واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بازخوانی دو دهه بازیگری با فاطمه گودرزی
یک اصل مهم و کارآمد در رشد و توسعه هر کشوری، سرمایه گذاری روی استعدادهاست اما پیش از این موضوع، کشف استعدادها در تمام زمینهها توسط متولیان امر و کارشناسان ارجحتر است. چه بسیار نیروهای مستعدی که به سبب دست نیافتن به فرصتها و هدایت نشدن به مسیر اصلی پویش، هدر رفتهاند. هنر هفتم نیز از موضوع مستثنا نیست. البته در مقوله سینما علاوه بر تلاشهای فرد در رسیدن به موقعیت مناسب، شانس و فرصت حضور در تمام گرایشهای این رشته از بدیهیات آن است. گاهی اوقات نیز شریک زندگی فرد به کشف استعدادهای نیمه دیگرش مدد میرساند، همان گونه که فاطمه گودرزی توسط هدایت و حمایت و تشویقهای همسرش در مسیر هنرپیشگی گام نهاد. بیش از 30فیلم و مجموعه در کارنامه این بانوی بازیگر طی 18سال فعالیت جاخوش کرده است. این روزها حضور گودرزی را در دو مجموعه تلویزیونی که همزمان در حال پخش است، میتوان ملاحظه کرد. بدینمنظور نقبی زدیم به پرونده فعالیت خانم بازیگر.نوجوانی شما مصادف است با دهه 50 و اوجگیری موج نوسینمای ایران افزایش تولید فیلمهای کلاه مخملی، چه تصاویری از آن دوران در ذهن شما ثبت شده است؟حقیقتش نوجوانی بنده به اواخر سالهای 50 منتهی میشود به زمان انقلاب. من در این دوره چیزی از سینما به یاد ندارم. چون انقلاب شرایطش فرق میکرد و افکار نوجوانان نیز تفاوت داشت وضعیت به گونهای نبود که به سینما و فیلم دیدن فکر کنیم.پس ریشه گرایش شما به هنر را باید در بعد از انقلاب جست وجو کرد؟علاقهمندی به هنر بعد از ازدواج در من رخ داد، سال 63 ازدواج کردم چون همسرم همزمان در رادیو و تلویزیون فعالیت داشت، طبعا این موضوع بر من تأثیر فراوانی گذاشت. پیش از آن من هیچ تصوری در زمینه این گونه فعالیتها نداشتم.در ابتدای دهه 60 سینما در حالت کما به سر میبرد، برنامههای تلویزیون را در آن دوران پیگیری میکردید؟خیلی تیزبین با آن برخورد میکردم و لذت هم میبردم. همین نگاه دقیق بنده نسبت به فیلمها و مجموعههای تلویزیونی باعث شد که همسرم مرا تشویق به فراگیری زیر و بم این کار کند ابتدا ایشان یک تعداد کتاب را جهت مطالعه به بنده معرفی کردند بعد رفتم در اداره تئاثر یک دوره تئوری را آنجا گذراندم، دورهای که بابت این رشته شاید در دانشگاه باید میگذراندم، من خارج از آن سپری کردم و فکر میکنم از خیلی از دوستانی که این حرفه را دنبال میکردند و شاید در این رشته درس میخواندند، توانستم بیشتر این اطلاعات را کسب کنم. این قضیه اندک اندک همزمان شد با کارهای علمی، یعنی هم مطالعه داشتم و هم روی صدایم کار میکردم.از چه کسانی فوت و فن کار را در اداره تئاثر فرا گرفتید؟استاد من در این زمینه همسرم بود.هم دورهایهای خود را در ابن پروسه آموزشی به یاد دارید؟چون در مرحله آغاز کار به سر میبردم، کسی را نمیشناختم، ولی یادم است که تعدادی از نوآموزان تئاثر را دختر خانمهای ارمنی تشکیل میدادند.تجربه حضور در صحنه را از نزدیک لمس کردید؟خیر، چون فعالیت من در تلویزیون با مجموعه «گالشهای مادربزرگ» آغاز شد، بعد از آن هم به سینما پیوند خوردم و در این هنر باقی ماندم و پس از آن، هر سه، چهار سال یک بار تجربه حضور در یک مجموعه تلویزیونی را سپری میکردم.نخستین مواجهه با دوربین تلویزیون را چگونه گذراندید؟اولین پلان در مجموعه «گالشهای مادربزرگ» با خدا بیامرز حسین پناهی بازی داشتم. بسیار راحت کارم را انجام دادم. شاید یکی از عوامل موفقیت من در آن دوره که برایم یک حرکت و جهشی به سوی کارهای دیگر بود همین را حتی من بود! هیچ مشکلی نداشتم و زیاد به این موضوع فکر نمیکردم که حالا دوربین وجود دارد و بازیگران حرفهای جلوی من ایستادهاند، این که حالا باید چه بکنم؟! شاید الان به مراتب بیشتر از گذشته با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنم چون بیشتر میدانم، آن زمان کمتر میدانستم، آدمی هر چه کمتر بداند، کمتر میترسد!شما بعد از یک نقش کوتاه در یک مجموعه تلویزیونی، اولین حضورتان در سینما را با نقش اصلی فیلم «به خاطر همه چیز» محک زدید، برای شما نقش ویژگی خاصی داشت با حضور در سینما پراهمیت به نظر میرسید؟من به سینما و تلویزیون و مقوله بازیگری به این شکلی که در شرایط فعلی نگاه میشود، نظر نداشتم، یعنی در آغاز کارم بابت این که بدوم نقش بگیرم، مطرح نبود! دلم میخواست بروم تجربه کنم، ببینم نقش چگونه است، آیا میتوانم آن کار را انجام بدهم، تلاش میکردم و از این تلاش لذت میبردم، اگر در حرفه دیگری هم اشتغال داشتم همین کوشش را خرج میکردم.در بدو ورود به سینما چقدر جزئیات و ریزهکاریهای این مدیوم مثل حرکت، نورپردازی و اندازه نماها و تدوین و ... را میشناختید؟اگر چه تجربه فعالیت در تلویزیون را همراه داشتم. با این حال کار خودم را انجام میدادم و اصلاً توجهی به این موضوع نمیکردم که مثلاً الان کادر من چه اندازه است، چون فکر میکردم یک نفر آنجاست که این کار را انجام میدهد. فیلمبردار و کارگردان دقت فراوان دارند و نیاز نیست من به این مقولات توجه کنم! گاهی به من گفتند که این نما لانگ شات است شما باید درشتنمایی بکنید، زمانی هم کلوزآپ میگرفتند، بسیار ظریف باید واکنش نشان میدادم حتی ابروهایم را تکان نمیدادم این جزئیات را به مرور فرا گرفتم.حضور در مجموعه» آینه» سال 69 و مواجه با انبوه مخاطب برای شما چه دستاوردهایی داشت؟آدم میبیند که مورد توجه است و از لحظه لحظه کار کردن خود لذت میبرد. مسئولیت بازیگر سنگینتر میشود، چون حس میکند که وقتی مردم این گونه استقبال میکنند کار بعدی را چگونه پیش ببرد تا این استقبال تداوم داشته باشد. طبیعی است که بازیگر روی بازیاش بیشتر کار میکند. این خودسازی همیشه به کمک آدم میآید.«شهرت» مانند دو روی سکه است شما در آغاز ورود به این عرصه چگونه با این پدیده کنار آمدید؟بخش زیاد آن بستگی به شخصیت خود فرد دارد، این که آدم وارد بخشهای منفی کار شود یا قسمتهای مثبت آن، میتوانم بگویم خیلی خیلی زیاد به تربیت خانوادگی و آن اصل اولیه وجودی آدم بستگی دارد این که خمیره فرد چگونه است. من در این راه از تجربیات دوستانی که خیر آدم را میخواهند و نگاه مثبت و نیکی به این پدیده داشتند، بهره فراوان بردم که راه درست را انتخاب کنم.«خانه خلوت» و حضور در کنار یک بازیگر کار کشته قدیمی (عزتالله انتظامی) چه تجاریی برای شما به همراه داشت؟من حضور در دومین کار سینمایی را سپری میکردم همه به من میگفتند که کار کردن با پیشکسوتها خیلی سخت است. در آغاز راه بودم ولی اشتیاق برای کار در من موج میزد، همین امر باعث شد که ارتباط لطیفی بین ما برقرار شود. آقای انتظامی آن چیزی که من نیاز داشتم سرصحنه به من انتقال میدادند و من میتوانستم آن لحظات را بدون مشکل جلو ببرم.در کارنامه سینمایی شما فیلمهای متفاوتی دیده میشود، هر پیشنهادی را میپذیرفتید؟به هیچ وجه! من از شروع فعالیتم از همان فیلم «به خاطر همه چیز»، نقشها را انتخاب میکردم. چون مشتاق این نبودم که صرفاً جلوی دوربین بروم. همین موضوع باعث شد که خیلی چشم و دل سیر به این قضیه نگاه کنم. مشتاق شهرت و حواشی آن نبودم، دانه دانه نقشهایی را که به عهده گرفتم، حاصل انتخاب سخت و وسواسام است.کارگردان، فیلمنامه، گروه بازیگران و... شاخصههای درجه یک برای گزینش نقش توسط شما چیست؟به طور مسلم این چند شاخصه با هم اتفاق میافتد. طبیعی است که نخستین گزینه برای بنده قصه است. اگر قصه لق بزند و مشکل داشته باشد، تصورم این است که آن وقت خود کارگردان زیر سوال میرود که چرا چنین داستان نامفهوم و ناقصی را میخواهد کار کند! بعد از فیلمنامه و کارگردان گروه بازیگران برایم خیلی اهمیت دارد. باید بدانم پارتنرم چه کسانی هستند، چون عوامل فیلمبرداری و پشت صحنه را تا روز فیلمبرداری نمیشناسید.شما با «غزال» اوج گرفتید و به سیمرغ رسیدید چرا در ادامه فعالیت شما این سیمرغ تکثیر پیدا نکرد؟قرار نیست که هر سال بنده بروم و سیمرغ بگیرم. همکاران مطرح حضور دارند که مستحق دریافت سیمرغ هستند. مضاف بر این که همیشه هم کارهای خوب به آدم پیشنهاد نمیشود. به هر حال تعداد بازیگران خوبی که فعال هستند و نقشهای ایدهآلی که به آنان پیشنهاد میشود. آنقدر هست که هر سال یکی از آن هم به من نرسد!در آن مقطع بین سینما و تلویزیون کدام یک برای شما اولویت حضور داشت؟دهه 70بیشترین اصرارم این بود که در سینما کار کنم. بعد از هر سه، چهار فیلم سینمایی در یک مجموعه تلویزیونی نقش میگرفتم البته از تلویزیون پیشنهاد فراوان داشتم ولی متن دلخواه به دستم نمیرسید. مسلم است که تلویزیون را قشر گستردهای از مردم میبینند و این گستردگی مخاطب خیلی لذتبخش است. این امر باعث میشود که آدم همیشه خود را اصلاح کند این موضوع برای خود شخص زندگی و اهدافش خیلی اهمیت دارد، من از این بابت تلویزیون را دوست دارم، ولی تلاش خودم بیشتر در این جهت است که بیشتر روی سینما سرمایهگذاری کنم.با این حال در آن مقطع فیلمهای سینمایی شما با استقبال متوسطی مواجه شدند؟در آن دهه فیلمهای بسیار هنرمندانهای ساخته میشد. آن دوره اصلاً به گیشه توجهی نمیشد، مهم این بود که چه فیلمی ساخته میشود و چه حرفی برای گفتن دارد، کاملاً فضای سینما با سالهای کنونی تفاوت داشت من نمیگویم سینمای فعلی بد یا خوب است! این سینماهم جایگاه خودش را دارد. بسیار ایدهآل است که مردم از فیلمها استقبال کنند ولی این استقبال نباید از سرناچاری صورت بگیرد. فیلمهای ابتدای دهه 70حرفی برای گفتن داشتند و بخشهای هنرمندانه آثار بسیار مورد توجه قرار میگرفت.نقش اصلی فیلم «حریف دل» ساخته همسرتان- رضا گنجی- چگونه به شما رسید؟این نقش به هیچ وجه برای بنده نوشته نشده برد. بازیگر دیگری را آقای گنجی در نظر داشتند که ایشان به تازگی از یک کار سنگین فارغ شده بودند و نمیتوانستند کار بکنند البته حق هم داشتند! خودم از همسرم تقاضا کردم که نقش را به من واگذار کند، البته ایشان تمایل نداشتند. میخواستم ادای دین و وظیفهای نسبت به او انجام دهم. به خاطر سالهایی که برایم زحمت کشیدند و در این عرصه به من کمک کردند. آقای گنجی اعتقاد داشتند که این نقش به سن بنده برای داشتن یک پسری مثل شاهد احمدلو نمیخورد، ولی خب من این کار را انجام دادم!حضور در مجموعه «شیخبهایی» به عنوان اولین نقش تاریخ، چه خاطرات و مخاطراتی برای شما به همراه داشت؟اعتراف میکنم که واقعاً چنین بروژه تاریخی را تا به حال تجربه نکرده بودم، کاری که 10ماه طول کشید. نقش مادر شیخبهایی در مقطع 12 سالگی را بازی کردم آقای شکیبایی نقش پدر شیخبهایی را به عهده داشت. لوکیشن مجموعه در متجیل و رودبار بود ما دو مرتبه آنجا دچار سیل شدیم و یک با رهم افتخار عقرب گزیدگی نصیبمان شد، گرما و سرمای آنجا را طی ده ماهی که در این پروژه حضور داشتم کاملاً لمس کردم، به شدت در فشار حاد جوی به سر میبردیم.برای ایفای این نقش تاریخی از منابع تحقیقی و تاریخی هم بهره بردید؟چند کتاب را آقای اسدی معرفی کردد که خواندم. خود فیلمنامه هم تا حدودی تکمیل بود. به هر جال برای من تجربه بدیعی به نظر میرسید، سعی کردم از کار لذت ببرم و خسته نشوم ولی روزهای آخر دلم میخواست نقش تمام شود و استراحت کافی بکنم!از چه منظری به وقایع تاریخی مینگرید؟خیلی دغدغه تاریخی ندارم، بیشتر ترجیح میدهم به مسائل روز توجه کنم، با نشان دادن راه حل معضلات موجود در جامعه با مطرح کردنش میتوان در آثار داستانی تأثیر فراوان گذاشت. به همین دلیل زمان حال را به گذشته ترجیح میدهم!شما تجربه بازی در آثار کمدی را نیز در پرونده کاریتان دارید، معیار شما برای حضور در این گونه نقشها چیست؟الان شرایطی پیش آمده که وقتی از یک مجموعه بلند تلویزیونی استقبال میشود، همان را کپی میکنند و در سینما به مخاطب ارائه میدهند. به نظرم این رویه درست نیست. حتی یک جوری گول زدن مردم است. کمدی ما اگر از حالت هجو بیرون بیاید، خیلی مفیدتر است. من دوست دارم کمدی موقعیت بازی کنم. برای این که اثر لحظات طنزی دارد و حرفی میزند که به نوعی به مسائل و مشکلات مردم اشاره دارد.میانه شما با نقش منفی چگونه است؟چنین نقشی را دوست ندارم ولی اگر خیلی خاص و ویژه باشد و احساس کنم از آن کارهایی است که باید تجربه آن را سپری کنم، سختی بکشم و مشکلات را طی کنم تا کار نوتری ارائه بدهم نقش منفی را هم میپذیرم.علاقهمندید که تصویر مثبت و خوشایندی از شما در اذهان ثبت شود؟بله. ته دلم این راه میخواهد!گویا جاه کارگردانی را نیز کردهاید؟یک کار کوتاه دو سال پیش برای تلویزیون ساختم و بسیار لذت بردم. من تجربهای در این زمینه نداشتم ولی از این کار هفت روزه به شدت خوش آمد، تازه فهمیدم که چگونه است که خیلی از دوستان و همکاران اینقدر مشتاق کارگردانی هستند. تجربه بسیار سختی است. ولی اینقدر این سخن و تنگنا لذتبخش است که آدم خیلی از مسائل را در همین شرایط فرا میگیرد. در فکر ساخت یک فیلم دیگر هم هستم، متنهی فیلمنامای که اشتیاق داشتم کار کنم، دچار مرور زمان شد و لطفش را از دست داد.دو دهه حضور خود را در عرصه سینما چگونه جمعبندی میکنید؟تغییراتی در سینمای ما حادث شده که با دهه 70 و پیش از آن تفاوت بسیاری دارد. الان موضوع اصلی در سینمای ما فروش فیلم است که بخشی از آن قابل قبول است اما بخش دیگر آن این که ما هر هجو و هزلی را به فیلم تبدیل کنیم را نمیپسندم! آمدن چهرههای جدید در عرصه بازیگری خیلی خوب است. به دلیل این که اگر قرار باشد چهار، پنج نفر یک رده سنی را بازی کنند این قضیه برای تماشاگر خستگی به همراه دارد. منتهی این آدمهای تازه وارد باید از دانش و تجربه کافی بهره ببرند و گرنه ستارههایی میشوند که برای چند شب میدرخشند و میروند. من یک مقدار تعجیل در جوانهایمان برای ورود به این عرصه میبینم واقعاً دوست دارم این پیشنهاد را بدهم که چقدر خوب است که قدری دیر به اهدافشان برسند، ولی خوب و جا افتاده و سنگین وارد این مقوله بشوند، چون اینطوی مادنگارتر خواهند شد!علی احسانی – هفته نامه سینما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 522]