واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: در غروب یکی از روزهای اکتبر سال ۱۹۵۰ دختر ۱۹ ساله زیبایی که با دوستش مشغول رقص بود ناگهان مبدل به شعله های آتش شد . درست مانند آن بود که از درونش توفانی به بیرون وزیده باشد . آتش از پشت و قفسه سینه او بیرون می زد و موها و صورتش را به آتش می کشید . ظرف چند ثانیه او مبدل به شعله های آتش شد و پیش از آنکه دوستانش بتوانند خاموشش کنند مرد . دوست او چنین گفت : در آن دور و بر کسی سیگار نمی کشید ، شمعی روشن نبود و من ندیدم که لباس او از جایی آتش بگیرد . باور نکردنی است اما شعله ها از درون او زبانه می کشید . دیگر شاهدان نیز همین نظریه را تایید کردند و سرانجام در گزارش مرگ دختر چنین آمد : مرگ بر اثر آتش سوزی از منشائی ناشناخته ایجاد شده است.
خوشبختانه چنین موارد خلق الساعه ای از آتش سوزیهای انسانی بندرت اتفاق می افتد اما مواردی از آن در تاریخ ثبت شده است . در اسکس شمالی در انگلیس و در قرن ۱۷ جنازه زنی پیدا شد که در کلبه اش سوخته بود اما با وجود شدت سوختگی هیچکس و هیچ چیز دیگری به جز رختخواب پیرزن صدمه ندیده بود . یکی از شاهدان حادثه چنین گفته بود : هیچکس علت واقعه را نفهمید . او در دنباله سخنانش به مکافاتی آسمانی اشاره کرد اما نگفت که این مکافات به چه دلیلی نازل شده است .
در اوایل قرن بیستم یک راننده تاکسی سوار بر اتومبیلش دچار آتش سوزی شد . روزنامه دیلی تلگراف نوشت : شاهدان و پلیس منبع سوخت ماشین را دست نخورده یافتند . درهای تاکسی نیز به سهولت باز می شد اما درون تاکسی یک کوره حدادی بود . متخصصین اظهار کردند که نمی توانند علت واقعی حادثه را دریابند . روزنامه اخبار رینزلدز چند سال بعد مورد مشابهی را گزارش کرد : مردی که در پیاده رو راه می رفت ناگهان منفجر شد . لباسهایش بشدت شعله ور شد . موهایش می سوخت و چکمه های لاستیکی ای که به پا داشت ذوب شده بود . این بمبهای آتشزای زنده همیشه تنها برای خود خطر نمی آفرینند .
پروفسور رابین بیچ بنیانگذار موسسه تحقیقات مهندسی رابین بیچ می گوید : این انسانهای بخت برگشته مسئول وقوع آتشسوزیهایی هستند که میلیونها دلار خسارت به بار آورده است . یکی از مراجعان موسسه او کارخانه داری از اهالی اوهایو بود که پروژه اش در اوایل کار دچار ۸ مورد آتشسوزی شده بود .پروفسور از کارکنان آن پروژه خواست تا تک تک در آزمایشگاه بر روی صفحه ای فلزی بروند و الکترودی را بدست گیرند . در همان حال نگاه او متوجه صفحه ولت متر بود . یکی از کارکنان ، زن جوانی بود که به تازگی استخدام شده بود . وقتی او پا روی صفحه فلزی گذاشت درجه پرشی ناگهانی کرد . او ۳۰ هزار ولت الکتریسسته الکترو استاتیک و مقاومتی برابر ۵۰۰ هزار اهم داشت . پروفسور توصیه کرد که او به قسمت دیگری از کارخانه که در تماس با مواد قابل احتراق نباشد منتقل شود .
پروفسور توضیح داد که تحت شرایط معینی ( مثلا راه رفتن روی فرش در زمستان خشک ) تقریبا هر کسی حدود ۲۰ هزار ولت شارژ الکتریکی تولید می کند . از همین رو است که وقتی دستمان به دستگیره در برخورد می کند دچار شوک می شویم . این الکتریسیته بیشتر اوقات بصورتی بدون خطر از نوک موهایمان خارج می شود . گرچه کسانی هستند ( یک در ۱۰۰ هزار ) که پوست خشکشان تا ۳۰ هزار ولت الکتریسیته تولید می کند . در شرایط خاص چنین افرادی خطرآفرین هستند . برای مثال در اتاق عمل بیمارستان که از داروی بیهوشی اشباع شده است امکان انفجار وجود دارد .علاوه بر آن کارگران کارخانه های مهمات سازی و پالایشگاههای نفت نیز باید آزمایش شوند تا مشخص شود که پوستشان حامل چه مقدار بار الکتریکی است .
پروفسور از یکی از موارد تحقیقش چنین یاد می کند : در یک روز سرد پائیزی راننده ای تصمیم گرفت باتری ماشینش را بررسی کند . او چند قدم روی سیمان پیاده رو راه رفت و به اتومبیلش رسید و کاپوت ماشین را بالا زد و یکی از سوراخهای باتری باز کرد . ناگهان انفجاری رخ داد . گاز هیدروژنی که از باتری خارج شده بود باعث انفجار و زخمی شدنش شد . خوشبختانه کسانی که دارای پوست خشک هستند می توانند با رژیمهای غذایی و ویتامین خودشان را معالجه کنند .
اما گرچه نظریه پروفسور می تواند جوابگوی بسیاری از آتشسوزیها و انفجارها باشد ولی اسرار زیادی بی جواب می ماند . آیا دختری که در حال رقصیدن بود براستی از درون آتش گرفت ؟ مهندسین الکترونیک خاطر نشان می کنند که هیچ یک از انواع تخلیه الکترو استاتیکی نمی تواند منجر به چنان آتشسوزیهایی شود . آیا انسانهای خاص دارای شرایط فیزیولوژیکی خاصی هستند که آنها را قربانیان بالفعل انفجارات ناگهانی می کند ؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]