واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جوان گمشدهنسل جوان و بحران هویت
گفتوگو با یک کارشناس مسایل فرهنگینسل جوان، نسل مولد و پویا و امیدهای آینده ما و کشور اسلامی ایران هستند. دغدغههای این نسل مایهنگرانی خاطر همه ما است. بنابراین هرکس در هر جایگاه و مقامی که باشد باید سعی نماید که حتیالامکان زمینههای نگرانی و عوامل بازدارنده رشد و کمال آنها را برطرف کند. بر همین اساس بر آن شدیم تا با" دکتر بهرام محمدیان" کارشناس امور فرهنگی و دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش گفتگویی داشته باشیم که ماحصل آن را از نظر میگذارنیم:امروزه صاحبنظران یکی از مشکلات جوامع در حال گذار را بحران هویت معرفی میکنند. از نظر شما بحران هویت چیست؟پیش از پرداختن به پاسخ این پرسش، بهتر است پاسخ این سوال را ارائه کنیم که هویت چیست؟تا بتوانیم به موضوع بحران هویت بپردازیم. به اعتقاد من هویت، شناسنامه انسانی انسان است که هر کسی بداند کیست؟ و از کجا آمده است؟ هویت یافتن، دانستن پاسخ این پرسش است که در چه جایگاهی قرار گرفته و به کجا میرود؟ او چه حقی دارد و چه وظایف و تکالیفی را در قبال خویشتن خویش، خانواده و آحاد جامعه و مجموعه بشریت دارد؟ او نسبت با طبیعت، محیط زیست چه رابطهای را باید برقرار کند؟ در برابر خداوند متعال چه باید بکند؟ شناختن این وظایف و دانستن پاسخ به این پرسشها پی بردن به هویت انسانی است. به تعبیر دیگر هویت پاسخ دادن به پرسش «من کیستم؟» است. از این مقدمه معلوم میشود که «بحران هویت» یعنی اختلال در یافتن و شناختن «من کیستم؟» به تعبیر دیگر «گم کردن خویش» و یا «نشناختن خویش» . البته این گم گشتگی با حیرت عرفانی به یک معنا نیست. حیرت عرفانی پیجویی خویش و گام برداشتن در جهت شناختن خداست که در عبارات عرفانی و دینی از آن به عنوان" معرفة النفس" تعبیر میشود. همانگونه که در آثار برخی از اندیشمندان و متفکران به آن اشارت رفته است:روزها فکر من این است و همه شب سخنمکه چرا غافل از احوال دل خویشتنماز کجا آمدهام آمدنم بهر چه بودبه کجا میروم آخر ننمایی وطنممرغ باغ ملکوتمم نیم از عالم خاکچند روزی قفسی ساخته اند از بدنمچنانچه ملاحظه میشود در این نوع حیرت و پرسشگری از خویش، پیجویی و جستجو از خود نهفته است که به دنبال ارتقاء و اتساع میدان دید و شناخت از خود است. در حالی که در مقوله بحران هویت نشناختن خود و جایگاه خود بر شخص مستولی میشود و یا اینکه فرد تصویری غیرواقعی از خود و یا جایگاهی غیرحقیقی و نامتناسب با وضعیت خود برای خویش قایل است.
به نظر شما ریشه بحران هویت در چیست؟از پاسخ پرسش پیشین روشن میشود که عمده دلیل بحران هویت، خود ناشناسی است و در مواردی کج فهمی خویشتن که میتواند در دو جنبه افراط و یا تفریط همانند خود بزرگبینی و یا حقیر پنداری خویش ظهور کند. این بحران هویت دامنهاش از فرد به جامعه نیز گسترده میشود و معمولاً با جوامعی مواجه میشویم که دچار بحران هویت شده است و شناسنامه اجتماعی و جمعی خویش را با خود ندارد. از آثار بحران هویت، میتوان به خود باختگی، انفعال در برابر سلطه اعم از فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، بیاعتمادی به سرمایههای خود در وجه تفریطی اشاره کرد. در جنبه افراطی آن رویآوری به استبداد فکری، سیاسی، اجتماعی، استثمار اقتصادی، گرایش به ناسیونالیسم، برتری جویینژادی و قومی و ... از آثار بحران هویت است که تظاهر اینها در رفتارهای فردی و جمعی و در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و رسانهای متفاوت است.مصادیق رفتارهای ناشی از بحران هویت چیست؟چنانچه پیشتر عرض شد بحران هویت در رفتار فردی و اجتماعی میتواند ظاهر شود و در هر بخش آثار متناسب با خود و مصادیق موافق با خود را در پی دارد. ظهور این آثار از پوشش و ظاهر افراد گرفته تا رفتارهای فرهنگی و هنری و حتی ادبیات سیاسی، اجتماعی سرایت میکند. فرد دچار بحران، گاهی به واسطه نشناختن خود دست به کارهایی میزند که با هم ناسازگارند. مثلاً یک روز لباس کوتاه میپوشد، روز دیگر بلند. گاهی مو بلند میکند و گاهی از ته سر را اصلاح میکند. راه جلوگیری از بحران هویت در نسل جوان چیست؟نسل جوان به خاطر ویژگیهای روحی و روانی و استعدادهایی که دارد، همانگونه که میتواند جذب فرهنگ بیگانه شود و در معرض بیهویتی ملی، دینی و فرهنگی قرار گیرد، میتواند سنگر مقاوم و دژ مستحکم در برابر هجومهای مختلف نیز باشد.لازمه این کار، ایجاد روحیه خودباوری و اعتماد به نفس در جوانان است و این کار جز با سپردن مسئولیتهای در خور توان و شأن آنان فراهم نمیشود. آنها باید در عرصه عمل خود و توانایی خود را به محک بزنند و موفق از آن بیرون بیایند. در کنار این مسئولیت سپاری آشنا ساختن نسل جوان با گذشته روشن و سابقه درخشان علمی اندیشمندان و متفکران بزرگ این مرز و بوم است. جوان باید با مفاخر علمی و دینی خود آشنا باشد. او باید بشناسد که ابوعلی سینا، محمدبن زکریای رازی، خیام نیشابوری، خوارزمی، فارابی، خواجه نصیر طوسی، سعدی، حافظ، فردوسی، سنایی و ... چه خدماتی را به جامعه علمی ارائه دادهاند. این باور که ما سرمایه داشتهایم، آنها توانستند، و ما هم میتوانیم، خود آغاز نیکویی است.توجه به معنویت و یا فرهنگ دینی و التزام به ارزشهای اخلاقی و عبادی دینی تا چه اندازهای میتواند انسان را از افتادن به ورطههای مادیگری نجات دهد؟انسان آمیزهای از فطرت و غریزه است، مرزبانی بین این دو و پاسخگویی مناسب به نیازهای فطری و غریزی لازمه کمال انسانی است.بخشی از نیازهای انسانی، معنوی است، به عنوان مثال ارتباط با خداوند متعال، رازگویی با او و نیازجویی از او خواست درونی انسان است. در فرهنگ دینی به دو وجه از نیازهای انسانی، نیاز عالی و نیازهای عادی، پاسخهایی تعبیه و پیشبینی شده است. آموزههای دینی به انسان هشدار و تنبه میدهند که وجهی از وجوه را معطل و مغفول نگذارد، ضمن اینکه نباید تارک دنیا باشد، باید شیفته دنیا نیز نباشد و از طرف دیگر نمیتواند به بهانه اعراض از دنیا و دنیازدگی رهبانیت اختیار کند، چون خود این معنا نیز نوعی گم کردن هویت انسانی است. ارزشهای اخلاقی و فرایض عبادی همه و همه شاخصی برای اعتدال تمایلات و کششهای انسانی در مسیر کمال و شدن متعالی اوست. در روایتی از پیامبر اسلام (ص) وارد شده است که فرمودند: من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: همسر، عطر و نورچشم من نماز است. فرمایش پیامبر(ص) با برخی از نگرشهای قدسی مآبانه متفاوت است. شما در مکاتب دیگر که داعیه دین و اخلاق دارند کمتر شبیه این سخن را میبینید، اما این کلام و پیامبر اوست. با اندکی تامل دریافت میشود که آرامش جسم و روان با زندگی زناشویی تامین میشود «و من آیاته ان خلق لکم ازواجا من انفسکم لتسکنوا الیها و ...»از طرف دیگر اطمینان خاطر و آرامش دل با نماز فراهم میگردد «الا بذکر الله تطمئن القلوب» و عطر برای نماز و داخل زندگی نیز مستحب است. اگر دقت شود همه اینها گامی در تعدیل و تکامل شخصیتی انسان است.من هم از شما متشکرم.منبع:کیهانلینک: - ویژگی های دوران نوجوانی - چه كنیم تا جوان و نوجوانمان به انحراف كشیده نشود؟ ( قسمت اول ) - روان شناسی نوجوانی - بهداشت روانی دوران بلوغ - با نوجوانان چگونه رفتار كنیم - نوجوانی ؛ نوخواهی و نوجویی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 671]