واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیا - سمیه مروتی سفر پوتین نخستوزیر روسیه به چین قبل از برگزاری اجلاس شانگهای و پیگیری مقامات دو کشور برای عقد توافقنامههای امنیتی و تجاری، گمانهزنیها را در مورد شکلگیری ائتلافی جدید میان چین و روسیه در مناسبات منطقهای و جهانی، تبدیل به یقین کرد. تاریخچه روابط چین و روسیه در قرن حاضر به اشتراکات سیاسی دو کشور در دوران جنگ سرد و سردمداری شوروی بازمیگردد. مناسبات دو کشور کمونیستی پس از فروپاشی شوروی، وارد مرحله نوینی شد، در اکتبر 1991 چین و روسیه با امضای یادداشت تفاهمی به اختلافات خود در زمینه روابط خارجی پایان دادند از آن پس روابط در سطح عادی پی گرفته شد. تا اینکه در دهه 90 دو کشور بر سر مشکلات امنیتی مرزهای خود دست به انعقاد پیمان امنیتی زدند که با حضور کشورهای هممرز در آسیای مرکزی، این توافقات به مرحلهای رسید که از دل آن پیمان همکاریهای امنیتی شانگهای متولد شد. و به دنبال آن اعتماد سیاسی متقابل دو طرف تعمیق شده و ارتباط مقامهای عالیرتبه دو کشور فزونی گرفت. از درون مفاد همین پیمان بود که دو کشور به این نتیجه رسیدند که می توان به ائتلافی امنیتی در آسیای مرکزی دست یافت، تا زمینه را برای حضور سایر قدرتها به بهانه حل مشکلات امنیتی منطقه به حداقل رسانند. توسعه شراکت استراتژیک و همکاری میان چین و روسیه همگام با آرزوها و منافع اساسی هر دو طرف و تغییرات در امور بینالمللی است. روشن است که چهارمین نسل رهبری چین، محکم کردن پیوند با مسکو را یک اولویت در سیاست خارجیاش می بیند. و رهبران نسل جدید کرملین نیز با چرخش جدید در سیاست خارجی خود و «سیاست نگاه به شرق»، درصدد بازتعریف روابط خود با کشورهای آسیایی هستند. به بهانه این نشست، بی راه نیست، تا نگاهی به مواد مورد علاقه دو طرف برای گسترش روابط فیمابین داشته باشیم. روابط جدید چین و روسیه نه تنها با نگرانیهای امنیتی مشترک بلکه با منافع اقتصادی ملموس مستحکم میشود. نگرانیهای امنیتی نسبت به گسترش بنیادگرایی و تروریسم در حاشیه خطوط مرزیشان و نیز حضور سایر بازیگران بین المللی به بهانه گسترش نظم امنیت در حیات خلوت آنها به یکی از دغدغه های مشترک دو بازیگر مهم منطقه تبدیل شده است. حوزه اقتصاد، میتواند به عنوان گام نخست از ارتقای روابط دو کشور تعبیر شود. توان اقتصادی چین و نیاز اقتصاد بیمار روسیه به سرمایهگذاریهای خارجی فرصت مغتنمی را برای دو کشور فراهم آورده تا بر سر موضوعات مورد علاقه پشت میز مذاکره بنشینند. در سالهای گذشته، حجم مبادلات بازرگانی میان دو کشور به ارزش ۱۲ میلیارد دلار بود. از آغاز سال ۲۰۰۳، صادرات روسیه به چین به میزان ۲۷ درصد افزایش داشته است. در همین زمان، همانطور که اقتصاد روسیه رونق خود را باز می یابد، چین در حال یافتن بازارهای جدید برای کالاهایش است؛ و بر همین اساس شاهد رشد 62 درصدی صادرات کالاهای چینی در بازار روسیه هستیم. این حقیقت که چین توانایی دریافت، 77میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی را در سال میلادی گذشته داشته است، تبدیل به چالشی برای مقامات روس شده، تا علت عدم موفقیت خود را در جذب سرمایه گذاری خارجی برای منتقدان داخلی خود روشن سازند. با این حال نمیتوان این نکته را از نظر دور داشت که چین، تفاوتهای زیادی با روسیه دارد، جامعه باز اقتصادی چین سالهاست به گونهای عمل کرده که اعتماد و اطمینان سرمایهگذاران بینالمللی را به خود جلب کرده است. دولت چین به درستی دریافته است که، یکی از گامهای نخست برای جذب سرمایههای خارجی، تامین هم امنیت سرمایه گذاری و هم امنیت فردی و شخصی است. این در مقایسه با روسیه که موسسات لازم و موثر را برای هدایت سرمایهگذاریهای خارجی به سوی اقتصاد خود را ندارد، معنی ضمنی آن روشن است؛ روسیه باید با آگاهی بیشتر از الگوی چین پیروی کند، و تا یک کشور نیرومند با توانایی مدیریت مرحله گذار را، به حال خود بازگرداند و اگر لازم شد آزادیهای فردی را محدود سازد و به این ترتیب رشد اقتصادی را افزایش داده، و ساختارهای زیر بنایی در حال فروپاشی روسیه را بازسازی کند. در غیر این صورت این خطر وجود دارد که روسیه زائده اقتصاد جهانی شود، یعنی مواد خام برای اقتصادهای صنعتی پیشرفته فراهم سازد. از سوی دیگر نمی توان توقع داشت، که به علت تشابههای چند میان، سیستم سیاسی دو کشور، موفقیت اقتصادی چین از سوی روسیه تقلید شود، زیرا موفقیت چین در گرو دو عامل، بهره کشی از نیروی کار داخلی و استفاده از جامعه چینیهای خارجی که به میزان فراوانی سرمایه گذاریها را برای سرزمین اصلی چین فراهم میسازند، است. از همین روی، ولادیمیر پوتین برای توسعه روابط در بخش انرژی، امروز به چین، بزرگترین مصرف کننده انرژی آسیا چشم دوخته است تا با جذب سود حاصل از این قراداد از یک سو، سطح مناسبات دو کشور را ارتقا بخشد و از سوی دیگر، جان تازهای به اقتصاد بیمار روسیه بخشد. البته، چین و روسیه در سال جاری میلادی قراردادهای نفتی به ارزش 100 میلیارد دلار با هم منعقد کرده بودند، اکنون نیز در حال مذاکره درباره توافقنامهای هستند که چین را به بزرگترین مشتری گاز طبیعی گازپروم تبدیل خواهد کرد. روسیه همچنین در فوریه گذشته برای عرضه نفت خود به چین به مدت 20 سال در عوض دریافت اعتباری به ارزش 25 میلیارد دلار برای شرکتهای دولتی نفت «روسنفت» و خط لوله «ترانسنفت» به توافق رسید. در نشست اخیر مقامات عالیرتبه دو کشور، چند یادداشت تفاهم دیگر نیز در زمینه اطلاع رسانی متقابل درباره پرتاب موشکهای بالستیک، و نیز توافقنامه صادرات گاز روسیه به چین از منابع غرب سیبری و آبهای ساحلی "ساخالین" به امضا رسید. که این توافقات خود نشان از علائق مشترک دو کشور در رابطه با موضوعات امنیتی و اقتصادی است. از سوی دیگر میتوان، همکاریهای فزاینده روسیه و چین را چالشی جدی برای امریکا و حضور بازیگرانی جدید در عرصه بین المللی توصیف کرد. چین و روسیه در بلندمدت به همکاریهای گسترده نیاز دارند. چین برای ادامه حیات بازار اقتصادی نوظهور خود به منابع گاز و نفت روسیه نیازمند است. توافق های اخیر مسکو و پکن در زمینه تامین انرژی، پیامدهای بسیار جدی برای منطقه و فعالان عرصه انرژی در جهان دارد. بنابه دلایل اقتصادی و سیاسی، همکاریهای دو کشور در زمینه انرژی بسیار حائز اهمیت و به نفع دو طرف است. با این اوصاف، طبیعی است که مناسبات روسیه و چین در این حوزه و دیگر حوزه های اقتصادی رشد پیدا کند. هم اکنون جهان دارای نظام چند قطبی است و نه اینکه امریکا به عنوان تنها ابرقدرت بر عرصه جهانی حاکم باشد. چین و روسیه نیز تلاش می کنند در برابر قدرت امریکا برای خودشان قدرت کسب کنند. همکاری های سیاسی و اقتصادی پکن و مسکو در همین راستا قرار دارد. این رویه برای کسب قدرت چین و روسیه در عرصه بین المللی است. بی تردید ادامه این روند قدرت امریکا را به چالش خواهد کشاند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]