محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852512569
نويسنده: مجيد ديوسالار مروري بر افكار وهابيت و جايگاه آن در جهان
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: مجيد ديوسالار مروري بر افكار وهابيت و جايگاه آن در جهان
خبرگزاري فارس: وهابيت از فرق نسبتاً نو پاي اسلامي است، از آنجا كه پيروان اين فرقه، تنها خود را بر حق دانسته و پيروان مذاهب ديگر اسلامي را كافر، مشرك و خارج از حوزه اسلام ميشمرند، اهميت مطالعه و تدقيق در اصول فكري اين مكتب آشكار ميگردد.
* مقدمه:
مسلك جعلي وهابيت، بيش از دو قرن است كه همچون موريانهاي، به دنبال تخريب دين و تهي نمودن آن است. مسلكي كه به هيچ وجه سازگاري عقلايي ندارد و با روشهاي ملايم با فطرت عقلا كاملاً بيگانه است.1 وهابيت از فرق نسبتاً نو پاي اسلامي است، كه در زادگاه اسلام، يعني در عربستان رشد يافته و به دليل پشتوانه قوي سياسي و اقتصادي، در حال گسترش به ديگر نقاط اسلامي است. از آنجا كه پيروان اين فرقه، تنها خود را بر حق دانسته و پيروان مذاهب ديگر اسلامي را كافر، مشرك و خارج از حوزه اسلام ميشمرند، اهميت مطالعه و تدقيق در اصول فكري اين مكتب آشكار ميگردد.2
* تاريخچه وهابيت:
در آغاز قرن هشتم هجري، فردي موسوم به احمد بن تيمه، بر برخي سنن و عقايد رايج مسلمانان انگشت اعتراض نهاد و گرايش به آنها را مايه شرك و دوري از توحيد پنداشت.3
در نتيجه عالمان و فقيهان مذاهب مختلف بر او سخت گرفتند و وي را طرد و حبس كردند تا اينكه در زندان در گذشت.4
احمد بن تيمه بخدي (پايه گذار وهابيت)، در سال 661 هجري قمري پنج سال پس از سقوط خلافت بغداد در حرّان كه از توابع شام است، به دنيا آمد. تحصيلات نخستين را تا 17 سالگي در آن سرزمين به پايان برد. در آن روزگار كه حمله مغولان به اطراف شام، ترس عجيبي در دلها افكنده بود، خانواده ابن تيمه، حرّان را به سوي دمشق ترك كردند و در آنجا اقامت گزيدند. تا سال 698 هـ ق چيزي از احمد شنيده نشد؛ ولي از آغاز قرن هشتم هجري. ق افكار مخرب وي ظهور و بروز يافت؛ به خصوص زماني كه ساكنين حماة از وي خواستند، آيه "الرحمن علي العرش استوي" را تفسير كند. وي در تفسير اين آيه، براي خداوند جايگاهي در فراز آسمانها كه بر عرش و سريري متكي است، تعيين كرد. انتشار پاسخ ابن تيمه در دمشق و اطراف آن غوغايي به راه انداخت؛ به طوري كه علمايي چون جلال الدين حنفي، قاضي وقت، محاكمه وي را خواستار شد. ابن تيمه، پيوسته افكار عمومي را به نظرات خلاف مشهور و رايج خود متشنج و پريشان ميكرد، تا اينكه بالاخره در سال 705 هـ. ق در دادگاه محكوم و به مصر تبعيد شد. وي در سال 707 از زندان آزاد شد و سال 712 به شام بازگشت و در آنجا به نشر افكار و نظريات خود پرداخت تا اينكه مجدداً در سال 721 به زندان محكوم شد و در سال 728 در زندان مرد.5
*تداوم افكار ابن تيمه توسط محمد بن عبدالوهاب
انديشههاي باطل ابن تيمه، پس از مرگ وي نابود نشد و برخي شاگردان او مسير استادشان را طي و مذهب وي را ترويج كردند. البته بحثها و آموزههاي آنان به شكست انجاميد و چندان اثري در ميان مسلمانان نداشت6 تا اينكه حدود پانصد سال بعد، آراي وي توسط فردي معروف به عبدالوهاب، از انزوا و گمنامي به در آمد و با ترويج آن به وسيله قدرت شمشير، موجي نو از تفرقه و كشتار ميان مسلمانان به راه انداخت.
متأسفانه طرح مجدد افكار ابن تيمه از سوي محمد بن عبدالوهاب (1206 ـ 1115 هـ. ق) در شرايط و اوضاع تاريخي بسيار نامناسبي صورت گرفت؛ چنان كه گويي اساساً وضع اين افكار، براي ايجاد شكاف و اختلاف ميان مسلمين، آن هم در بدترين اوضاع و شرايط تاريخي بود. ترويج آراي ابن تيمه از سوي محمد بن عبدالوهاب (كه عنوان مكتب وهابيت را به خود گرفت) و سپس حمله وهابيان با پشتيباني سياسي ـ نظامي شيوخ برخي قبايل بخد، به مناطق مسلمان نشين حجاز، عراق، شام و يمن، در دهههاي نخست قرن 13 هجري صورت پذيرفت. اين در حالي بود كه امت اسلامي از چهار سو، مورد هجمه و حمله شديد استعمار گران مسيحي قرار داشت. انگليسيها، فرانسويها، روسها و آمريكاييها، هر يك گرگ صفتانه، امت مظلوم و پريشان اسلامي را مورد حمله قرار داده بودند.
در چنين دوران سختي كه مسلمانان به همدلي و همكاري بر ضد دشمن مشترك نياز حياتي داشتند، محمد بن عبدالوهاب، مسلمانان را به جرم شفاعت خواهي از پاكان و زيارت قبور اولياي خدا، مشرك، بت پرست و واجب القتل خواند عربهاي باديه نشين را برانگيخت كه مناطق شيعه نشين و سني نشين حجاز، عراق، شام و يمن را به خاك و خون بكشد و اموال مسلمانان را به عنوان غنيمت جهاد با كفار به غارت برند.
نكته بسيار عجيب و غير قابل هضم در اين كار، جريان فتواي محمد بن عبدالوهاب به تكفير مسلمانان جهان و تشويق پيروان خويش، به قتل و غارت آنان، به اتهام شرك و بت پرستي است كه صحنههاي جانگدازي در طول دو قرن اخير پيش آورده است. چنين فتوايي در ميان پيروان اديان الهي كمتر سابقه دارد.7 خشونت و وحشيگري كه در ذات اين مكتب نهفته و مظاهر آن در حمله و كشتار بي سابقه مردم مظلوم كربلاي معلا، در سال 1343 هـ ق كه حدود 7000 نفر از علما، سادات و مردم را قلع و قمع كردند، نمودار گشته است.8
بدين ترتيب شاهد آن هستيم كه متاسفانه چگونه بر جنايات محمد بن عبدالوهاب و حاكمان سياسي هم عصرش، نام جهاد في سبيل الله و اصلاح ديني نهاده ميشود و تصرفات سياسي صبغه مذهبي مييابد. اين است كه از همان ابتدا، حكومت سعودي با وهابيت پيوندي عميق خورده، هر يك از اين دو براي تقويت خود، به دفاع و طرفداري از ديگري ميپردازند.
براي روشنتر شدن كيفيت همكاري علماي وهابي با دولت حاكم، سخن الياسيني را عينا نقل ميكنيم: "تعاليم وهابي، حكومت سعودي را در جزيرة العرب محكم و استوار كرد. محمد بن عبدالوهاب تاكيد بسيار داشت كه اطاعت حكام واجب است؛ حتي اگر ظالم باشند. اوامر حكام، تا زماني كه با قواعد دين تضاد و مخالفتي نداشته باشد، بايد اطلاعت شود و علما قيم و مسئول شرح و تفسير آن قواعد هستند. عبدالوهاب، صبر در برابر ظلم حكام را توصيه ميكرد و از قيام مسلحانه عليه حكومت نهي ميكرد...".
وهابيون در مورد مسئله اطاعت از هر حاكمي ـ خواه ظالم خواه عادل ـ به احاديث و عمل برخي صحابه استناد ميكنند؛ از جمله آنكه "الجهاد واجب عليكم مع كل امير برا كان او فاجراً" حال آنكه اين تفكر مخالف قرآن است و آيات بسياري، تبعيت از ظالمان را معصيت ميداند و از آن نهي ميكند. از جمله آيه "ولا تعاونوا علي الاثم و العدوان..." (مائده /2) احاديث نيز از اطاعت مخلوق گناهكار نهي ميكنند: "لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق". 9
* نظرات و ديدگاههاي محمد بن الوهاب
1. اقسام توحيد از نظر محمد بن عبدالوهاب:
توحيد، موضوع محوري مذهب وهابيت است؛ به گونهاي كه محمد بن عبدالوهاب آن را همان دين اسلام و دين الله ميشمرد.10 در واقع تقسيمبندي و تعريف او از توحيد شالوده ديدگاههاي او است. از اين رو به جهت اهميت بحث، به تفصيل به اين موضوع ميپردازيم. تقسيمي كه محمد بن عبدالوهاب از توحيد ارائه داده، در آثار خود او متفاوت است. وي در برخي رسالاتش، توحيد را به دو بخش روبوبي و الوهي تقسيم ميكند.11 و در برخي نوشتههايش، آن را شامل سه بخش ربوبي، الوهي و اسماء و صفات ميداند. از اين رو در كتبي كه پيرامون عقايد وي تاليف شده نيز، هر دو شق تقسيم به چشم ميخورد.
همين امر موجب شده كه ابن مرزوق بگويد: محمد بن عبدالوهاب در تقسيم توحيد، در سه موضع آن را به دو بخش تقسيم كرده و در يك موضوع آن را داراي سه اصل دانسته است. همين بيثباتي و تذبذب، دال بر جهل او نسبت به اصول دين است و اگر گفته ميشود كه اين مسئله تغيير در اجتهاد و رسيدن به تقسيمبندي جديدي است، پاسخ اين است كه اين گفته فاسد است، زيرا اجتهاد در فروع است؛ نه در اصول .
الف. توحيد ربوبي: عبدالوهاب در نامهاي به عبدالله بن سحيم مينويسد: "توحيد ربوبي آن است كه خداي سبحان، در خلق و تدبير ملائكه، انبيا و موجودات ديگر متفرد است و اين حقي انكارناپذير است؛ اما انسان با اين اعتقاد مسلمان نميشود، چرا كه اكثريت مردم به اين مسئله معترف هستند. آن گونه كه در قرآن آمده است: "ولئن سالتهم من خلق السموات و الارض و سخر الشمس و القمر ليقولن الله" (عنكبوت /61). در حقيقت توحيد ربوبي وحدت و يگانگي خدا در عمل، خلق، تدبير و تصرفات است.12
ب. توحيد الوهي: عبدالوهاب توحيد الوهي را آن ميداند كه جز خدا پرستيده نشود؛ نه هيچ ملك مقربي و نه هيج نبي مرسلي. توحيد الوهي آن است كه تمامي صور عبادت انسان بايد مختص خدا باشد. محمد (ص) شايسته عبادت نيست، بلكه رسولي است كه بايد تبعيت شود.
ج. توحيد اسما و صفات: اين قسم از توحيد، با خصوصيات و صفات خدا سر و كار دارد و در بر دارنده اعتقاد به صفات خدا كه در قرآن آمده است؛ مانند: الرحمن الرحيم، الواحد الاحد، علي العرش استوي (يونس /5). پس از اين سخنان محمد بن عبدالوهاب، چنين نتيجه ميگيرد: "كساني كه به انبيا و اوليا متوسل ميشوند، از آنان شفاعت ميجويند و هنگام سختيها آنان را ميخوانند، در واقع عبادت كنندگان و پرستندگان همان انبيا هستند... در توحيد ربوبي اين افراد خللي وارد نشده؛ اما توحيد الوهي آنان از بين رفته است، زيرا عبادت مختص خدا را ترك كردند و اين مسئله در مورد زوار قبور و متوسلان به آنها كه چيزي را از آنها درخواست ميكنند كه جز خدا بر آن قادر نيست نيز صادق است.
از همين جاست كه پاي تكفير مسلمانان و مساوي قرار دادن توسل و استغاثه، با شرك به ميان كشيده ميشود. وهابيون در مورد صفات خدا، به ظاهر نصوص (كتاب و سنت) بسنده ميكنند و تفسير و تاويل آيات را نميپذيرند و حتي تأويل را كفر و كذب به خدا و رسول ميدانند؛ البته تشبيه صفات خدا به صفات مخلوقان را نيز قبول ندارند؛ از اين رو آياتي چون "بل يداه مبسوطتان" (مائده /64)؛ "واضع الفلك باعيننا" (هود /37)؛ "و جاء ربك و الملك صفا صفا" (فجر /22) و... بر ظاهر حمل كرده، خدا را داراي اعضا ميدانند و نشستن، ايستادن، خنديدن و صحبت كردن را در مورد خدا صادق ميدانند 13.
* توسل جستن به پيامبران و اوليا
به گفته سيد محسن امين، مسئله توسل به چند صورت تحقق مييابد: نخست آنكه انسان خود پيامبر را واسطه درگاه الهي قرار دهد؛ دو آنكه به احترام پيامبر و منزلت او، انسان حاجتي را بخواهد و سوم آنكه خدا را به پيامبر و جان او سوگند دهد.14
البته همه اين سه قسم، به يك چيز باز ميگردد و آن اينكه پيامبر (ص) را به علت احترام و منزلتي كه نزد خدا دارد، ميان خود و خدا وسيله و واسطه قرار دهيم.
وهابيها با توسل، به هر شكل آن، كاملاً مخالف بوده، آن را شرك اكبر ميدانند. به اعتقاد محمد بن عبدالوهاب، توسل نميتواند، بي اجازه و رضايت خدا به دست آيد، چرا كه شخص پيامبر نميتوانست بدون اراده خداوند، آنهايي را كه خود ميخواهد، هدايت كند و نيز اجازه نداشت، براي مشركان طلب بخشايش كند. همچنين عمل طلب از مردگان و توسل به آنها نيز منع شده است 15.
علماي وهابي ميگويند: "توسل به غير خدا، زيارت قبور و نماز خواندن در مكاني كه قبر پيش روي انسان باشد، مخالف توحيد است، لازمه توحيد آن است كه به غير خدا متوسل نشود و از غير او استمداد نگردد؛ اگر چه پيامبر اسلام باشد. چه توسل، شفاعت و زيارت قبور از سنت پيامبر و سلف صالح نرسيده و قرآن نيز اين عقيده را شرك ميداند". 16
اين قياسها به چند دليل باطل است:
1. در اين قياسها، پيامبر يا اولياي خدا، به جاي بتها گذاشته شدهاند.
2. مؤمنان و متوسلان به نبي (ص)، همانند بت پرستان و بي اعتقادان به خدا فرض شدهاند.
3. توسل، استغاثه و شفاعت، با واژه "عبادت" هم معني گرفته شدهاند؛ در حالي كه هر يك معناي خاص خود را دارند.
* شفاعت
محمد بن عبدالوهاب در كشف الشبهات، درباره مسئله شفاعت چنين آورده است: "ما منكر شفاعت نيستيم، بلكه پيامبر را شفيع دانسته، به شفاعت او اميدواريم؛ اما شفاعت براي خداست و جز به اذن خدا كسي توانايي شفاعت كردن را ندارد".17 به عبارتي وهابيان طلب شفاعت از كساني را كه خدا براي آنان حق شفاعت قرار داده (مانند پيامبران، صالحان و ملائكه)، منع كرده و درخواست شفاعت را كفر دانستهاند و به همين جهت، خون و اموال شفاعت خواهان را مباح شمردهاند.18
اين گونه اظهارات وهابيان در مورد شفاعت مردود است، زيرا آنان در سخنان خود استنباط جزيي يا بريده از قرآن ارائه ميكنند؛ براي مثال آيه "فلا تدعوا مع الله احداً" كه بخشي از آيه 18 سوره مباركه جن است، به صورت منفصل آورده شده تا مراد نويسنده را تامين و معني توسل و استغاثه را افاده كند؛ حال آنكه كل آيه چنين است: "و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احداً" و مقصود از دعا در اين آيه، عبادت كردن است؛ نه خواندن و ندا.
مسئله ديگر اينكه چه كسي در شفاعت، پيامبر يا اولياي الهي را رب كه اله و مبدأ خود شمرده است يا اينكه چه كسي در شفاعت، پيامبر و اولياي الهي را مستقل در اثر خوانده است؟
* بدعت
بدعت از ديگر موضوعاتي است كه وهابيون به آن پرداختهاند. هر عقيده يا عملي كه بر پايه قرآن، سنت يا عمل صحابه پيامبر بنا نشده باشد، بدعت نام دارد. محمد بن عبدالوهاب تمامي صور بدعت را رد كرده است. وي اعمالي چون برگزاري جشن براي ميلاد پيامبر، توسل، خواندن فاتحه پس از نمازهاي روزانه و بسيار اعمال ديگر را بدعت ميشمرد و در اين باره به آيه 21 سوره احزاب استناد ميكند: "لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله و اليوم الاخر و ذكر الله كثيراً" اين آيه بر همه مسلمانان واجب ميكند كه جميع عقايد و اعمالشان را از قرآن و سنت پيامبر برگيرند. همچنين وي براي رد بدعت به حديث "كل بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار" استناد ميكند.
در حالي كه در اسلام، احكام شرعي يكي از اين چند وجه را دارند: وجوب، حرمت، كراهت، استحباب، و اگر عملي مشمول هيچ يك از اين احكام نباشد، مباح است.
هر گاه دليلي مبني بر حرمت، وجوب، كراهت يا استحباب عملي از سوي شارع وارد نشده باشد، اصل بر مباح بودن آن است كه آن را "اصالة الاباحة" ميگويند. در مقابل اين قاعده كه در فقه شيعه جاري ميشود، محمد بن عبدالوهاب، "اصالة الحظر" يا "اصالة المنع" را جعل كرده است. وي بسياري اعمال، از جمله تزيين مساجد را چون در سنت موجود نبوده، بدعت و حرام ميداند. 19
* تكفير مسلمانان
از مهمترين اصول مذهب وهابيون، تكفير مسلمانان ديگر و هر مسلماني است كه با عقيده آنان هم رأي نباشد. براي تصريح نظر وهابيون به سخناني از عبدالوهاب استناد ميشود: "كساني كه به غير خدا متوسل ميشوند، همگي كافر و مرتد از اسلام هستند و هر كس كه كفر آنان را انكار كند، يا بگويد كه اعمالشان باطل است؛ اما كفرنيست، خود حداقل فاسق است و شهادتش پذيرفته نيست و نميتوان پشت او نماز گزارد. در واقع دين اسلام، جز با برائت از اينان و تكفيرشان صحيح نميشود. انسان با ظلم از اسلام خارج ميشود و به فرموده قرآن، "ان الشرك لظلم عظيم" (لقمان /13). اينكه به ما ميگويند: ما مسلمانان را تكفير ميكنيم، سخن درستي نيست، زيرا ما جز مشركان، را تكفير نكردهايم".
محمد بن عبدالوهاب در پاسخ به كساني كه ميگويند: تكفير مسلمانان با انجام گناه جايز نيست ميگويد: "مسلمانان با شرك كافر ميشوند... در ضمن بسياري بودهاند كه اهل شريعت و نماز و روزه و مجاهده بودند؛ اما در عين حال، اهل آتش و عذاب بودند. از جمله، منافقان و خوارج كه علي (ع) با آنان جنگيد. همچنين كساني كه د رحق علي (ع) غلو كردند، به فرمان علي (ع) سوزانده شدند. نيز اهل رده كه زكات نميپرداختند و صحابه با آنها جنگيدند، همه از اين دستهاند".
بطلان اين سخنان بر همگام آشكار است؛ با اين همه، دلايلي را در رد آنها بيان ميكنيم. شيخ سليمان بن عبدالوهاب در كتاب الصواعق الالهيه، در تعريف كفر چنين آورده است: "كفر زماني حاصل ميشود كه انسان با زبان سب حضرت رسول كرده، از دين بيزاري بجويد، يا آگاهانه انكار احكام دين كرده و كفر را بر ايمان ترجيح دهد. اين كفري است كه هر مسلماني بر آن صحه ميگذارد".
همچنين او به برادر خود ـ محمد بن عبدالوهاب ـ چنين ايراد ميگيرد: "اعمالي همچون نذر، ذبح، توسل، تبرك به قبور و...، بر فرض آنكه حرام باشند، دليلي در شرع وجود ندارد كه اين اعمال را شرك، آن هم شرك اكبري كه قرآن موجب حبط عمل ميداند، بر شماريم و به واسطه آن خون و مال مسلماني را حلال كنيم".
وهابيون كه هميشه ديگر مسلمانان را به خوارج تشبيه ميكنند، خود وضعيتي مشابه آنان دارند، زيرا روش، فتاوا و سياستي كه در قبال امت اسلام در پيش گرفتند، در امتداد روش خوارج است، زيرا همانند خوارج، برداشتي غلط و بسته از اسلام، قرآن و خلافت الهي دارند و از روي جهل و بي خردي، به تكفير مسلمانان پرداخته، ريختن خون و غارت اموال آنان را مباح ميدانند.20
* آثار و عملكردهاي فرهنگي ـ علمي وهابيان (در داخل عربستان)
پس از آغاز و استمرار دعوت وهابيان و استقرار حاكميت آل سعود، بيشتر شهرهاي جزيرة العرب چون مكه، مدينه، طائف و...، به تصرف و اشغال حاكمان سعودي درآمد به اجبار، آيين وهابيان رسميت يافت؛ اما تعدادي از مسلمانان مناطق شرقي كه قبلاً شيعه اثنا عشري بودند، تسليم نشدند و هنوز هم به اعتقاد خود عمل ميكنند.
وهابيان نسبت به آيينها و شعاير مذهبي سختگيري زيادي ميكنند و با تعمير و ساختن قبور پيامبران، زيارت قبور اموات، توسل به اولياي الهي، نذر براي مردگان و...، به طور جدي مبارزه ميكنند.
تمامي كتب، مجلات و سخنان خطبا در مساجد، به ويژه مسجد الحرام و مسجد النبي كه چاپ، منتشر و ايراد ميشود، درباره مباحث توحيد، شرك، بدعت و نهي مردم در استفاده از دعا، توسل و شفاعت است.
تبليغ وهابيگري در داخل عربستان، از طرق گوناگون صورت ميپذيرد. وزارت حج، اوقاف، ارشاد و شئوونات اسلامي، از جمله مراكز تبليغ وهابيگري است. به دليل اهميتي كه مسئله حج در ميان مسلمانان جهان دارد، همه ساله ميليونها زن و مرد مسلمان عاشق به قصد حضور در مراسم عبادي سياسي حج و زيارت قبر مقدس پيامبر گرامي و صحابه ايشان و بازديد از اماكن تاريخي، عازم عربستان ميشوند. از اين رو حاكمان سعودي وزارت خانه مستقلي به نام حج تشكيل دادهاند كه وظيفه اساسي و مهم آن رسيدگي به مسايل حج و حجاج و پاسخ به احكام و سوالات شرعي حاجيان، طبق مذهب وهابيت است.
اين وزارتخانه به طور منظم، كتب و مجلاتي براي عرضه در مكانهاي تاريخي و اعمال مذهبي مسلمانان طبق مذهب وهابيت چاپ و منتشر ميكند.
همچنين مراكز دانشگاهي مختلفي چون جامعة ام القري، الجامعة الاسلاميه بالمدينة المنورة، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلاميه، جامعة الملك سعود و مراكز علمي از قبيل رابطة العالم الاسلامي و رئاسة ادارات البحوث العلمية و الافتاء و الدعوة الارشاد، به ترويج آيين وهابيت و تعميم آن در سراسر عربستان ميپردازند و برخي مراكز علمي، فتواهاي لازم براي احكام شرعي را بيتوجه به مذاهب مشهور اهل سنت (حنبلي، شافعي، حنفي و مالكي) صادر ميكنند. و مردم نيز موظف به اطاعت و پيروي از آن هستند. 21
* حوزههاي علميه و مراكز آموزشي ـ ديني
در كشور عربستان، چيزي به نام حوزه علميه، آن گونه كه در كشورهاي شيعه نشين مرسوم بوده و هست، وجود ندارد. پس از استقرار دولت عربستان سعودي، دولت تلاش زيادي به عمل آورد تا غير از مراكز دانشگاهي، مركزيتي به عنوان حوزههاي علميه شيعه يا مدارس امام خطيب، چون الجامعات الاسلاميه در عثماني و جامع الازهر در مصر به وجود نيايد.
در واقع، حوزههاي علمي ـ ديني عربستان، شكل دانشگاهي تكامل يافته است؛ به گونهاي كه مروج آيين و مذهب رسمي وهابيت هم هستند.
در كشور عربستان، هرگونه فعاليت مذهبي، خارج از آيين وهابيت ممنوع است و به شدت با آن برخورد ميشود. البته در ميان وهابيان نيز گرايشهاي مختلف تند روي افراطي، سنت گرا، معتدل و ميانه رو وجود دارد. ارتباط و وابستگي شديد سياسي، نظامي و اقتصادي كشور عربستان به امريكا، انگلستان، مسئله فلسطين، مسائل حج و برخورد با حجاج ايراني در سال 1366 شمسي، جنگ عراق و ايران، مسئله افغانستان، گروه سپاه صحابه و گروه طالبان موجب اعتراض و شورشهاي متعددي در شهرهاي مكه، مدينه و مناطق ديگر، به ويژه مناطق شيعه نشين شده است. از اين رو دولت سعودي در نصب مسئولان ديني سياسي و اقتصادي دقت زيادي ميكند تا مبدا مخالفان سياستهاي آل سعود، ميدان و فرصت فعاليت بيابند.
* مراكز انتشاراتي، رسانهاي و كتابخانهاي
حكام وهابي آل سعود، از تمامي امكاناتي كه از استخراج بي حد و حساب نفت به دست ميآيد، در راه تبليغ حكومت استبدادي سعودي و آيين منحرف وهابيت استفاده ميكنند. از مهمترين فعاليتهاي مراكز فرهنگي ـ رسانهاي (راديو، تلويزيون و مطبوعات)، تلاش براي عرضه نظام حكومتي آل سعود و آيين وهابيت، به عنوان بهترين تشكيلات اداري و مذهبي مورد علاقه مردم و هماهنگ با قرآن و سنت نبوي است. هرگونه تحقيق و پژوهشي كه همگام با اين برنامهها باشد، تهيه، تنظيم، منتشر، نگهداري و تبليغ ميشود و هرگونه تأليف و تحقيقي كه با مذاهب ديگر، به خصوص شيعه دوازده امامي موافق باشد، به عنوان انحراف از دين اسلام و بدعت و كفر معرفي ميشود و مردم را از نزديك شدن به آن منع ميكنند.
شش كتابخانه مهم و بزرگ در عربستان به وهابيون تعلق دارد و بيش از 117 مركز انتشاراتي و چاپخانه در زمينه چاپ و انتشار كتاب و مجله در عربستان فعاليت دارند. بخش مهمي از كتابهاي منتشره به رد عقايد مذهب شيعه و دشمني و ضديت با آن، به ويژه با انقلاب اسلامي ايران دارد كه ناشران با دستور حاكمان وهابي با جديت، آنها را چاپ و در داخل عربستان و خارج آن، در ميان مسلمانان و غير مسلمانان (بيشتر به صورت اهدايي) توزيع ميكنند. 22
از مسائل مهمي كه در بيشتر اين كتابها به چشم ميخورد و نويسندگان وهابي آن را مطرح ميكنند، مسئله اختصاصي دانستن تفسير اسلام و سنت نبوي به مركز وحي (حرمين شريفين) و علما و ساكنان آن است و هر گونه عقيده و تفكري را كه خارج از محيط حرمين، در سراسر جهان مطرح شود، باطل ميدانند.
دانشمندان وهابي خود را متوليان و مفسران جهان اسلام ميدانند و داعيه رهبري آن را دارند. آنان با فراخواني متفكران و دانشمندان جهان اسلام و با در اختيار گذاشتن امكانات، در راه اين هدف تلاش ميكنند.
* تبليغ وهابي گري در خارج عربستان
تبليغ وهابيت در كشورهاي اسلامي، مسئله جدي است. انحرافات اساسي اين فرقه علاوه بر اينكه از آرا و پندارهاي پيشوايان سلفيگري (ابن تيمه و محمد بن عبدالوهاب) نشأت گرفته است، به عنوان ابزاري در دست استعمار گران و سياستهاي شيطاني امريكا و انگلستان قرار دارد و يكي از عوامل اصلي ايجاد اختلاف و تفرقه ميان مسلمانان محسوب ميشود. تفرقه و تشتت در دنياي اسلام، خواست استكبار جهاني به سر كردگي آمريكاست. و با تشديد آن، دشمنان اسلام و مسلمانان، بيشترين بهره را از ذخاير مادي و معنوي كشورهاي اسلامي بردهاند.
اكنون بعضي كشورها را كه وهابيان در تبليغ آيين وهابيت در آنجا موفق بودهاند، مورد بررسي قرار ميگيرد:
پاكستان:
كشور اسلامي پاكستان، با چهار ايالات پنجاب، سرحد، سند و بلوچستان در همسايگي شرق ايران، با فرهنگ سنتي اسلامي و حاكميتي حزبي، همواره مورد طمع و تجاوز استعمارگران خارجي بوده است.
مهمترين احزاب اين كشور حزب "مردم"، "جماعت اسلامي"، "استقلال" و "نهضت اجراي فقه جعفري" هستند و اين كشور به دو دليل (فقر فرهنگي و نفوذ روحانيون متعصب و مخالف شيعه)، از عمدهترين مراكز تبليغ وهابيت در ميان كشورهاي اسلامي است. گروههاي پاكستاني وهابي مذهب، گاه به صورت حزب سياسي، با نفوذ در دولت و گاه به صورت گروههاي فرقه گراي تروريستي و گاه به صورت فعاليتهاي فرهنگي عمل ميكنند. بخش زيادي از روحانيان طرفدار آيين وهابيت در پاكستان، دروس ديني خود را در كشور عربستان گذرانده يا با حمايت مالي، سياسي و فرهنگي سعوديها، به مسئوليتها و مناصب مهم دست يافتهاند.23
سفارت و نمايندگيهاي عربستان سعودي در پاكستان، همواره از فعاليتهاي گروههاي فرقهگرا و مخالف شيعيان، حمايت كرده و تعداد زيادي از جوانان اين كشور را براي تحصيل در دانشگاهها و مراكز علمي عربستان جذب ميكنند و از تأسيس گروههاي تروريستي و حمايت مالي و سياسي آنان غافل نيستند.
الف. گروه سپاه صحابه
"سپاه صحابه" نمونه كامل يك حزب تفرقه گرا و مورد حمايت عربستان در پاكستان است. اين حزب در سال 1984 ميلادي، توسط فردي به نام حق نواز جهنگوي، در شهر جهنگ (ايالت پنجاب) در زمان حكومت ژنرال ضياء الحق تأسيس و با سرعتي بي سابقه، در سراسر كشور گسترش يافت. مراكز فعاليت سپاه صحابه (شهرهاي سيالكوت، فيصلآباد و جهنگ و..)، مناطقي هستند كه قبلاً محل فعاليت فئودالهاي سني مذهب بوده و تأسيس سپاه صحابه از ابزارهاي فئودالهاي سني مذهب، براي مبارزه با شيعيان است.24
از سوي ديگر، عربستان سعودي كه پشتيبان سر سخت ضياء الحق بود، از سپاه صحابه و فعاليتهاي آنان حمايت مالي و سياسي ميكرد. از شعارها و اهداف تاسيس سپاه صحابه، دفاع از احترام به صحابه (گرايش وهابيان) و مبارزه با افكار شيعيان (به بهانه مخالفت با صحابه) و انقلاب اسلامي ايران است. تبليغات گسترده و گمراه كننده آنها و كارهايي مانند آدم ربايي، سرقت مسلحانه، ترور، كشتار جمعي (بمبگذاري) و اعمال وحشيانه ديگر، موجب ايجاد وحشت و دلهره در ميان شيعيان شده است.25
ب. دكتر احسان الهي ظهير
وي كه متولد پاكستان است تحصيلات خود را در عربستان و با حمايت مالي وهابيان سعودي طي كرد. او از مهرههاي تفرقهانگيز و از مبلغان فرقه وهابي و عامل قتل عام تعداد زيادي از شيعيان در مراسم عزاداري در پاكستان و كشورهاي ديگر است. نمونههايي از آثار و تاليفات او در تبليغ آرا و سياستهاي وهابيان و مبارزه با عقايد تشيع عبارت است از: الشيعة و اهل البيت، الشيعة و التشيع، الشيعة و القرآن و الشيعة و السنة.
ج. تاسيس مراكز فرهنگي، آموزشي و خيريه در ايالت بلوچستان پاكستان
وهابيان سعودي از شهريور ماه 1368، به بهانه كمكهاي آموزشي و انسان دوستانه به مهاجران افغان در ايالات بلوچستان، مراكز متعددي تحت عنوان "موسسه الدعوة الاسلامية"، "ادارة الاسراء"، "موسسة مكة المكرمة الخيرية" و "موسسة مسلم" تأسيس كردند و از طريق كمكهاي مالي، فرهنگ ضد شيعي وهابيت و سياستهاي ضد ايراني خود را تبليغ ميكردند. نيز از طريق توزيع كتاب، جلسات سخنراني، فيلم، نوار و عكس به آوارگان و مهاجران سني مذهب مقيم اين ايالت آموزشهايي ميداند.وهابيان از اين راه به ترويج افكار و انديشههاي محمد بن عبدالوهاب در پاكستان ميپردازند.
افغانستان
گروه طالبان از قوم پشتون (بزرگترين قوم افغانستان) هستند كه به دست ارتش I.S.I، سپاه صحابه، جمعيت العلماي پاكستان و مدارس ديوبند (محل آموزش انديشهها و پندارهاي وهابيان) شكل گرفتند.
هر چند طالبان، مدعي استقرار شريعت غرّاي محمدي (ص) هستند و خود را حنفي مذهب و صوفي مشرب قلمداد ميكنند؛ ولي اعمالشان نشان دهنده احياي سنتهاي قومي ـ قبيلهاي 250 سال گذشته پشتونها است.
اين باورها و سنتها شباهت زيادي با عملكرد وهابيان دارد، به طوري كه شواهد موجود نشان حمايت كامل سياسي، فكري و اقتصادي عربستان از آنها است. نام اين گروه در دوازدهم اكتبر 1994 ميلادي براي نخستين بار روي تلكس خبرگزاريها رفت و در سايه حمايت مالي و نظامي دولت پاكستان، امريكا، عربستان سعودي و امارات عربي متحده، توانستند مناطق وسيعي را از دست دولت اسلامي افغانستان خارج كرده، به تصرف خود در آورند. 26
نقش عربستان سعودي در ظهور و رشد طالبان
عربستان از زمانهاي گذشته، به ويژه در زمان اشغال كشور افغانستان توسط شوروي (سابق)، به چند دليل عمده به مسائل اين كشور توجه داشته است:
1. ممكن بود در صورت ادامه اشغال، شوروي سابق بتواند، براي رسيدن به منافع نفتي خليج فارس، اقدام كند.
2. ادامه اشغال و گسترش نظام كمونيستي، اعتقادات مسلمانان جهان و افغانستان را در معرض خطر قرار ميداد.
3. ادامه اشغال افغانستان و حمايت ايران از گروههاي جهادي شيعه، با ايفاي نقش ام القرايي عربستان سازگار نبود.
4. مسئله رقابت با نفوذ رو به گسترش جمهوري اسلامي ايران در كشورهاي آسياي ميانه، به ويژه پس از فرو پاشي شوروي و نظام كمونيستي آن مطرح بود.
با توجه به دلايل مزبور، عربستان به طور جدي، در مسائل افغانستان دخالت كرد؛ به گونهاي كه در سالهاي 1994 ـ 1992 مبلغ دو ميليارد دلار به پشتونها كمك مالي كرد. 27 و در حمايت از گروههاي جهادي مخالف ايران، مبلغ 150 ميليون دلار به دولت رباني ـ شاه مسعود كمك كرد.* همچنين دولت عربستان در كنار پاكستان، به حمايت مالي و نظامي از جنبش طالبان پرداخت و بخش عمده مبلغ هفتاد ميليون دلاري خريد تسليحات نظامي طالبان را بر عهده گرفت.
عربستان در پشتيباني از طالبان، دو انگيزه اساسي داشت: نخست آنكه عربستان خود را ام القراي جهان اسلام ميداند و كمك به مسلمانان را نوعي وظيفه ديني و الهي براي خود معرفي ميكند.
انگيزه دوم، رقابت بانفوذ رو به رشد ايران در افغانستان و آسياي مركزي، و منزوي ساختن جمهوري اسلامي ايران بود كه خود را ام القراي جهان اسلام ميداند.28
دولت عربستان در تاريخ 26/5/1997 به شكل صريح ضمن به رسميت شناختن حكومت خودخوانده گروه طالبان، سفارت رياض در افغانستان را تحويل آنها داد.
* وهابيت در مصر
در خصوص اقدامات وهابيت در مصر، بايد يادآور شد كه اهم فعاليتهاي آنها كارهاي خدماتي است، به همين دليل، چهره فرهنگي آنان براي مردم تقريباً مغفول مانده است. مردم مصر اگر چه سني مذهب هستند؛ ولي حضور تاريخي اهل بيت (ع) يا سلسلههاي شيعي حاكم بر اين كشور در ادوار گذشته، تأثير عميقي بر آداب، رفتار و عقايد مردم گذاشته است و به شدت به اهل بيت (ع) علاقمند بوده، گاهي اين تعبير را به كار ميبرند كه ما سنتي المذهب و شيعي الهوي ايم. همچنين نقش اجتماعي دو گروه صوفيه و اشراف (سادات) را در اين كشور، نبايد ناديده گرفت، زيرا وهابيون از هر دو گروه بيزارند و در نوشتههاي خود رسماً صوفيه را منحرف مينامند.
جماعة انصار السنة المحمديه كه در سال 1926 توسط شيخ محمد حامد الفقي، با هدف مبارزه با بدعتها و كارهاي جديد و خرافات ايجاد شد، گرچه عبدالوهاب را از اصلاح گران دانسته و از او تقدير ميكنند؛ اما خود را وهابي نمينامند؛ ضمن آنكه بخش اندكي از شيعه را كافر نميشمارند؛ ولي آنها را گمراه ميدانند. اين گروه در سالهاي اخير ارتباط قوياي با سردمداران وهابي داشتند و به نوعي بر خلاف ديدگاهي كه نسبت به وهابيون دارند، به ترويج آرا و افكار آنان از نوع خود ميپردازند.29
* وهابيت در آسياي مركزي و قفقاز
اصلاح وهابيزم، از آغاز جنگ داخلي در تاجيكستان، در مطبوعات روسيه رواج يافت. در آن زمان روزنامه "مسكو سكيد نميستي" نوشت: يك گروه از مسلمانان كه خبرنگاران آنها را وهابي مينامند، به تخريب مسجدي در دامنه رشته كوههاي پامير، به علت عدم جهت يابي درست به سمت مكه و وجود يك چراغ كه بازمانده زرتشت، دين پيشين مردم اين منطقه بود، اقدام كردند و اسلام حنيف خواستار علامت گذاري قبله مساجد به سمت مكه بوده و عدول از قوانين الهي را كه توسط پيغمبر براي مسلمانان ارسال شده، جايز نميداند.
فقدان يك دستگاه تنظيم كننده روابط بين مومنان و افكار ناهمگون در جامعه اسلامي، موجب ايجاد تنوع و برداشتهاي مختلف از موازين اسلامي شده است. به دنبال آن گروههايي براي ايجاد اصلاح در دين اسلام ظهور كردند كه يكي از آنها وهابيت است كه در قرن 17 در پادشاهي عربستان سعودي تشكيل شد كه ويژگي بارز آن عدم تساهل نسبت به عقايد ديگر فرق اسلامي است.
در مناطق آسياي مركزي و قفقاز شمالي كه اسلام صوفي رايج بوده و خصوصيت محلي دارد، جنبش نوسازي تحت عنوان وهابيزم ايجاد شده است. مروج افكار وهابيت در منطقه، واعظاني هستند كه از بعضي كشورهاي عربي و اسلامي به منطقه آمدهاند. نخستين پيروان آنها يا جواناني هستند كه بعد از شروع پروستريكا از امكان تحصيل در مراكز الهيات خارج كشور برخوردار شدهاند يا جواناني هستند كه به دلايل شخصي يا اجتماعي، با سيستم تقسيم قدرت، نفوذ، حيثيت و ثروت در جامعه مخالف اند.
بسياري نويسندگان كه در مورد علل پيدايش وهابيت در كشورهاي مستقل مشترك المنافع تحقيق ميكنند، به نقش عربستان در حمايت و تأمين بودجه جنبش وهابيت اشاره ميكنند. در ابتداي تشكيل اين كشورها، هزينه تعمير و احداث مساجد، آموزش ابتدايي اسلامي، اعزام دانشجويان به دانشكدههاي مذهبي خارجي، انتشار كتب اسلامي، آموزش زبان عربي و اعزام مسلمانان براي انجام مراسم حج، توسط عربستان تأمين شده است، به همين دليل برخي نويسندگان مدعي هستند كه جنبش وهابيت تنها با كمكهاي عربستان شكل گرفته است.
پديده وهابيت در منطقه قفقاز شمالي، داراي ويژگيهاي ملي است كه سعي ميكند، با پيوستن به خانوادههاي مسلمان از روسيه جدا شود. ساختار جامعه در اين منطقه به گونهاي است كه ريش سفيدان، رهبري مذهبي و عرفي جامعه را بر عهده داشته، كنترل و پرورش افكار عمومي را در اختيار خود دارند. در چنين شرايطي كه وهابيزم خواستار برابري حقوقي همه مسلمانان است، ممكن است رهبران مذهبي نفوذ سابق خود را بر جامعه از دست بدهند.
رهبران منطقه آسياي مركزي و قفقاز، بارها نگراني خود را نسبت به تلاش وهابيت جهت تحكيم مواضع خود در منطقه اعلام كردهاند و رسانههاي گروهي، هر روز در مورد فعاليت آنها در جمهوري تاجيكستان و ازبكستان مطالب زيادي مينويسند. در حقيقت ميتوان اينگونه نتيجهگيري كرد كه رشد وهابيت، پاسخي به اوضاع آشفتهاقتصادي و اجتماعي كشورهاي منطقه است. 30
* وهابيت در كشورهاي ديگر
كشور بزرگ هندوستان (دومين كشور جهان از نظر جمعيت) كه داراي نژادهاي جمعيتي و گرايشها و مذاهب گوناگون است، يكي از مناطقي است كه به ويژه پس از استقلال پاكستان و رسميت يافتن مذهب و زبان هندو، از فعاليتهاي تبليغاتي وهابيت در امان نمانده است.
در سايه كمكها و حمايتهاي مالي و تبليغاتي وهابيان سعودي، به دليل فقر شديد مسلمانان، گرايش به آيين وهابيت در ميان مردم هند زياد است.
ايران اسلامي و مردم سني مذهب ساكن مناطق مرزي نيز از تبليغات سعوديان وهابي در امان نمانده و اين مسئله پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران تشديد شده است. در مدارس علميه اهل سنت، مشاهده شده كه كتابهاي ابن تيمه و محمد بن عبدالوهاب، به صورت آشكار براي طلاب تدريس و ديگر كتابهاي وهابيان، به صورت اهدايي بين طلاب و روحانيان منطقه توزيع ميشود.
جزاير قشم و كيش، به دليل نزديكي به كشورهاي خليج فارس و دريافت و مشاهده صدا و تصوير تلويزيونهاي منطقه كه آيين وهابيت را تبليغ و از نظام شيعي حاكم بر ايران اسلامي انتقاد و بدگويي ميكنند، در معرض آسيب و حتي خطر گرايش به وهابيت قرار دارند.
مسلمانان شوروي سابق (قريب به 70 ميليون نفر) و كشورهاي تازه استقلال يافته، همان طور كه در بخش قبلي توضيح داده شد، مورد طمع سياستهاي تبليغاتي وهابيان بوده و هستند.
سالانه ميليونها جلد قرآن با چاپ نفس، اهدايي پادشاهي عربستان سعودي در بين مردم، به صورت رايگان توزيع ميگردد. تاسيس مسجد، مراكز مذهبي كمكهاي مالي براي مسلمانان و ارسال و اهداي كتابها و نشريات، مبلغان مذهبي و قاريان قرآن براي اقامه جماعت و سخنراني و قرائت قرآن، از ديگر برنامههاي وهابيان سعودي براي مسلمانان اين كشورها است.
كشور آلباني با قريب به 3 ميليون مسلمان حنفي مذهب، عليرغم همه فشارهاي قرون وسطايي دوران سلطه كمونيستها، پس از فرو پاشي شوروي سابق، آمادگي زيادي براي پذيرفتن تبليغات اسلامي را دارد كه دستگاههاي سعودي با اهداف قرآن، كتب و نشريات، تأسيس و تكميل مساجد و دعوت مسلمانان براي بازديد از اماكن مقدسه مكه و مدينه در ايام حج و غير آن، و پذيرش دانشجو، از فرصت پديد آمده استفاده ميكنند. جزاير مالديو، سريلانكا در اقيانوس هند، كشورهاي كنيا، اتيوپي، اوگاندا، غنا، نيجريه، مالي، سنگال، ليبي، استراليا، كانادا و...، از ديگر مناطقي هستند كه رژيم آل سعود، با شيوههاي گوناگون، در اين كشورها به تبليغ اسلام وهابي (اسلام سلفي) ميپردازند.31
پينوشتها
1ـ محمد جواد فاضل لنكراني، "مباني فكري و كارنامه ننگين فرقه ضاله وهابيت"، 3/12/1383 ، ص 1.
2ـ طوبي كرماني، "نگاهي بر وهابيت"، مقالات و بررسيها، تابستان 1382. ص 1، همچنين رجوع شود به سايت اينترنتي جهاد دانشگاهي.
3ـ محمد جواد فاضل لنكراني، پيشين، ص 17.
4ـ همان، ص 20.
5ـ همان، ص 17.
6ـ همان، ص 21.
7ـ سايت اينترنتي جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران.
8ـ همان.
9ـ طوبي كرماني، "نگاهي به وهابيت"، پيشين، ص 13.
10ـ الياسيني، ايمان، دين و دولت در عربستان سعودي"، ترجمه اكبر عزيزنيا، سايت اينترنتي باشگاه انديشه، 1383، ص 7.
11ـ طوبي كرماني، "نگاهي بر وهابيت"، پيشين، ص 14.
12ـ الياسيني، "ايمان، دين و دولت در عربستان سعودي"، پيشين، ص 33.
13ـ طوبي كرماني، پيشين، ص 16.
14ـ سيد محسن امين، كشف الارتياب، (تاريخچه و نقد بررسي عقايد و اعمال وهابيها)، با كوشش سيد ابراهيم سيد علوي، تهران، 1367.
15ـ الياسني، پيشين، ص 34.
16ـ حسين خلف، تاريخ الجزيرة العربيه في عصر الشيخ محمد بن عبدالوهاب (حياة الشيخ محمد بن عبدالوهاب)، بيروت، 1968 ميلادي، ص 176.
17ـ طوبي كرماني، پيشين، ص 21.
18ـ محمد حسين ابراهيمي، "تحليلي نو بر عقايد وهابيان"، قم، 1370، ص 18.
19ـ همان، ص 20.
20ـ زيني دحلان، فتنه وهابيت، ترجمه همايون همتي، نشر مشعر، بي جا، بي تا.
21ـ عباس جعفري، فرقه وهابيت و عملكرد آن در تاريخ معاصر، نشريه معرفت، شماره 52، 1383، صص 92 ـ 91.
22ـ حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، شناخت عربستان، ص 128.
23ـ عقيدتي ـ سياسي نيروهي انتظامي، نگاهي به ماهيت و عملكرد فرقه ضاله وهابيت، ص 52.
24ـ حافظ تقيالدين، احزاب و نهضتهاي سياسي پاكستان، ص 503. به نقل از مرتضي زيدي، علل تفرقه گرايي در پاكستان، پايان نامه كارشناسي ارشد دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران، 1380، ص 52.
25ـ "تلاش گروههاي تروريستي وهابي عليه ايران"، روزنامه جمهوري اسلامي، مورخ 5/10/1369، شماره 3355.
26ـ مركز مطالعات فرهنگي بين المللي، "جريان پرشتاب طالبان"، ص 48.
27ـ همان، ص 117. به نقل از انور الحق احدي (كارشناس مسايل خاورميانه) در مصاحبه با مجله ميدل ايست، 1994.
28ـ حميد احمدي، "طالبان، علل و عوامل رشد"، "اطلاعات سياسي ـ اقتصادي، شماره 131 ـ 132، ص 32.
29ـ وهابيت در مصر، نشريه چشم انداز، شماره 7، اسفند 1382، ص 45.
30ـ بخش مطالعاتي سفارت ايران در مسكو، "وهابيت در آسياي مركزي و قفقاز"، ماهنامه ديدگاهها و تحليلها، شماره 137، صص 76 ـ 74.
31ـ عباس جعفري، فرقه وهابيت و عملكرد آن در تاريخ معاصر، نشريه معرفت، پيشين، صص 98 ـ 97.
منبع: سايت حوزه
انتهاي پيام/
يکشنبه 5 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]
-
گوناگون
پربازدیدترینها