واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ويل اسميت همچنان ديگر بازيگران سياهپوست تاريخ سينماي آمريكا، همواره تصويري مثبت از خود به نمايش گذاشته است. سنتي كه با حضور سيدني پواتيه در سينماي كلاسيك آمريكا شروع شد و بعدها ادامه پيدا كرد. تصويري كه از سياهپوستان در سينماي آمريكا به نمايش گذاشته شده، خيلي اوقات تصويري منفي بوده است. تا پيش از ظهور سيدني پواتيه سياهپوستها شخصيتهايي منفي بودند كه با حضور در كنار شخصيتهاي سفيدپوست فيلمها، وجه منفي شخصيت آنها پررنگتر به نظر ميرسيد.
همين است كه تقريبا اغلب بازيگران سياهپوست سينماي آمريكا براي جبران اين تصوير، هميشه سعي كردهاند پرسونايي مثبت از خود به نمايش بگذارند تا تصوير منفي كه پيش از آنها در سينماي آمريكا وجود داشته، جبران و تعديل شود. به طوري كه مثلا سيدني پواتيه كه شايد اولين ستاره سياهپوست سينماي آمريكا بود، همطراز ستارگان سفيدپوست محبوبيت داشت و حتي او بود كه زمينه را براي ظهور بازيگراني مثل ادي مورفي و كارگرداناني مثل اسپايك لي آماده كرد. اگر سيدني پواتيه نخستين بازيگر سياهپوستي بود كه در تاريخ سينما به شهرت رسيد، بازيگراني مثل دنزل واشنگتن و ويل اسميت در واقع دنبالهرو راه اين ستاره بودند. البته پيش از سيدني پواتيه نيز بازيگران سياهپوست در تاريخ سينما وجود داشتند و حتي مثل هتي مك دانل در بر باد رفته جايزه اسكار هم گرفته بودند. اما آن راهي كه با ظهور بازيگراني مثل ويل اسميت و دنزل واشنگتن طي شد، ادامه مسيري بود كه سيدني پواتيه بنيان گذاشته بود.
ويل اسميت با نام اصلي ويلارد كريستوفر اسميت جونير در فيلادلفيلاي پنسيلوانيا به دنيا آمد. كارش را با موسيقي آغاز كرد و در خوانندگي مورد توجه قرار گرفت. در تلويزيون براي نخستين بار در يك مجموعه تلويزيوني با نام شاهزاده گستاخ بل ار (1990 1996) كه بر مبناي زندگي خودش ساخته شده بود ظاهر شد و در سينما با بازي در شش درجه جدايي به شهرت رسيد. البته پيش از آن در يكي دو فيلم ديگر هم بازي كرده بود. مثل جايي كه روز تو را ميبرد (1992) و ساخت آمريكا (1993).
در ساخت آمريكا يك نقش مكمل را بازي كرد. ساخت آمريكا فيلمي كمدي است كه بازي چشمگير ويل اسميت و جنيفر تيلي در آن جلب نظر ميكرد. در شش درجه جدايي كه ويل اسميت را به شهرت رساند، او نقش يك جوان سياهپوست خوشپوش را بازي ميكند كه مدعي است پسر سيدني پواتيه است و نقش شخصيتي كلاهبردار را بازي ميكند. اين كمدي سياه البته بر مبناي حضور استوكارد چانينگ شكل ميگيرد، اما ويل اسميت هم در نخستين كار مهماش هيچگاه به پسزمينه رانده نميشود.
به جز اين دو، گفتگوهاي هوشمندانه فيلم كار را پيش ميبرند و به طور مداوم يادآوري ميكنند كه با اقتباسي از يك نمايشنامه موفق طرف هستيم. نام فيلم اشاره به يك مثل قديمي دارد كه: بيش از 6 نفر، هر مرد يا هر زن را از هر مرد يا هر زن ديگر جدا نميكند. پس از حضور موفق و درخشان در 6 درجه جدايي، اسميت در پسران بد (مايكل بي) بازي كرد: دو پليس سياهپوست اداره مبارزه با مواد مخدر شهر ميامي، 6 سال است كه باهم كار ميكنند: ماركوس برنت كه متاهل است و زندگي خوبي دارد و مايك لاوري (ويل اسميت) كه مجرد است. طي سرقتي از انبار مواد مخدر پليس، تمامي هروئينهاي توقيف شده توسط پليس ربوده ميشود، در حالي كه هيچ ردي از سارقان بر جاي نمانده است. پليس مواد مخدر تا دخالتfbi و سيا، تنها 72 ساعت وقت دارد تا ماجرا را كشف كند. ماركوس و مايك از طريق يكي از دوستان مايك، دختري به نام ماكس، خبردار ميشوند كه ممكن است يك پليس سابق دستش در كار باشد. ماكس با دوستش جولي به ديدار پليس ميروند و در همان جا ماكس به دست فوشه رئيس باند كشته ميشود و جولي فرار ميكند. تعقيب و گريزها شروع ميشود و سرانجام در مبارزهاي كه درميگيرد، فوشه به قتل ميرسد.
بدل شدن زوج پليس به دو پليس سياهپوست، فيلم را به يك كمدي دلپذير از رشته كمديهاي سينمايي سياهپوستان آمريكا بدل كرده است و تركيب كمدي پليس (با چاشني سرعت و خشونت كه دو مشخصه اين روزهاي هاليوود هستند) و حضور همه كليشههاي اكشن هاليوود معاصر مثل اتومبيلهاي آخرين مدل، موسيقي رپ، تعقيب و گريز، بدلكاريهاي فراوان، زبان محاورهاي بيپرده، شوخي با خود فيلم و تركيب پليسهاي سياه پوست خوب در مقابله با سفيدپوستهاي بد و دزد، از فيلم اثري قابل قبول ساخته است. ويل اسميت با حضور در اين فيلم جايگاه خود را به عنوان يك ستاره تثبيت كرد و از اين فيلم به بعد بود كه او در رديف ستارگان سينماي آمريكا قرار گرفت. اسميت در سال 1996 در فيلم علمي تخيلي روز استقلال (رولند امريش) بازي كرد. در روز سوم ژوئيه، موجودات فضايي با وسايل و تجهيزات فوق پيشرفته به زمين حمله ميكنند. يك نابغه كامپيوتر در روز چهارم ژوئيه، روز استقلال آمريكا، با همراه خلباني شجاع با بازي ويل اسميت و گروهاني به رهبري رئيسجمهور آمريكا با نوعي ويروس به جنگ آنها ميروند و در نهايت شكستشان ميدهند. فيلم البته اثري قابل قبول و پذيرفتني در اين ژانر به حساب نميآمد و نگاه ارتجاعياش به مقوله موجودات فضايي بسيار كهنه به نظر ميرسيد. اما اسميت توانست با بازي در نقش يك خلبان قهرمان، آن وجه ستارهگون خود را تثبيت كند و به دسته طرفداران خود بيفزايد. مردان سياهپوش (1997) فيلم بعدي اسميت بود: اسميت در نقش يك پليس نيويوركي در اين فيلم، سر و شكلي ورزشكارانه و رفتاري بيتوجه نسبت به اجراي قانون دارد. يك شب پس از تعقيب بزهكار مرموزي كه يك موجود فضايي از آب درميآيد، توسط يكي از ماموران كهنهكار سازمان دولتي كه سالها است مخفيانه رفت و آمد موجودات فضايي را زيرنظر دارد، استخدام ميشود. ماموران اين سازمان كه به خاطر نوع پوشششان به مردان سياهپوش شهرت دارند، مسوول يافتن يك شئي قيمتي شدهاند كه توسط تروريستي ميان كهكشاني ربوده شده است. بعدتر معلوم مي شود كه شئي ربوده شده خود كهكشان است. بازي اسميت در اين فيلم پر از شوخي و طنز قابل توجه بود و جدا از كيفيت خود فيلم به چشم ميآمد. ضمن اين كه او با بازي در اين فيلم نقش خود را به عنوان ستاره سينماي هاليوود تثبيت كرد.
دشمن ملت (1998) فيلم بعدي اسميت بود. او در نقش يك وكيل دادگستري كه پدري مهربان و همسري فداكار نيز هست، در مخمصهاي گير ميكند كه ناشي از وجود نواري در كيفاش است كه قتل يك سناتور توسط يكي از ماموران فاسد سازمان امنيت را نشان ميدهد. از آنجايي كه او در جريان يك بازي نابرابر گير كرده از يكي از ماموران سابق سازمان جاسوسي كمك ميگيرد تا او را از اين مخمصه برهاند. فيلم در قالب آثار «تئوري توطئه»اي ميگنجد كه در دهه 1970 باب شدند. ويل اسميت با بازي خوب و با چهره كودكانهاش لحني تازه به فيلم بخشيده است كه آن را از خيل آثار و نمونههاي مشابه جدا ميكند. ضمن اين كه دشمن ملت يكي از بهترين آثار كارنامه اسميت است كه شهرت و جايگاه او را باز تثبيت كرد و اعتماد كارگردانها و تهيهكنندهها را براي استفاده از او در نقشهاي مشابه جلب كرد. غرب وحشي وحشي (1999) فيلم بعدي اسميت بود. داستان فيلم در دهه 1860 اتفاق ميافتد كه در آن اسميت در نقش يك مامور فدرال خوشزبان و بذلهگو ظاهر شده است. فيلم جزو آثار موفق كارنامه اسميت محسوب نميشود و اثري ميان مايه و سرگردان است. اما در نهايت بازي ويل اسميت يكي از معدود نقاط قوت آن محسوب ميشود. افسانه باگرونس (ردفورد) از ديگر آثار اوست كه در آن ورزش گلف به نوعي تبديل به استعارهاي از زندگي شده است. بازي اسميت در فيلم پذيرفتني است و ثابت ميكند كه اسميت از جمله بازيگراني است كه تقريبا در هر نوع فيلمي كه بازي كرده، توانسته گليم خود را از آب بيرون بكشد و موفق جلوه كند. شايد مهمترين نقش كارنامه او بازي در نقش مشتزن افسانهاي محمدعلي كلي در فيلم علي (مايكل مان) باشد كه در آن اسميت كاملا در قالب اين شخصيت فرورفته و توانسته به خوبي تجسم كننده اين شخصيت باشد. اسميت در سال 1998 از سوي مجله مردم به عنوان يكي از پنجاه خوبروي دنيا انتخاب شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 624]