تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، كليد هر نوشته‏اى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828693268




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یادش بخیر اون روزا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یادش بخیر اون روزا

یــــادش بـخیر اون روزا بـابـا عـجب حــالــی داشتبا زهــرا بـــازی مـی کرد سر به سرش هی می ذاشتقــایم موشک بـــازی رو زهرا که خیلی دوس داشتامّا اونوقت کوچیـک بود بـابــا همش چشم می ذاشتیادم می یــاد جمعه بــود بــابــا پـوتـیـن مــی پوشید لـبــاس خــــاکـی رنگ و زهــــرای بــــابــــا کــشـیدمی گفت : « بابا جون نرو اونـوقت کی چشم بذاره ؟زهــــرای تــتو تــنهـایــی بــابــا طــاقــت نـــداره »بــابــا پریــشــون مــی شـد زهــرا کـه گـریه مـی کردبابا می گفت : « قوی باش زهــرای مـن ، مثل مــردنـوبـت تـوسـت ایندفعه چشـــم مـی ذاریم نوبتیدارم مـــی رم قـایم شم پشت تـــانک و آرپیچیبـرات هـدیـه مـیـــارم بـــاز هـم مثل همیشهتـــا چـشـمــاتـو وا کنـی بــابــا جـونـت پیـشتـهزهــــرا چشـاشو بست و شماره کرد : یک ، دو ، سهبه بیست رسید : « اومدم ! بــابــا کـجــایــی ؟ بـسه ؟ »چـشـمـاشـو وا کرد ؛ ولـی بــابــا جــونـش رو ندیدزهــرا بــه دنـبــال اون هی این ور ، اون ور پریدچند سال از اون موقع رفت امّـــآ خـبـر بـــی خـبـرنــه از پــوتین خـبـر بود نــه کـفـتـر نــامــه برزهرا از صبح چشم به در مــنـتـظـر بـابــا بـودگــاهـی هم شب تا سحر مــنـتـظـر بـابــا بـودمی گفت : « بابام قول داده خودش گفته کـه مـیــّادبـــرام هــدیــه مــیـــاره مامان جون یادت میاد؟»زنــگ درم صـــدا کـــرد زهــــرا پرید تو حیاطوای اومـده بــابــا جــون بابا جونم من فداتیـــه آقـــــایی پشت در مــنـتـظـر زهـرا بودزهرا پی بــــابــــا جـتون امّا آقـــــا تنهــا بودآقا می گفت : « چند باری اسم بابا ت رو بردمزهــــرای بـــابـــا تویی ؟ برات هدیه آوردم »پلاک رو داد به زهـــــرا اشک چشاشو پاک کردزهرا نگاش کرد و گفت : « گــریـه نمی کنه مردمــامـــان ! بابا هدیه رو برام فرستاد ، دیدی ؟ای بــابــای جــوونـمرد چـــــرا تنها پریدی ؟ »





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 224]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن