واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - گفتاری تازه از آیت الله جوادی آملی بیان نورانی علی بن أبیطالب(ع) در عهد نامه مالک نشان میدهد که بیگانگان اوّل دین را مصادره کردند؛ یعنی قرآن را در اختیار خود قرار دادند، احادیث نبوی را در اختیار خود قرار دادند. کاری که کلیسا نسبت به انجیل کرده بود، اینها درباره قرآن کردند. از سویی چون احادیث شفاف و روشن بود و رسول گرامی (ص) به خوبی احکام را روشن کرده بود، اینها قدرت مصادره کردن احادیث را نداشتند، لذا جلوی نقل احادیث را گرفتند. حضرت به مالک فرمود: «إنَّ هذَا الدّینْ کانَ اَسیراً فِی اَیدِی الأشرارْ یُعمَلُ فِیهِ بِالهَوی وَ یُطلَبُ بِهِ الدُّنیا». مالک! این دین به مصادره بیگانگان در آمده، و این دین را به اسارت بردهاند. هر چه میخواستند به نام دین با مردم در میان میگذاشتند، هر چه میخواستند به نام دین علیه دین تلاش و کوشش کردند. ... بعد از جریان سقیفه، امیر المؤمنین مشاهده کرد که دین مصادره شد و به اسارت رفت؛ و بعد از خانه نشینی امام مجتبی(ع)، حسین بن علی (ع) هم مشاهده کرد که این دین مصادره شد و به غارت رفت، و اسیر امویان شد. اینکه امام راحل (ره) فرمود: ما اسلام ناب داریم و اسلام آمریکائی، اسلام آمریکائی همان اسلام اسیر شده است! سالار شهیدان (ع) دید بعد از جریان حضرت امیر و امام مجتبی (ع) و روی کار آمدن یزید، این اسلام مصادره شد. مردم یک نمازی میخواندند، نماز اسیرانه؛ نمازی که «لا تَنهَی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَر»! بود. کسی که حق حرف ندارد، اسیر است؛ کسی که قدرت بیان دارد و میتواند کاری انجام بدهد، آزاد است. نماز آن است که «تَنهَی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَر» باشد امّا نمازی که کاری از او ساخته نباشد؛ یک نماز اسیر است، نه نماز امیر... در جامعه ای که اگر شما به دیگری تذکّر بدهید خیرخواهانه، امر به معروف بکنید، نهی از منکر میکنید؛ به شما میگویند: به شما چه! این معنایش آن است که نماز در جامعه هست؛ امّا یک نماز اسیر است، نه نماز امیر... سالار شهیدان صریحاً اعلام کرد: نمیبینید که حق عمل نمیشود! حق عمل نمی شود یعنی چه؟ یعنی حق را مصادره کردند، حق را به بند کشیدند، حق اسیر شده است. حق وجود دارد، امّا اسیر است. از حق اسیر، کاری ساخته نیست! باطل که اسیر بود، الآن امیر شده است ...این وحی الهی را که علی بن أبیطالب(ع) و حسین بن علی (ع) داشتند؛ یکی در جمل و صفّین و نهروان تجلّی داد، و دیگری در کربلا متجلّی ساخت. وجود مبارک حسین بن علی موحد خالص بود، و حُبّاً لِلّه قیام کرد؛ رازش آن است که او خلیفه خداست. او مصداق «لِیَقُومَ النّاسْ» هست ، ولی در این حد بسنده نمیکند. مصداق قَوّامینَ «بِالقِسط» هست، ولی در اینجا بسنده نمیکند. او مظهر خدائی است که قائم بِالقسط است، خلیفه خدائی است که قائم بِالقسط است. لذا محب خدائی است که برای قسط در سطح جهان قیام کرده است؛ هم قسط علمی ، هم قسط عملی. هم فقیری را از فقر برهاند، هم مظلومی را از ستم برهاند، هم محرومی را از حِرمان و هجران برهاند، و هم صاحب مشکلی را از هر مشکلی که دارد برهاند و مانند آن.. رازّ اینکه حسین بن علی مظهر قائم بِالقسط است و حبیبانه نهضت کربلا را طی کرده است، و ادامه داد و احیاء کرد؛ این است که وجود مبارک حسین بن علی(ع) نظام تکوین و تشریع را به هم هماهنگ میبیند. خداوند نظام تکوین را، یعنی از عرش تا فرش را با مهر و لطف و محبت اداره می کند. و نظام تشریع را، یعنی دستورهای دینی را بر محور محبت تدوین کرده است، و ارائه نمود. و وجود مبارک حسین بن علی بن أبیطالب (ع) جامع تکوین و تشریع بودند و همانطوری که عالم بر اساس مهر ساخته شد، قوانین شریعت بر اساس محبت تدوین شد؛ آن حضرت هم نهضت کربلا را محبانه اداره کرده است، نه خُوفاً مِنَ النّار و نه شُوقاً إلَی الجَنَّه!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]