كس متوجه آن نمي شود و بعد ابعاد اختلاس بزرگ و بزرگ تر مي شود، تا اينكه قضيه مثل بمب مي تركد. بانك ها سه وظيفه اصلي دارند: آنها بايد انگيزه پس انداز ايجاد كنند، به مديريت مخاطرات دست زنند و با اعطاي وام، سرمايه را موثرتر توزيع كنند. بانك هاي ما از هر نظر ناكام بوده اند. ميزان پس انداز در ايالات متحده در حد صفر است.يك مديريت بد براي رفع خطر وجود دارد و سرمايه سراپا به مسير خطا - با اين فلاكت شناخته كنوني- هدايت شد.

¦ حالا چه مي شود؟
مساله عبارت است از اينكه، هزينه اين خطا بر دوش چه كسي بايد گذاشته شود و بانك ها پيشنهاد مي كنند، هزينه بايد بر شانه ماليات دهندگان گذاشته شود. آنهايي كه سال ها سود به جيب زده اند، مي خواهند يك بار ديگر ماليات دهندگان را زير بار زيان بفرستند. اين يك توزيع تمام عيار از پايين به بالاست، بانك ها تازه ادعا مي كنند كه دولت از طريق اين «برنامه نجات» در نهايت حتي سود خواهد برد. اگر چنين بود، پس براي چه آنها بين خودشان تن به خريد اين اوراق بي ارزش نمي دهند؟ اگر به راستي در پايان كار تنها سود وجود دارد، پس براي چه آنها اين قدر با حدت و شدت در برابرچنين تعهدي كه زيان هاي كنوني در آينده به سود تبديل خواهد شد، از خود مقاومت نشان مي دهند؟ آنها از وضع چنين مقرراتي مثل جن از بسم الله مي ترسند.
ديگر اينكه «برنامه نجات» اساساً هيچ تعهدي براي حسابرسي شفاف پيش بيني نمي كند و دعوتي است كه در و دروازه را به روي فساد باز مي كند. بانك ها مي خواهند فقط و فقط با هزينه ماليات دهندگان خسارت خود را جبران كنند و نه بيشتر. اما اين برنامه در نهايت بهتر از هيچ است.

¦ چه خطايي دركار نظارت بانكي ايالات متحده وجود داشته؟
از يك سو موضع بنياد گرايي بازار بسيار شايع بود، كه مبني بر آن بازار همواره بهترين نتيجه را به بار خواهد آورد و اينكه كنترل دولتي در كار نبايد باشد، چون كه دولت تنها سد راه بازار است. از سوي ديگر كنترل كنندگاني به خودي خود وجود دارند، كساني كه در راس ادارات كنترل مي نشينند. در «آلن گرين اسپان» ما يك رئيس بانك مركزي داشتيم كه او از آزاد سازي (يعني از عدم كنترل دولتي) جانبداري مي كرد و حتي حاضر نبود ابزارهايي را كه در اختيار داشت به كار گيرد.

¦اين بحران چه پيامدهايي براي جامعه آمريكا در بر خواهد داشت؟
آنچه كه در موقعيت كنوني موجب برآشفتگي بسياري از آمريكايي ها شده اين است كه آنهايي كه با رفتار بي ملاحظه خود به ويژه در سه سال گذشته درآمدها و مزاياي كلاني را به جيب زده اند -به خاطر آوريد كه بخش مالي مولد 30 در صد سود شركت ها بوده است- حالا به هزينه ماليات دهندگان باران پول نثارشان بشود. توجيه براي يك درآمد و مزاياي بالا همواره وجود داشت.اين جماعت موجب كارآمدي كاركرد اقتصاداند. اما همان طور كه آدم الان مي بيند، به هيچ وجه چنين نبود. اين عدم تناسب آشكار بين سود شخصي و نتيجه اعمالشان به حق بسياري را برآشفته كرده است. نابرابري در هشت سال اخير افزايش يافته است، وضع بيشتر مردم در ايالات متحده آمريكا بدتر از پيش شده است.

¦ آيا «برنامه نجات» بخشي از يك «برنامه اصلاحات» بزرگ به حساب مي آيد، چيزي شبيه برنامه اصلاحات دوران رياست جمهوري روزولت در سال هاي 30 قرن گذشته؟
نه، اتفاقا نه، اگر ما يك رئيس جمهوري مثل روزولت مي داشتيم، آن وقت مسائل به كلي شكل ديگري به خود مي گرفت. او هسته مركزي مسائل را هدف قرار مي داد و تلاش مي ورزيد به ميليون ها انساني كه خانه هايشان را از دست مي دهند، كمك كند. سوال اين است كه چگونه مي توان به اين انسان ها كمك كرد؟ مطمئنا نه از راه پشتيباني از ثروتمنداني كه مي توانند بهره وام هايشان را از طريق كسر كردن از ماليات (بخشودگي مالياتي) بپردازند. اگر اين سيستم بخشودگي مالياتي به سود كم درآمد ها تغيير پيدا مي كرد، آن وقت به بسياري كمك مي شد. رئيس جمهوري به جاي ارائه يك بسته انگيزه بخش، اعلام مي كند كه اگر نظام كمك بيكاري بخواهد بهتر شود، آن را وتو خواهد كرد. و اين در سرزميني است كه به خودي خود بدترين نظام حمايت از بيكاران را در بين دنياي غرب دارد در ايالات متحده آمريكا يك فرد بيكار بعد از 26 هفته فاتحه اش خوانده است. بالاخره در چارچوب يك « برنامه اصلاحات» بايد يك كاري براي شهرداري ها كرد كه آنها از يك كسري كلان پرداخت مالياتي رنج مي برند. اين ساختار كاملاً از كار افتاده است.

¦ يعني مي خواهيد بگوييد كه ما به نقطه عطفي رسيده ايم، به پايان كيمياگري مالي؟
در هر حال يك لحظه تعيين كننده است. يك چيز مسلم است، آن هم اينكه فلسفه آزاد سازي (يعني عدم كنترل دولت) فاتحه اش خوانده است. آمريكايي ها مي گويند: خب باشه، اگر ما بانك ها و نظام بانكي را بايد نجات بدهيم، پس ما در آينده يك هيات نظارت مي خواهيم، كه با وجود آن ديگر اين جور چيزها پيش نيايد. يك بار پيش چشم خود مجسم كنيد اين بحران ها هر چند سال يك بار تكرار شده اند در نظر بياوريد بحران صندوق هاي پس انداز در پايان دهه 80، حباب اوراق بهادار دهه 90 مديريت سرمايه كلان و درازمدت و غيرو و غيرو. اين جماعت هر بار هفت تير روي شقيقه ما نشانده اند: اين صاف و ساده يك تهديد و اخاذي است. ماليات دهندگان خواستار آنند كه به اين داستان پايان داده شود اما من همين الان مي توانم با گوش هايم بشنوم كه آنها چطور در گوش هاي كنگره زمزمه مي كنند كه كنگره زياد تند واكنش نشان ندهد، جا براي نوآوري در آينده هم باز باشد تا آنها بتوانند به همان نحوي عمل كنند كه تا به امروز كرده اند. براي يك دوره زماني بانك ها محافظه كارتر خواهند بود، از بي بند و باري واگذاري اعتبار كاسته مي شود. بعد نسل جديد بانك دار ها به ميدان مي آيند كه دوباره مي خواهند «پويا تر» باشند و براي دست يابي به سود حداكثر مي كوشند. اگر حالا يك نقطه پاياني بر اين روند نگذاريم، باز دوباره كل اين داستان تكرار مي شود و روز از نو، روزي از نو.

¦ آيا اين به معناي پايان نئوليبراليسم است، همانطور كه چندي پيش شما در يك مقاله به آن اشاره كرده ايد.روزنامه بريتانيايي اكونوميست به تازگي نوشت دولت ايالات متحده در حال حاضر سريع تر از آنكه بشود نام هوگو چاوس را به زبان آورد، بانك ها را دولتي كرد.
نظام نئوليبرالي در بيشتر كشورهاي غربي مرده است، همين طور نسخه هاي صندوق بين اللملي پول و بانك جهاني (كه تحت نام توافق واشنگتن معروف است). نگاهي به بحث هاي جاري در آمريكاي جنوبي يا ديگر كشورها بيندازيد.
ايالات متحده آمريكا نقش خود را به عنوان مدل براي ديگر كشورها از دست داده است. از اين رو همه هر جايي كه تكنوكرات هاي آمريكايي سخنراني مي كنند، به ريش شان مي خندند، وقتي كه آنها مي گويند: « نگاهي به اينجا بيندازيد، مثل ما رفتار كنيد، بازار هاي مالي تان را ليبراليزه كنيد،» در آمريكا انواع و اقسام الگوهاي ايضايي وجود دارد براي روشنگري پيرامون آنچه الان روي مي دهد. بعضي ها مي گويند تقصير دولت است كه واگذاري اعتبار به مردم ندار را تشويق كرد اما يگانه مسبب وضعيت وخيم كنوني اين است كه موسسات مالي بيش از اندازه تن به مخاطره داده اند و دل به دريا زده اند، مخاطراتي كه از قرار معلوم آنها توان ارزيابي ابعاد آن را ندارند. اين مخاطرات بعداً از نو بسته بندي و به ديگران فروخته مي شود. حالا آنها تلاش مي كنند تقصير را گردن ديگران بيندازند.

¦ اين بحران در ايالات متحده آمريكا چه پيامد هايي دارد؟
در كوتاه مدت سرخوردگي مردم تشديد خواهد شد، چرا كه آنها در مي يابند كه نظام اقتصادي آمريكا آشكارا به فكر همه آمريكايي ها نيست، بلكه تنها به فكر گروه كوچكي و پيش از همه به فكر جمهوري خواهان و فلسفه اقتصادي آنهاست. آنها از بازار آزاد حرف مي زنند، ولي تنها به تمول چند نهاد مالي اصلي فكر مي كنند. آنها به جاي دامن زدن به يك رقابت، به گونه اي پر دامنه ابزار واگذاري مستقيم قرارداد ها را به كار مي گيرند، همانند عملكرد بر سر مجموعه خريد هاي جنگي براي جنگ عراق. آمريكايي ها هم اكنون در برابر يك ويرانه ايستاده اند كه آن به احتمال زياد در جريان انتخابات رياست جمهوري آينده به باراك اوباما ياري مي رساند.

¦ اين بحران در دراز مدت به چه معناست؟
بحران به شكاف و دو دستگي در جامعه دامن مي زند. تصورش را بكنيد چند ماه پيش رئيس جمهوري قانوني را وتو كرد كه مي خواست بيمه بيماري براي بچه هاي فقير به وجود بياورد. عملي كردن اين قانون چند ميليارد بيشتر هزينه برنمي داشت. رئيس جمهوري گفت كه اين خيلي گران تمام مي شود. حالا اما دولت در واقع يك شبه چند صد ميليارد دلار دست و پا مي كند تا بانك ها را نجات دهد.

برگرفته از روزنامه آلماني «برلينرسايتونگ»
 پنجشنبه 16 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن