واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گزارشی از نمایش"قصه تلخ طلا" به نویسندگی و كارگردانی بهروز غریبپور
قصه تلخ طلا"، افسانهای است كه در بسیاری از فرهنگها و میان ملل گونانون دارای ریشه و ساقه است. به خصوص پیوندی كه میان دریا و موضوع وجود دارد؛ هر جا كه دریاست این قصه هم وجود دارد. دلیلش این است كه اتفاقاتی برای ساحل نشینان افتاده كه سرشار از پند و اندرز است. در كردستان، زن ماهیگیر از شوهرش میخواهد كه از ماهی طلا بخواهد تا خورشید و ماه فقط برای آنها بتابند و به همین دلیل زندگی همه مردم تیره و تار میشود.بهروز غریبپور با بیان مطلب فوق گفت:«این قصه، فوقالعاده ساده است. من كوشش كردم روندی را در این قصه پیدا كنم تا مخاطب بیشتری جذب آن شوند و هر كس بنا بر شعور خود برداشتی از آن داشته باشد. خوشبختانه در چند اجرایی كه پیش روی داشتهایم. میهمانان نمایش به چنین هدفی بنا بر گفتههای خودشان نزدیك شدهاند.»بهروز غریبپور، قصه تلخ طلا را برای اولین بار در سال 1364 مینویسد. او این قصه را در سال 1363 از زبان یك مادام ارمنی و در یك قهوه خانه میشنود، اما سالها این متن در صندوقچه آثار هنرمند خاك میخورد. یك بار آن را بنا بر خواست رضا شریفی در"پایاب" چاپ میكند. بالأخره در سال 1385 دوباره به فكر كار كردن آن میافتد. مدتی در جشنواره پراگ به سر میبرد و دوری از وطن یا طبع شاعرانه بر او غالب میشود تا این بار به شكلی كاملاً متفاوت متن را بازنویسی میكند. او این بار ساختار موزیكال را مد نظر قرار میدهد و این شیوه را پس از سه دهه كار كردن برای كودكان و نوجوانان بهترین شیوه برای جذب مخاطب میداند.این كارگردان كه از سال 1353 و در اجرای نمایش"سبز در سبز" از اركستر زنده استفاده كرده بود، این بار نیز با دعوت از ابراهیم اثباتی یك بار دیگر از چنین شیوهای استفاده میكند. او همچنین در سال 1358 در اجرای"كچل كفتر باز" و"كور اوغلور" نیز از اركستر زنده استفاده كرده بود.ارزیابی بهروز غریبپور از تمرینهای قصه تلخ، "سخت بودن" مراحل تمرین است؛ برای آن كه بین موسیقی و تئاتر باید تلفیقی مؤثر صورت میگرفت. ابراهیم اثباتی آهنگساز نیز در این راه كمك زیادی میكند و ایرج راد، نسیم ادبی، سیاوش چراغیپور و بقیه افراد گروه كه تقریباً همگی جوان هستند، در این راه تلاش زیادی را متحمل میشوند.بهروز غریبپور همچنین در طراحی صحنه از شیوهای كاملاً مینیمالیستی استفاده میكند تا فضاهای مختلف و تعویض صحنهها را با كمترین امكانات صحنهای انجام دهد.با وسواس و نظمایرج راد، بازیگر قصه تلخ طلا پیش از این كار قرار بود كه در یك نمایش دیگر به كارگردانی بهروز غریبپور بازی كند كه آن كار به دلایلی پس از چند جلسه تمرین لغو شد. پس از آن، ایرج راد با خواندن متن قصه تلخ طلا، ارزیابیاش این بود كه متن برای كارهای عروسكی مناسبتر است، اما غریبپور همچنان اصرار میكرد كه باید آن را در صحنه و به شیوه موزیكال و كاملاً متفاوت اجرا كند. بنابراین این بازیگر با تردید و دو دلی از این كه از عهده كار برنیاید، وارد تمرینها میشود و همچنان از غریبپور میخواهد كه اگر ناموفق است، عذرش را بخواهد. غریبپور هم بر بازی ایرج راد اصرار میكند تا این اطمینان در بازی بازیگر ایجاد میشود. او كه وسواس زیادی برای كار كردن دارد، این تجربه جدید را با عشق و پشتكار به سرانجام میرساند. از همه مهمتر این كه نظم و دیسیپلین كار بهروز غریبپور مزید بر علت میشود كه در این گروه تجربهای را به صحنه آورده باشد. ایرج راد اعتقاد دارد كه باید از تمرینهای تئاتری سستی، تنبلی و عدم سلامت پاك شود و باید با عشق، روحیه، سلامت و به دور از هر گونه كسالت و تنبلی عوامل یك گروه در به نتیجه رساندن كار حضور داشته باشند. وی خود را خیلی سخت گیر و دیرپسند در انتخاب نقش و صادق در انجام كار معرفی كرد.برخورد آزادنسیم ادبی كه در چهارمین همكاری مشترك با بهروز غریبپور به بازی در قصه تلخ طلا پرداخته است، تجربه خود را باز هم عالی ارزیابی كرد. او هم از نظم موجود در گروه آیرین اظهار رضایت كرد برای آن كه تبدیل به انرژیهای همسو با كار میشود.وی از برخورد آزاد و باز كارگردانی مثل بهروز غریبپور كه در زمان تمرینها منجر به خلاقیت میشود، اظهار خرسندی كرد و گفت:«دیگر بازیگر با این برخورد احساس نمیكند بندها، میزانسنها و حسهایی بر او تحمیل میشود، بلكه آزادانه در مسیر خلاقیت قرار میگیرد و با اعتماد به نفس بالا برای رسیدن به نقش تلاش میكند.»سهم كوچكسیاوش چراغیپور كه برای اولین بار در نمایش"بینوایان" با بهروز غریبپور همكاری كرده است، پس از"ایكارو" برای سومین بار در قصه تلخ طلا تحت كارگردانی او قرار میگیرد. با آن كه در این كار احساس میكند كه سهم كوچكی را بر دوش گرفته، ولی تلاش زیادی میكند تا همسو با دیگر بازیگران و عوامل در بالا رفتن ارزش كار سهیم باشد.موسیقی برای درامابراهیم اثباتی كه از طریق هنگامه سازش(دستیار كارگردان و طراح صحنه) به بهروز غریبپور معرفی شده است، از این كه كارگردان در حد بالا از ریتم، ملودی و موسیقی شناخت داشته باشد، اظهار خرسندی میكند برای آن كه این شناخت منجر به ارتباط و تولید یك اثر ارزشمندتر خواهد شد.او متن را بامزه و خاص ارزیابی میكند و در این خصوص میگوید:«با آن كه موضوع تكراری مانند"حرص و طمع" دارد، ولی شیوه و چگونگی بیان آن باعث خواهد شد تا مخاطب برداشت بهتری از آن داشته باشد.»این آهنگساز از رنگ و تزئین شدن موسیقی اجتناب میكند و به همین دلیل همه فكر خود را در جهت تولید موسیقیای برای درام میگذارد. او به موسیقی به شیوه كاراكتربندی نگاه میكند و با این شیوه موتیفهای متفاوتی را اجرا میكند.ابراهیم اثباتی تجربه كار با بهروز غریبپور را به لحاظ كار كردن با دیگر كارگردانها سخت كرده برای آن كه كمتر كارگردانی در این حد از عهده فهم موسیقی و كاربرد آن برمیآید.این دو كارگردان و آهنگساز در تجربه دوم خود، یك نمایش عروسكی به نام"ضامن آهو" را در جشنواره تئاتر رضوی اجرا خواهند كرد.ابراهیم اثباتی اعتقاد دارد كه موسیقی در درامهای ایرانی به صورت تزئین یا جذب بیشتر مخاطب و در نهایت برای درام استفاده میشود. در حالی كه موسیقی مانند هر عنصر در تئاتر باید با زیبایی شناسی خاصی خود حضور داشته باشد.پارهای از اندیشههایشبهروز غریبپور، قصه تلخ طلا را متفاوت از مابقی كارهایش میداند و در عین حال اعتقاد دارد كه در هر نمایش با كار قبلیاش متفاوت عمل كرده است؛ برای آن كه در هر تجربه كارگردان به فرمولی دست مییابد كه اگر قرار باشد همان را تكرار كند، كار بعدیش نیز كاملاً شبیه كار قبلی خواهد شد. او حتی در هدایت بازیگران نیز به شیوههای متفاوت اتكا كرده، اما در تمامی كارهایش یك خط فكری را حفظ كرده است، به همین دلیل در هر كار پارهای از اندیشههایش متجلی شده است و برای شناخت این هنرمند چارهای جز مرور تمامی كارهایش در این سالها نیست.وی به عرفان در نمایش سبز در سبز اشاره میكند كه از طریق یك قصه ایرانی چنین مفهومی به تماشاگر القا میشود. همچنین در قصه تلخ طلا چنین رویكردی به شیوهای متفاوت حضور دارد. بهروز غریبپور دائماً با طرح، رنگ و میزانسن جدید آثارش را ارائه میكند.بهروز غریبپور به نگاه عرفانیاش در قصه تلخ طلا تأكید میكند كه بنا بر حدیثی اگر همسایه دیوار به دیوار گرسنه باشد و تو بی تفاوت بمانی، فردای قیامت بازخواست خواهی شد. داشتن یك زندگی ساده و غمخواری برای دیگران را سعادت افراد در نظر گرفت كه چنین مفهومی از طریق قهرمان قصه تلخ طلا برای تماشاگر القا میشود. او همچنین در نمایش"بابابزرگ و ترب" نیز به مفهوم عشق و انسان دوستی پرداخته است. این اندیشه مشترك به شكلهای متفاوت در تمامی آثار غریبپور موج میزند.این كارگردان در ادامه به كم شدن نمایش موزیكال در ایران اشاره میكند، در حالی كه تعزیه و خیمه شب بازی و نمایش تخت حوضی كه هر سه كاملاً ایرانی هستند، با موسیقی شكل میگیرند. همچنین در قرن نوزدهم در اروپا، اپرا از تئاتر به دلیل توجه بیشتر به آواز و موسیقی جدا میشود، همچنین اپرت نیز بعدها به شكل مستقل در صحنه اجرا میشود. حتی نویسنده بزرگی مانند ایبسن نیز در ابتدا متنهای شعرگونه مینویسد و بعدها متنهایش منثور میشوند. در ایران نیز در دوره مشروطیت بنا بر ارتباطی كه با گرجستان و قفقاز بوده است، نمایشهای موزیكالی از آن جا به ایران دعوت میشوند و مورد استقبال مردم قرار میگیرد. میرزاده عشقی نیز بعدها با نوشتن متن برای اپرا و اپرت نمایشهای موزیكال را در كشورمان باب میكند. متأسفانه برخی بنا به این نظر كه موسیقی از اهمیت فلسفی و اجتماعی تئاتر میكاهد. از موسیقی دور شده و به تدریج نمایش موزیكال در كشورمان كمرنگ شد. در حالی كه موسیقی یك عامل مهم در جذب مخاطب، به ویژه مخاطب كودك و نوجوان است.هدف بهروز غریبپور از شیوه موزیكال قصه تلخ طلا هم ایجاد یك راه سالم برای جذب مخاطب بیشتر بوده است، تا بنا بر فضای روشنفكری كه مانع از حضور مخاطب بیشتر به سالنهای تئاتر شده است، یك بار دیگر بین تئاتر و مخاطب عام آشتی برقرار شود.او به این منظور از"بحر طویل" كه در تعزیه نقش اساسی دارد و همچنین شعر نو در تنظیم اشعار قصه تلخ طلا بهره میگیرد و از دوستان گروهش نیز میخواهد تا با نگاه تیز و منتقدانه از ورود اشعار غیر ریتمیك در مطالعات متن جلوگیری كنند؛ چرا كه شعر زودتر در ذهن مخاطب مینشیند و به همین دلیل از سادهترین واژهها برای ارتباط سریعتر بهره میگیرد.بهروز غریبپور حضور جوانها در كارش را مثبت ارزیابی كرد، برای آن كه یك نسل مستعد و خلاق پیش روی ماست كه اگر فضای كار برای آنها مهیا شود در آینده شاهد حضور كارهای دیدنی و ماندنی خواهیم بود.او همچنین مانند ایرج راد بر استمرار گروههای تئاتری برای بروز و رشد خلاقیتهای تئاتری تأكید كرد و از مسؤولان فرهنگی بلند مرتبه كشور خواست تا تئاتر را به عنوان یك شاخه مهم فرهنگی و بسیار تأثیرگذار جدی بگیرند.رضا آشفته
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]