واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: آلودگی های فیزیکی و آلودگی های شعوری
انسان در طول تاریخ، متناسب پیشرفت تمدن از محیط زندگی خویش تأثیر پذیر بوده است و از طرفی متناسب سطح زندگی و علوم رایج بر محیط زندگی خویش اثر گذاشته است. این محیط تعریف گسترده ای داشته است و از زمینی که در آن خانه ساخته، آب آشامیدنی، نور، صوت و سایر موجودات زنده اطراف را شامل شده است که به مجموعه اینها اکوسیستم اطلاق میشود.
زمانی انسانها با حوادث طبیعی از جمله سیل و طوفان وزلزله دست و پنجه نرم کرده اند (البته در زمان حاضر نیز چنین اتفاقاتی می افتد ولی به دلیل زندگی شهرنشینی و سایر اقدامات حمایتی و پیشگیری و .... به نظر می رسد خسارت کمتری نسبت زمان گذشته به بار میآورد). و برای مصون ماندن از حمله حیوانات وحشی در صدد ساختن پناهگاه و ایجاد تدابیر امنیتی بر آمده اند. با پیشرفت روز افزون علم، عوامل مخرب و بیماریزا و آلوده کننده های دیگر شناخته شد از جمله باکتریها ، ویروس ها، مواد سمی و... که به نوعی سبب آسیب به اکوسیستم و ایجاد بیماریها و نابسامانی ها می شوند.
در قرون قبل نیز تشعشعات رادیواکتیو و اشعه های زیان آور (ازجمله ماورای بنفش) و مواد شیمیایی و سمی زیادی شناخته شدند که هر کدام به نوعی جان بشر را تهدید می کنند. در علم پزشکی نیز پیشرفت هایی حاصل شد و این مواد سمی و بیماریزا که بر روی جنین اثر میگذارند و سبب به دنیا آمدن بچه های بیمار و معلول می شوند به نام تراتوژن شناخته شدند.
دانشمندان به تبع این شناخت و آگاهی در صدد به حداقل رساندن این عوامل بر آمدند از جمله انجام واکسیناسیون وکنترل و بالا بردن سطح بهداشت محیط و بهداشت عمومی ... نتیجة این شناخت و آگاهی پیشرفت علم نیز می باشد.
در قرون قبل با پیدایش نظریه های شعور که با طب هومویابی به دنیای علم عرضه شد به نظر میرسد که انسان وارد دوره جدیدی از زندگی شده است. در سالیان اخیر نیز با عکس برداری از ملکول های آب حین انجماد که اثرات شعوری محیط را بر روی ملکول های آب به نمایش گذاشت. وجود شعور حاکم به محیط واکوسیستم از طریق علم فیزیک به اثبات رسید.
این دو پیشرفت تنها به اثرات محدود شعور اشاره داشته است. و از مرحله اثبات این مسئله فراتر نرفته است. و شاید به مسئله شعور و آگاهی حاکم به محیط به عنوان تنها یک عامل مانند عوامل دیگر توجه شده است. با مباحثی که در عرفان کیهانی در خصوص مسائل مربوط به شعور ارائه شده است (در این مقاله از اثرات درمانی شعور کیهانی و فرادرمانی صرفنظر می کنیم )این بحث وارد مرحله جدیدی شده است و از حالت صرفاً تئوری و فرضیه خارج شده است. طبق آموزه های عرفان کیهانی می دانیم که شعور به عنوان عاملی محیطی نیست بلکه خمیر مایهای است که کل عوامل و کائنات و اساس خلقت را در بر گرفته است. و به عنوان عامل زیر بنایی و خمیر مایه که ماده و انرژی نیز از آن به وجود آمده اند معرفی می گردد.
درست است که در مباحث فیزیکی کوانتومی و پیشرفته صحبت از شعور و آگاهی شده است ولی صرفاً به صورت نظریه و یا اصلی است که فقط در دسترس افراد صاحب اندیشه و فیزیکدانان قرار دارد و برای محققین و دانشمندان قابل لمس است. و کاربرد عملی و لمس و درک آن و اثراتی که در زندگی انسان ها دارد خارج از حیطة توانایی علوم امروزی می باشد.
به نظر می رسد علاوه بر دستاوردهای مهم و عملی و با ارزش که عرفان کیهانی برای همه به ارمغان آورده و خواهد آورد. استفاده عملی و عینی از شعور و آگاهی حاکم بر خلقت و مسائل مرتبط با آن و از جمله آلودگیهای شعوری می باشد. پیش بینی میشود بحث آلودگیهای شعوری جهان بشریت و جهان علم را به تکاپو و چالش در خواهد آورد.
با قبول این مسئله که کل خلقت و کائنات (براساس مقاله جهان تک ساختاری استاد محترم) از شعور و آگاهی به وجود آمده است و هیچ ذره و ملکول تا کرات و کهکشان ها بدون شعور و آگاهی حاکم قادر به بقا نیستند. اهمیت شناسایی و علم کامل به مسئله شعور روشن می شود. و بعد از این مسئله است که عوامل موثر و مرتبط با آن نیز باید شناسایی شوند. و تمام مسائل و وقایعی که بر شعور و آگاهی کل خلقت اثر می گذارند باید بررسی و شناسایی شوند.
بدیهی است که اگر آثار مخرب برخی پدیده ها بر شعور کلی مشخص نشود چه عواقبی در انتظار جهان و جهانیان می باشد. همانند آلاینده های فیزیکی که بر محیط زیست اثر می گذارند، آلاینده های شعوری نیز سبب به وجود آمدن صدمات و خسارات جبران ناپذیری بر شعور هستی خواهد شد.
ولی موضع مهم اینست که هر کدام از آلاینده های فیزیکی و شیمیایی به صورت منفرد بر اکوسیستم اثر می گذارند ولی از آنجا که آگاهی و شعور خمیر مایه و چهارچوب اصلی خلقت است هر گونه صدمه و آسیب بر این خمیر مایه را به عنوان آلودگی منفرد نمی توانیم در نظر بگیریم. بلکه این آلودگی سبب به وجود آوردن اختلالاتی در پیکره کلی خلقت خواهد شد. با توجه به اینکه ماده و انرژی از آگاهی و شعور به وجود آمده اند در صورت این آلودگی و اختلال شعوری اثراتی بر ماده و انرژی نیز ظاهر خواهد شد. با این آلودگی و اختلال میدان شعوری هر انسان و موجودی که در این محدوده اختلال زندگی کنند اثرات این آلودگی را متحمل خواهند شد.
توفیق بسیار بزرگی که به اعضای عرفان کیهانی نصب شده است و انتظار می رود در آینده این مسائل وارد مباحث علمی و مراکز دانشگاه شود و ارمغان بزرگی برای بشریت باشد، شناسایی و معرفی این عوامل تاثیر گذار برآگاهی و شعور است.
مواردی که به عنوان فاز منفی در این عرفان نام برداشته است از جمله خشم، کینه، افسردگی، حسرت و اندوه ، نفرت، انتقام ، حسادت ، غیبت و تهمت ،بی احترامی ، بی اعتنایی ... همگی به شکل ملموس بر این شعور اثر می گذارند.
با این بینش متوجه می شویم که بشریت در طول تاریخ چه صدمات و خسارتی بر پیکره خلقت وارد ساخته است چه بسا فرزندانی که شاهد مرگ و قتل پدرانشان بوده اند، چه مادرانی که فرزندان و شوهران خویش را به شکلی فجیع از دست دادند چه اسارتها و حبس هایی که انسان ها تحمل نموده اند، چه تحقیرها و تجاوزهایی که در طی جنگ ها و خونریزیها بشر شاهد آن بوده است. در زندگی روزمره و حالت صلح ظاهری جامعه نیز چه تنش ها و رقابت ها و تحقیرهایی که برای بیشتر افراد به وجود آمده است، آه و حسرت هاو نفرت های ناشی از مسائل اقتصادی، اجتماعی و ... ، ظلم و ستم ها و به تبع آن نفرین و کینه و انتقام ... که در هر جامعه و کشور بوده است. تبعیض ها و فاصله طبقاتی، همه و همه گوشه کوچکی از مواردی هستند که بر نظام وشعور خلقت اثر می گذارند.
شناسایی و معرفی این عوامل در عرفان کیهانی به نظر میرسد مرحله جدیدی در اخلاق و تهذیب نفس نیزبه وجود آورد. و جوابی برای بسیاری از سوالات در این زمینه داده شود. به ویژه با توجه به حلقهها و حفاظ های خاصی که در این عرفان برای این امور تدارک دیده شده است آینده درخشانی در انتظار انسانها میباشد (برای اینکه وارد مباحث اختصاصی دورهها نشویم از توضیح بیشتر خودداری مینمایم).
در مورد تذهیب نفس و علم اخلاق نیز با توجه به اینکه بیشتر ما مادام که مکانیسم و طرز عمل برخی مسائل و احکام و آداب را نمی دانیم زیاد خود را ملزم به پیروی و اجرای آن دستورات نمی دانیم ولی بعد از آشنایی با مباحث فوق تغییر عمدهای در رفتار و اعمال ما ظاهر میشود مثلا همه میدانیم نفرت و انتقام و یا حسد کار مقبولی نیست واگر بدانیم که اثرات منفی حالتهای فوق برای کل بشریت چه صدماتی دارند ناخودآگاه خود را ملزم به تقلیل و یا حذف صفات فوق الذکر میکنیم. یکی از امامان (ع) فرمودند که مابه این دلیل مرتکب گناه نمیشویم که انجام گناه را مانند خوردن سمی مهلک میدانیم. این منش و رفتار در اثر شناخت مسائل پشت پرده و اثرات آن بر روح و روان انسان و کل خلقت است.
با این بحث کاملاً روشن میشود که چگونه گناه و بزهکاری یک فرد میتواند سبب تخریب و نابودی یک جامعه شود و اثبات میکند که در طول تاریخ بلاها و حوادثی که به عنوان غضب الهی معرفی شدهاند در واقع شعور منفی عملکردها و رفتار و منش یک قوم و قبیله بوده است. که بر اساس نرم افزارهای ویژه خود که توسط شعور الهی و قدرت لایزال او تنظیم شدهاند اثر میگذارد.
از طرف دیگر طبق فرمایشات استاد معظم اگر درصد بیشتری از افراد یک جامعه در فکر و اندیشه صلح و وفاق و برادری باشند چگونه شعور حاکم بر آن جامعه را دگرگون ساخته وسبب تعالی و کمال جامعه خواهند شد.
و بنظر میرسد اگر شعور مثبت برخی انسانهای مصلح و والا مقام و اعمال نیک انسانها نبود شعور منفی ناشی از جنگها و خونریزیها و سایر حالتهای منفی معلوم نبود چه بلایی سر کائنات و خلقت میآورد.
موضوع دیگر اینکه چرا در یک جامعه افراد سالم و نیکوکار نیز تاوان گناه افراد بزهکار را میپردازند؟ با بحث اکوسیستم همانطور که آلایندههای فیزیکی محیط زندگی انسان ها را آلوده می کند آلاینده های شعوری (اعمال و رفتار و نیات انسانها که شعور منفی ایجاد میکنند) نیز زندگی همه افراد جامعه و محیط را تحت تاثیر قرار میدهند. این مسئله با عدالت الهی مغایر نیست علت این ابهام و اشکال اینست که دانش و اطلاعات ما در مورد مسائل مربوط به شعور و آگاهی حاکم بر جهان هستی کم است و از مکانیسم عمل آن بیخبریم ولی با ذکر چند مثال مسئله روشن میشود.
موقعی که در یک منطقه بمب اتمی و یا شیمیایی منفجر میشود علاوه بر مرگ ومیر آنی که ایجاد میشود سالیان سال سبب ایجاد بیماریها و ناتوانیهای مختلف و معلولیتها میشود. در اینجا نیز زنان و کودکان و افراد بیگناه دیگری وجود دارند که با وجودی که در این مسائل نقشی و گناهی ندارند ولی قربانی گناه و اعمال و رفتار و جنگ طلبی دیگران میشوند و یا مثلاً رانندهای که در اثر بیاحتیاطی سبب تصادف اتوبوس میشود دهها نفر جان خویش را از دست می دهند و یا باعث قطع عضو شدن و صدمات جبران ناپذیر میشود چه بسا کودک خردسال در اثر این تصادف به دلیل ضربه به مغز دچار معلولیت هایی تا آخرعمر میشود که هیچ نقش و گناهی در این مورد ندارد.
در مثالهای فیزیکی فوق مکانیسم عمل و تصادف و ضربه شناخته شده است و هیچکس عدالت الهی را زیر سوال نمی برد و از این مسئله به عنوان حادثه و اتفاق یاد می کنند در حالیکه در مسائل شعوری موضوع برعکس می باشد
علت دوم که سبب می شود عدالت الهی زیر سوال برود. مجزا و چندتکه دیدن جهان و کائنات است در صورتیکه که کل خلقت را یکپارچه ببنیم و همه انسان ها را براساس شعر سعدی عضوی از یک پیکر ببینیم دیگر عدالت الهی زیر سوال نمی رود. چرا که وقتی کلیه فردی بیمار می شود در دراز مدت بر روی قلب و مغزو ... آن فرد نیز اثر می گذارد و این نیز بی عدالتی نیست چرا که همه باهم و در کنار هم بوده و هدف واحد را تامین می کنند.
نتیجه گیری از بحث فوق
همانطور که عقل سلیم اجازه نمیدهد فردی منبع آب مشروب شهری را با ریختن سمی مهلک، آلوده کرده و سبب آسیب به شهروندان شود. با شناخت آگاهی و شعور و مسائل مربوط به آن نیز باید مواظب اعمال و رفتار و نیات و افکار خویش باشیم تا ناخواسته سبب ایجاد آلودگی های شعوری و آسیب های پیکر جامعه و پیکر کل خلقت نشویم. با این بینش و تحول فکری دریچهای نو به رویمان گشوده می شود و هر عمل و رفتار را می توانیم به اساس شعور منفی و یا مثبت که ایجاد می کنند ارزیابی نماییم و اعمال خویش را بر این اساس تنظیم نماییم مثلاً با این بینش می دانیم که چگونه رشوه وتبعیض و فساد و فحشا و سایر آسیب های اجتماعی بر شعور حاکم بر جامعه آسیب می رسانند.
مورد دیگر اینکه با روشن شدن این بحث مسائل و مواردی از جمله نفرین ، چشم زخم و ... که به نام خرافات در بین مردم رواج دارند توجیه و تشریح علمی می یابند.
با این بینش بحث دنیای اضافه کاری در عرفان نیز روشنتر می شود مثلاً می دانیم که حتی اموراتی که کم اهمیت تلقی می کنیم مثلا اخم کردن و یا جواب سلام کسی را با بی میلی دادن ایجاد شعور منفی می نماید و خود را ملزم می بینیم که از اینگونه رفتارها اجتناب نماییم.
در ادبیات ومتون عرفانی اگر دقت نماییم( بدون دانستن مکانیسم عمل) در طول تاریخ تاکیدهای فراوانی به شکستن دل کسی ویا به دست آوردن دل کسی اشاره شده است مثلا "دل به دست آور که حج اکبر است " ویا اشاره شده است که اگر شب ها وروز ها به عبادت وریاضت بپردازید وحتی با پای پیاده صدهابار سفر حج انجام دهید ارزشی به اندازه به دست آوردن دل کسی را ندارد .
در کتاب "جوینده راه حق " اثر نیکوس کازانتزاکیس آمده است :"زمین هفت طبقه است ،آسمان هم هفت طبقه وباز هم جمع اینها برای خداوند کوچک است .پس ببین دل آدمی چقدر بزرگ است که پروردگار می تواند در آن جای بگیرد. بنابراین دقت کن دل کسی را جریحه دار نکنی زیرا آنوقت با انجام این عمل خداوند را آزرذه خواهی کرد.
معینی کرمانشاهی می گوید:
خانمانسوز بود آتش آهی گاهی ناله ای می شکند پشت سپاهی گاهی
در گلستان سعدی آمده است:
ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی به حیف(1) وتوانگران را دادی به طرح(2) صاحبدلی بر او گذر کرد وگفت :
ماری تو که هر که را ببینی بزنی یا بوم که هر کجا نشینی بکنی
زورت ار پیش می رود با ما با خداوند غیب دان نرود
زورمندی مکن بر اهل زمین تا دعایی به آسمان نرود
حاکم از گفتن او برنجید و روی از نصیحت او در هم کشید و برو التفات نکرد تا شبی که آتش مطبخ در انبار هیزمش افتاد و سایر املاکش بسوخت وز بستر نرمش به خاکستر گرم نشاند .اتفاقا همان شخص برو بگذشت ودیدش که با یاران همی گفت :ندانم این آتش از کجا در سرای من افتاد؟
گفت :از دل درویشان.
حذر کن زدرد درون های ریش که ریش درون عاقبت سر کند
به هم بر مکن تا توانی دلی که آهی جهانی به هم بر کند
__________________
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 787]