تبلیغات
تبلیغات متنی
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852221419
نقد عملكرد سازمان ملل در گفتوگو با نسرين مصفاتا صلح مانده است - يوسف ناصري
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: نقد عملكرد سازمان ملل در گفتوگو با نسرين مصفاتا صلح مانده است - يوسف ناصري
انديشه صلح از سدههاي گذشته تاكنون مطرح بوده و دغدغه دستيابي به صلح، همواره ذهن انديشمندان و سياستمداران را به خود مشغول داشته است. در دوره معاصر، سازمان ملل متحد تشكيل شد تا مكانيسمي باشد براي تحقق آن انديشه. اين سازمان پس از جنگ ويرانگر جهاني دوم 45-1939 در روز 24 اكتبر 1945 تاسيس شد و از آن پس هر ساله روز 24 اكتبر به عنوان روز ملل متحد گرامي داشته شده و بر پاسداشت صلح جهاني تاكيد ميشود. در همين راستا در گفتوگو با دكتر نسرين مصفا، استاد دانشگاه، مدير طرح ملي تقويت حقوق بشر و مولف كتابهايي همچون ، و به بررسي عملكرد سازمان ملل متحد در استقرار صلح پرداخته شد. وي عملكرد سازمان ملل متحد را به صورت نسبي موفقيتآميز ميداند. اين گفتوگو در پي ميآيد.
در جنگ جهاني دوم 455-1939) حداقل 50 ميليون نفر كشته شدند. پس از اين جنگ، سازمان ملل متحد در روز 24 اكتبر 1945 و بر اساس سه اصل صلح، توسعه و حقوق بشر بنيانگذاري شد. گفته شده از سال 1950 تا 1990 فقط 15 ميليون نفر در جنگها كشته شدهاند. آيا اين حد از كاهش تلفات نشانگر موفقيت نسبي سازمان ملل متحد در حفاظت و برقراري صلح جهاني است.
بله؛ سازمان ملل متحد به خاطر حفظ صلح و امنيت بينالمللي و حفظ مردم از بلاياي جنگ تشكيل شد. با توجه به تجارب قبلي درخصوص تشكيل جامعه ملل، در زمان تاسيس سازمان ملل متحد فقط صلح منفي (فقدان جنگ) را در نظر نگرفتند. در چارچوب اين سازمان، پيشزمينههايي از قبيل توسعه، حقوق بشر، دموكراسي در كشورها و حكومت قانوني براي رسيدن به صلح و امنيت بينالمللي و عدم وقوع جنگ نيز مورد توجه قرار گرفت. بنابراين هدف اصلي سازمان ملل متحد، حفظ صلح و امنيت بينالمللي بوده است. من فكر ميكنم سازمان ملل متحد در حدي كه در توانايي و قدرتش بوده، توانسته به كاهش كشتههاي جنگ كمك بكند و با همين مكانيسمها از وقوع يك جنگ جهاني ديگر جلوگيري كند.
در دهههاي پس از تاسيس سازمان ملل متحد، فضاي گفتوگو در سراسر جهان گسترش يافته است. ولتر، انديشمند اروپايي هم گفته آيا كسي در جهان آن قدر عاقل است كه از تجربههاي ديگران پند بگيرد. به نظر شما گسترش اين فضاي گفتوگو تا چه حد متاثر از تشكيل سازمانملل متحد و ظرفيتهاي ايجادشده ناشي از اين تاسيس است؟
نقش سازمان ملل متحد در ايجاد گفت وگو خيلي زياد است. سازمان ملل در عمل جايي شد براي كشورهاي مختلف كه اين كشورها از طريق گفتوگو روي يك سلسله هنجارهاي بينالمللي توافق حاصل كنند. يكي از اين هنجارها، استفاده از ديپلماسي، گفتوگوهاي چندجانبه و مذاكره است. علاوه بر اين نوع هنجارسازي، سازمان ملل متحد به مجمعي تبديل شد براي تصميمگيري جمعي. من فكر ميكنم تصميمگيري جمعي، بسيار اهميت دارد. همچنين سازمان ملل متحد، توانسته در عرصه بينالمللي گسترش جغرافيايي داشته باشد و دفاتر ملل متحد را در همه جاي دنيا تاسيس كند. سازمان ملل متحد، شبكهاي از سازمانهاي جهاني را نيز تشكيل داده كه اين نهادها پاسخگوي نيازها و مشكلات جهاني هستند.
علاوه بر اين موارد،سازمان ملل متحد به صورت گستردهاي ابزارهايي را براي تحكيم صلح و دسترسي به صلح ايجاد كرده و روي تعاريف چندجانبه ارزشهاي بينالمللي موفقيتهايي داشته است. الان كشورها براي تعاريف ملل متحد درخصوص توسعه صلح و توسعه انساني،احترام قائل هستند. سازمان ملل متحد، يك نوع اعتمادسازي هم ايجاد كرده است و در عمل توانسته به رابطه بهتر بين مردم و دانشمندان جهان كمك كند. در بحث تغييرات آب و هوايي، سازمان ملل متحد ميخواهد اين موضوع را در جامعه بينالمللي از نظر مردم پيش ببرد و در واقع پلي است با جامعه علمي بينالمللي كه نتايج و دستاوردهاي خودشان را در اختيار مردم عادي بگذارند. همه اين موارد، موفقيتهاي سازمان ملل متحد است. همچنين در زمينه مذاكرات چندجانبه نيز موفق بوده است. تمرين شركت و حضور در سازماني كه كشورهاي جهان عضو آن هستند و حداقل به صورت نوشتاري از حاكميت برابر برخوردار هستند، از موفقيتهاي سازمان ملل متحد است.
وقتي شما اصطلاح نوشتاري را به كار ميبريد آيا به نوعي معنايش اين است كه سازمان ملل متحد در برقراري صلح جهاني و ساير اهداف خود موفقيت كامل نداشته است؟
ما نميتوانيم از موفقيت كامل سازمان ملل متحد صحبت كنيم .به خاطر اينكه در عرصه بينالمللي، يك سلسله تعارضها و جنگها و احتمال وقوع جنگها را ميبينيم. البته سازمان ملل، تمهيداتي هم انديشيده است كه مثلا كساني كه به جنگ دست ميزنند يا در جنگها مرتكب جنايت عليه بشريت ميشوند، به كيفر اعمال خودشان برسند. اما واقعيت اين است كه سازمان ملل متحد با سازوكارهايي كه داشته، نتوانسته است به طور قطعي از وقوع جنگ جلوگيري كند.
آيا دسترسي به صلح پايدار و جهاني نياز به تعريف عملياتي جديد دارد كه بتواند به طور مطلق از وقوع جنگ جلوگيري كند؟
به طور كلي دو تعريف از صلح وجود دارد؛ يك تعريف مربوط به صلح منفي است و فقدان جنگ را صلح منفي تلقي ميكنيم. در منشور ملل متحد هم صلح منفي آمده و اينكه سازمان ملل متحد از وقوع جنگ جلوگيري كند. بر اين اساس فقط تلاش ميشود بين كشورها جنگ نباشد اما در كنار صلح منفي، سازمان ملل متحد صلح مثبت را هم ترغيب كرده است. صلح مثبت هم مبتني بر عدالت اجتماعي، صلح، توسعه، رعايت حقوق بشر و همكاريهاي بينالمللي است. به نظر ميآيد كه سازمان ملل متحد صلح مثبت را اصلح بر صلح منفي دانسته ولي به خاطر اينكه به صلح منفي برسد، زمينههاي صلح مثبت فراهم نشده است. به همين دليل در سراسر جهان با عدم عدالت اجتماعي روبهرو هستيم. ما الان بحران گرسنگي را در جهان داريم و اين موضوع يكي از دستورالعملهاي مجمع عمومي در سال جاري است. در حال حاضر ما فقر مفرط را در خيلي از كشورها ميبينيم. در خيلي از مواقع، حقوق بينالملل به چالش كشيده ميشود. همه اينها عواملي هستند كه مانع تحقق صلح مثبت ميشود و اين مسائل باعث ميگردد كه صلح منفي يعني فقدان جنگ بين كشورها هم جنبه عملي به خودش نگيرد.
دانشگاه امايتي )M.I.T( ايالات متحده در يك تحقيق نشان داده كه در سازمان ملل متحد نيز امكان گفتوگو به معناي واقعي وجود ندارد و هر دولت از ادعا و پيشفرضهاي خود دفاع ميكند، نه اينكه وارد عرصه گفتوگو شود و در صورت نياز و مصالح جهاني از خواستههاي خودش در بعضيموارد چشمپوشي كند.
ما نميتوانيم بگوييم در مورد تمامي اقدامات سازمان ملل متحد، بحث و گفتوگو جايگاهي ندارد. برخي از كنوانسيونهاي بينالمللي حاصل سالها گفتوگو و شركت در جلسات ملل متحد و كميتهها و كميسيونهاي خاص آن است. در بعضي ارگانها مثل شوراي امنيت ملل متحد،متاسفانه شايد دولتها نتوانند با گفتوگو از خودشان دفاع كنند ولي دستورالعملهاي جهاني متعددي داريم كه همه آنها حاصل كنفرانسهاي بينالمللي و گفتوگوهاي مستمر است. در نهايت هم كشورها براي رسيدن به نتيجه نهايي در اين زمينهها بايد به اجماع برسند. در ضمن در نظر بگيريد كه اجماع واقعي بين 192 كشور عضو سازمان ملل متحد كه منافع و ارادهها و حرفهاي مختلف دارند، بسيار دشوار است.
با توجه به حق وتوي 5 كشور قدرتمند جهان در شوراي امنيت سازمان ملل متحد، آيا دسترسي به صلح پايدار و جهاني با مانع قابل توجهي روبهرو است؟
به نوعي ميتوانيم بگوييم كشورها از منافع خودشان دفاع ميكنند. در عين حال در منشور ملل متحد براي كشورهاي بزرگ وظايف و مسووليتهايي آمده است. يعني به همان ميزان كه اين 5 كشور در شوراي امنيت حقوقي دارند،به همان ميزان در حفظ صلح و امنيت بينالمللي مسووليت دارند. اما به نظر ميرسد كه قدرتهاي بزرگ در جايي كه موضوعي به منافع حياتي آنها ارتباط پيدا ميكند، منافع خودشان را بر هر چيز ديگر ترجيح ميدهند.
ايالات متحده، بيشترين ميزان بودجه سازمان ملل متحد را تامين ميكند. آيا اين نوع وابستگي شديد بودجهاي ملل متحد به يك كشور،در تحقق اهداف جهاني اين سازمان مشكلي ايجاد نميكند؟
كم و بيش همينطور است و امكان دارد اهداف سازمان ملل متحد در راستاي منافع ايالات متحده آمريكا حركت كند اما در همه موارد هم به اين صورت نيست. ايالات متحده، خودش هم مشكل دارد. براي مثال در شوراي حقوق بشر، عضويت ندارد. در سال گذشته،كشورها به عضويت آمريكا در كميسيون حقوق بينالملل راي ندادند و افكار عمومي بينالمللي نيز نسبت به اقداماتي كه ايالات متحده انجام ميدهد نظر مساعدي ندارد. در مجموع سازمان ملل متحد، مجمعي است كه كشورها حتي عليرغم انتقاداتي كه به سازمان ملل متحد دارند ميتوانند حرفشان را در آنجا بزنند. به بيان ديگر سازمان ملل متحد، يك نشست جهاني و سكوي افكار است كه همه كشورها ميتوانند از تريبون آن، حداقل حرف خودشان را به گوش دنيا برسانند.
در پارادايم گفتماني هرمنوتيك اين ادعا مطرح ميشود كه حقيقت واحد وجود ندارد. همچنين با در نظر گرفتن اين نكته كه نماينده دولتها مخصوصا در مجمع عمومي ساليانه سازمان ملل متحد،بر ايدههاي خود تاكيد ميكنند، آيا رسيدن همه اعضا به پذيرش متقابل، امكانپذير نيست؟
الان جامعه جهاني روي برخي موضوعات مثل تغييرات آب و هوايي به يك پذيرش نسبي رسيده است. درخصوص تغييرات آب و هوايي، كشورها نسبت به ضرورت مواجهه با آثار ناشي از اين تغييرات وفاق دارند. در مورد كمكهاي بشردوستانه نيز وفاق عمومي وجود دارد و اين بحث مطرح است كه كشورها در وضعي قرار نگيرند كه مردمشان از كمكهاي بشردوستانه محروم شوند.
يكي از شروط موفقيت دموكراسي در هر كشوري،فقدان نظاميگري (ميليتاريسم) است. حال در سطح بينالمللي بعد از حوادث 11 سپتامبر 2001 آمريكا، به نوعي نظاميگري و تشديد فضاي امنيتي در عرصه بينالمللي سيطره پيدا كرده است. آيا با چنين وضعي، فضاي گفتوگويي حاكم بر جهان دچار خدشه نشده است؟
بله؛ با اين حال اقدامات مثبتي هم انجام شد و كنوانسيون دوبلين در مورد منع استفاده از سلاحهاي خوشهاي در همين سالها تهيه شده است ولي نگاه نظاميگري و استفاده از سلاحهاي نظامي به خاطر تهديدات امنيتي وجود دارد. به هر حال دنيا درگير تناقض و تضاد بين منافع جمعي و فردي كشورها است. يعني در عين اينكه دنيا دارد به طرف يك اجماع روي دموكراسي يا صلح يا جهان عاري از خشونت پيش ميرود، در همان حال خيلي از كشورها هستند كه متاسفانه از امكانات خودشان براي دستيابي بيشتر به ابزارها و جنگافزارهاي نظامي استفاده ميكنند. ما متاسفانه اين نوع تناقضها را در عرصه بينالمللي ميبينيم.
در منشور ملل متحد، موضوع خشونت و دخالت نظامي قانوني در چارچوب سازمان ملل متحد عليه بر هم زنندگان صلح و امنيت بينالمللي مورد تاكيد قرار گرفته است. از سوي ديگر با توجه به پيشرفتهاي تكنولوژيك و فشردگي مكان و زمان، اين موضوع مطرح است كه جامعه جهاني به بحث در مورد سرنوشت مشترك جهان و صلح جهاني نياز دارد. به نظر شما در حال حاضر، آيا اين پتانسيل وجود دارد كه حتي نياز به دست زدن به خشونت قانوني ملل متحد هم نباشد؟
در حال حاضر،جنبشي در جامعه جهاني عليه جنگ شكل گرفته است. اين جنبش تا حدي در چند سال اخير در مقابل جنگطلبيها ايستادگي كرده است. اگر دست كساني كه قدرت نظامي دارند باز بود و در مقابل اين افكار عمومي قرار نداشتند، به طور مسلم دست به اين اقدام نظامي ميزدند. به هر جهت آثاري كه توسل به زور در كشورهاي مختلف داشت، آثار وحشتناكي بوده است. مثلا برخي كشورها ميخواستند طالبان را از صحنه روزگار محو كنند اما الان با آنها وارد مذاكره شدهاند. اين نشان ميدهد كه استفاده از زور توسط چنين كشورهايي نتوانسته مفيد باشد و بر اين اساس مجبور شدهاند براي پيشبرد ارزشها، هنجارها و منافع خود، حتي با طالبان گفتوگو كنند و از طريق گفتوگو، مسائل موجود را حل كنند.
آيا ممكن است كه جنبش جهاني صلح با تداوم خودش بر سازوكارهاي سازمان ملل متحد در راه گسترش صلح جهاني تاثير بگذارد؟
به نظر من ميتواند اين نوع تاثيرگذاري را داشته باشد و سازمان ملل متحد هم به نوعي نيازمند افكار عمومي جهان است. به هر حال، دو نگاه به سازمانملل وجود دارد؛ يك نگاه اين است كه بگوييم سازمان ملل در يد قدرت ايالاتمتحده آمريكا و قدرتهاي بزرگ است و اين كشورها در شوراي امنيت هم صاحبان كرسي دائم هستند. يك نگاه ديگر اين است كه كشورهاي ديگر هم بر تصميمگيريهاي سازمان ملل متحد نفوذ و تاثير دارند. در چند سال اخير هم بحرانهايي در سودان يا تعارضهايي در كشورهاي آفريقايي و گرجستان بهوقوع پيوسته كه نقش گفتوگو را پررنگتر كرده است. يعني نميتوان دست قدرتهاي بزرگ را بدون قيد و بند ديد.
سازمان ملل متحد در راستاي هدف اساسي استقرار و حفاظت از صلح پايدار جهاني، چه ابزارهاي جديدي را تعريف كرده است؟
اين ابزارها شامل اقداماتي از قبيل تحول در عمليات صلح ملل است. نيروهاي ملل متحد قبلا در چارچوب وظايف سنتي حافظ صلح عمل ميكردند ولي الان تحول پيدا كردهاند و در جهت تحكيم صلح كار ميكنند. كميسيون تحكيم صلح ملل متحد بعد از سال 2005 تشكيل شد. اين كميسيون تلاش ميكند پس از استقرار نيروهاي حافظ صلح در مناطق بحراني و محل بروز تعارضها، صلح مثبت را نيز در آنجا پيگيري كند. يعني به اين صورت نيست كه فقط به فكر آتشبس باشد يا اينكه مخاصمه به صورت عيني مشاهده نشود بلكه دنبال اين است كه پايههاي دموكراسي، نظم، حكومت قانون و توجه به مسائل زنان در نظر گرفته شود و در پي تغيير نگاه امنيتي جامعه به نهادهاي مدني است.
پاسكال كوچين، رئيسجمهور كنفدراسيون سوئيس در سال 2005 گفته بود كه وظيفه سياستمداران اين است كه آرمانها را با امكانات خودشان آشتي دهند. به نظر شما، در چارچوب ملل متحد به چه نحو ميتوان سياستمداران را از آرمانگرايي صرف به سوي ديدن واقعيتها و امكانات سوق داد تا به سمت صلح پايدار برويم؟
در عمل كشورها از جنگ پرهيز ميكنند و مثل جهان سدههاي قبل و حتي 60 سال پيش نيست كه از حربه جنگ به عنوان اولين حربه استفاده كنند. به نظر ميآيد جز در موارد خيلي معدودي كشورها خودشان خواهان مذاكره هستند، چون آثار مخرب جنگ را بر وضع كشور خود، مردم عادي و بر توسعه خودشان ميدانند. به نظر ميرسد كه كشورها به نوعي از جنگ خسته شدهاند و ميخواهند در جهت توسعه به معناي صلح مثبت قدم بردارند. هنر در اين است كه بين ايدهآلهايي كه در ذهن داريم و امكاناتي كه در دست داريم و خواست جامعه جهاني، بتوانيم تلفيق مناسبي را ايجاد كنيم. البته ممكن است بحث ارزشي و منافع ملي براي هر كشوري در صدر اين مسائل قرار گيرد.
در فرهنگ هندي، اهيمسا به معناي پرهيز از خشونت است و گاندي با توجه به اين آموزه سعي كرد بدون توسل به خشونت، هند را به استقلال برساند. در فرهنگ ايراني نيز از جمله در ديوان حافظ، توصيه شده حتي با دشمنان مدارا كنيم. عليرغم اين پشتوانه فرهنگي، به نظر ميآيد كه ما نتوانستهايم بهطور مناسبي صلحطلبي خود را نشان دهيم. نظر شما چيست؟
اتفاقا ما در عمل هميشه صلحطلبي خودمان را نشان دادهايم، حتي برخلاف انتقاداتي كه به سازمان ملل متحد داشتيم، قطعنامه 598 اين سازمان را پذيرفتيم و با اين پذيرش آتشبس و صلح بين ايران و عراق برقرار شد. الان هم در موضوع هستهاي در حال گفتوگو با آژانس بينالمللي انرژي اتمي هستيم. رويه و عمل ما به صورتي است كه نشان ميدهد ما صلحطلب هستيم.
ما اقدام عملي نظامي عليه كشورهاي ديگر نداريم ولي با قطعنامههايي كه در شوراي امنيت سازمان ملل متحد در خصوص مساله هستهاي عليه ايران صادر شد، اين موضوع را مطرح ميكنند كه ايران، صلح بينالمللي را تهديد ميكند.
اين تفسيري است كه از وضع ايران بعد از انقلاب بهوجود آمده و اثبات اينكه ما صلحطلب هستيم كار مشكلي است. متاسفانه جامعه بينالمللي تصويري منفي از ايران كسب كرده ولي ما اميدواريم اين تصوير، تصحيح شود.
آيا راهحل عملي خاصي هم پيشنهاد ميكنيد كه بتوانيم در جهت تغيير نگرش كشورهاي ديگر نسبت به ايران، فعاليت كنيم؟
وقتي كه ما در عمل به كشوري تجاوز نكنيم و از سوي ديگر دست دوستي به سوي همه كشورها دراز كنيم و از طريق گفتوگو سعي كنيم به آرمانهاي خودمان برسيم، من فكر ميكنم كه نگاه جامعه جهاني ميتواند تغيير كند. نوعي عملكرد نياز است كه در اين زمينه انجام ميدهيم تا اين كارها خودش را نشان بدهد.
ما به عنوان كشوري كه الزامات عضويت در سازمان ملل متحد را پذيرفتهايم، به چه شكل ميتوانيم به عنوان يك عضو موثر و صلحطلب، در چارچوب اين سازمان كار كنيم؟
ايران به عنوان يك عضو صلحطلب در عرصه بينالمللي همواره از زمان تاسيس سازمان ملل متحد، خود را نشان داده است. پيشگامي ايران در قطعنامههاي سازمان ملل از جمله در تصويب قطعنامه تقويت همكاريهاي بينالمللي در زمينه حقوق بشر، قطعنامه اقيانوس هند به عنوان منطقه عاري از سلاحهاي هستهاي، قطعنامه حقوق بشر و تنوع فرهنگي و قطعنامه سال گفتوگوي تمدنها و حضور در اجلاسهاي بينالمللي، نشانههايي از صلحطلب بودن ايران است. اما متاسفانه يك نگاه حاشيهاي به ايران وجود دارد و اين نگاه نتوانسته موقعيت اصلي ايران را در عرصه بينالمللي منعكس كند و همان نگاه حاشيهاي و دورافتاده برجسته است.
با تصويب 4 قطعنامه عليه مساله هستهاي ايران و اعمال تحريم عليه كشور ما، به نوعي در وضع نه جنگ و نه صلح قرار گرفتهايم. آيا شما راهكار عملي خاصي براي نزديك شدن به صلح پايدار داريد؟
خواستههاي ايران در عرصه بينالمللي مشخص است. قطعنامه چهارم هم كه عليه ايران صادر شد، چيز جديدي اضافه نكرد. اين خودش حركتي است به طرف اينكه ما بتوانيم به آنچه فكر ميكنيم برسيم.
در نهايت و با توجه به فضاي گفتوگويي كه سازمان ملل متحد فراهم كرده، در سالروز تاسيس اين سازمان و روز جهاني ملل متحد، جمعبندي شما از بحث ما چيست؟
سازمان ملل متحد، يك تجربه منحصربهفرد در همكاريهاي بشري است. اين سازمان بيش از 6 دهه است كه با صرف نيروي انساني و مادي زيادي ميكوشد مشاركت همه كشورها را براي استقرار صلح و امنيت بينالمللي جلب كند. البته موضوعاتي كه شما مطرح كرديد موضوعاتي پرچالش و نسبي هستند كه رسيدن به صورت مطلق به آنها مشكل به نظر ميآيد. من فكر ميكنم تلاشهاي سازمان ملل متحد براي ايجاد نظم و توجه به قانون و معاهدات بينالمللي، عدالت، صلح و حقوق بشر و مقابله با بيكيفري قابل توجه است. من فكر ميكنم سازمان ملل متحد، مركز و محوري است كه ميتواند اين گفتوگوها را پيش ببرد و در راستاي اهداف تبيين شده خود اقدام كند.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
دوشنبه 6 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]
-
گوناگون
پربازدیدترینها