واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: گپی با ون گوک
وان گوگ گفت: "پس چرا نمی خواهید بیست و پنج فرانک به من قرض بدهید؟ خیلی محتاجم. حتی یک لقمه نان خشکیده هم توی خانه ندارم."
وایسن بروخ از روی شادی دست هایش را به هم مالید "به به، درست این همان حالی است که لازم دارید. حالا باید یک نقاش باشید."
ونسان تنه ی خود را بر دیوار تکیه داد.
- " گرسنه ماندن چه چیزش عالی است؟"
- " وان گوگ، این در دنیا برای شما بهترین چیز است. باعث می شود که رنج بکشید."
- " برای چه اینقدر علاقه دارید که من رنج بکشم؟"
- " برای آنکه شما را یک هنرمند واقعی می کند. هرچه بیشتر رنج بکشید، بیشتر باید خدا را شکر بکنید. این گِلی است که هنرمندهای درجه ی اول از آن سرشته شده اند.
وان گوگ شکم خالی از شکم پُر بهتر است، و دل شکسته از دل شاد. هیچ وقت این را فراموش نکنید. "
- " وایسن بروخ، اینها مهملات است، خودتان می دانید."
وایسن بروخ با قلم موی خود چند بار به طرفی که ونسان بود اشاره کرد و گفت: " وان گوگ، آدمی که هیچ وقت بد بخت نبوده، چیزی برای نقاشی کردن ندارد. خوشبختی چیز ملال آوری است. فقط برای گاوها و تاجرها خوب است. هنرمند در درد، اعتلا پیدا می کند. اگر گرسنه و درمانده و بیچاره هستید، شک نکنید خدا به شما نظر لطف دارد."
- " فقر آدم را فاسد می کند."
- " آره ضعیف ها را فاسد می کند، ولی نه قوی را. اگر فقر شما را فاسد کند، پس شما آدم زبونی هستید و باید از بین بروید."
- " پس شما هیچ قدمی برای کمک به من بر نمی دارید؟"
- " نه، حتی اگر فکر می کردم که شما بزرگترین نقاش این دوره اید. اگر گرسنگی و درد بتواند یک مرد را بکشد آن مرد قابل این نیست که کسی نجاتش بدهد. تنها هنرمندانی که به این زمین تعلق دارند، کسانی هستند که نه خدا و نه شیطان قادر است آن ها را بکُشد، مگر تا موقعی که هرچه را می خواهند بگویند، گفته باشند."
- " ولی وایسن بروخ، سال هاست که من با گرسنگی زندگی کرده ام. بدون کاشانه، زیر برف و باران یک لاقبا راه رفته ام. مریض و تبدار و بیکس بوده ام. دیگر از این مسائل چیزی باقی نمانده که یاد بگیرم."
- " هنوز، شما قشر اولیه ی رنج را هم نخراشیده اید. هنوز تازه کارید. از من بشنوید.
درد در این دنیا تنها چیز بی انتهاست. "
بخشی از مکالمه ی ون گوگ و وایسن بروخ که برام جالب بود. از کتاب شور زندگی- زندگی نامه ی ونسان ون گوگ- که مدت ها دنبالش بودم. دارم با لذت می خونمش. شاید باز هم قسمت هاییش رو اینجا بنویسم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]