و اين ديوار آن ديوار نيست

واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: و اين ديوار آن ديوار نيست
مهدي ميرمحمدي

حالا ديگر همه عادت كرده اند. براي بار دوم كه سقف تالار قشقايي در نتيجه گودبرداري زمين مجاور فرو ريخت از نگراني ها كمتر گفته شد. اين بار كمتر اعتراضي مي شنويم. شايد بر باور ها نشسته است؛ تئاتر شهر رفتني است، يادش بخير.

1- اينجا تهران است. يك ابرشهر. نماد تئاتر آن مهم ترين سرمايه سخت افزاري آن هم محسوب مي شود. به غير از اين ساختمان گرد جاي زياد ديگري براي تئاتر ديدن باقي نمي ماند. يكي تالار مولوي است. يكي تالار وحدت كه هر از گاهي به خود تئاتر مي بيند. و تك وتوك تالار هاي خصوصي ديگري كه براي گذران هيچ راه ديگري جز پرداختن به نمايش هاي كمدي ساده و روزمره ندارند. البته شرايط رسانه هاي ديگر هم هيچ بهتر نيست. كتاب ها مانده اند و تيراژ 1500 نسخه يي كه آن هم اگر خوشبخت باشند و توانسته باشند از سد اما و اگر ها بگذرند. در حوزه موسيقي (غير پاپ) بايد هنرمند معروف و شناخته شده يي باشي كه ناشر براي تيراژ اول به 5000 نسخه بينديشد. اوضاع سينما - كه مثلاً در ميان اينها خوشبخت ترين است- به نسبت جمعيت و ديگر جا هاي جهان هيچ هم دندان گير نيست. پس نياز هاي فرهنگي اين مردم چگونه و در كجا رفع مي شود؟

2- در ميان عكس هاي منتشرشده از ترك برداشتن سقف مجموعه تئاتر شهر عكسي آمده است از ورودي سابق تالار قشقايي، زنگار بسته كه همسايه شده است با يك آفتابه . حالا در نظر بگيريد كه سال ها بعد محققي بخواهد چيزكي بنويسد از اين ساختمان گرد. آن وقت اگر بخواهد به شيوه معمول گزارشي تصويري هم ضميمه تحقيق خود كند، مي رسد به اين عكس، زيرش هم مي نويسد؛ «مجموعه تئاتر شهر-1387». گاهي اوقات تنها كافي است به قضاوت تاريخ بينديشيم كه هميشه ثابت كرده بي رحم است. آن وقت خيلي از اتفاق ها نمي افتد. درها زنگار نمي بندد. آفتابه ها جايگزين صف هاي طولاني نمي شود. اين محقق آينده را به كم لطفي محكوم نكنيد. چرا كه اگر از اين سوتر يا آن سوتر اين مجموعه هم عكس انتخاب مي كرد تصاوير خوشايندتري نصيبش نمي شد. ساخت و ساز هاي مترو تهران درست در ضلعي ديگر در جريان است.

3- سال گذشته چند ماهي مدام نمايش تعميرات در اين مجموعه تمديد شد و تنها مجموعه تئاتري ابرشهر تهران چند ماهي به خواب سكوت رفت.بعد از بازگشايي، بسياري از اهالي و مخاطبان حرفه يي تئاتر در تعجب بودند كه چرا در نتيجه اين تعميرات، وسايل گرمايي و سرمايي اين مجموعه تبديل شده است به ابزار صحنه. در گوشه بعضي از تالار ها جايي ميان صحنه و تماشاگران اين وسايل قرار گرفته است. آيا اين نتيجه تعميرات بنيادي اين مجموعه است.

4- مجتمعي كه اين روز ها در مجاورت مجموعه تئاتر شهر در حال ساخته شدن است در زميني واقع شده كه زماني پاركينگ مجموعه تئاتر شهر بود. در ميان اهالي تئاتر به طنز گفته مي شود اين ساختمان كه بالا رفت و ساخته شد روزي مهندسان و مديرانش از آن بالا به ساختمان گرد پايين نگاه خواهند كرد و زير لب زمزمه خواهند كرد؛ «اين ساختمان پايين مي تواند پاركينگ خوبي براي مجموعه ما باشد» و آن وقت...

5- اگر به ديوارها و سقف ها تنها به چشم آجر هاي در كنار هم قرار گرفته نگاه كنيم، آن وقت هيچ ايرادي ندارد كه به جاي يك ديوار، ديوار ديگر بسازيم اما تعريف هر ديوار با ديوار ديگر متفاوت است. ديوار تئاتر شهر با ديوار برلين يا حتي ديوار خانه ديگري يا ديوار مغازه فلاني متفاوت است. بعضي از ديوارها را نمي توان به تيشه سپرد. شدنش كه مي شود اما فقدانش به اين سادگي جبران نمي شود.

6- بعضي مواقع فقط كافي است يك سوال را مدام و مدام از خود بپرسيم. اگر در اين كشور 70 ميليوني تيراژ كتاب 1500 نسخه باشد و تيراژ نوار هم چيزي در همين حدود،تنها سرمايه تئاتر ابرشهرش يك ساختمان ترك خورده شده است،پس اكثريت اين جامعه نيازهاي فرهنگي خود را از كجا و در كجا تهيه مي كنند؟ نكند مديريت فرهنگي شهر به دست دستفروشان دي وي دي هاي قاچاق يا شبكه هاي ارزان ماهواره يي افتاده. اكثريت كتاب نخوان، تئاترنبين، موسيقي گوش نكن و سينمانرو كجا هستند؟ بايد سوال پرسيد.
يکشنبه 28 مهر 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]

[مشاهده در: www.irna.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]