تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837259242
مهرگان نمادي از روز رستاخيز
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مهرگان نمادي از روز رستاخيز
خبرگزاري فارس: مراسم جشن مهرگان ريشه در آيين مهرپرستي دارد كه در عهد باستان توسط سرداران و جنگاوران در سراسر كشورهاي آفريقايي و حاشيه درياي مديترانه و بخش بزرگي از آسيا و اروپا گسترش يافته و به مدت پنج قرن به عنوان آيين رسمي اين كشورها بوده است.
به گزارش خبرگزاري فارس از رشت، در كتيبههاي دوران هخامنشي از جشن مهرگان به صراحت نام برده نشده، اما تصاوير و نقشهاي برجسته تخت جمشيد، حكايت از مراسم بزرگي دارد كه نمودار آوردن هدايا و خراج از ولايات تحت نفوذ به دربار شاه هخامنشي است.
"تزياس" كه نوشتههاي تاريخي وي در 390 سال قبل از ميلاد مسيح تحرير شده، از جشن بزرگ ايرانيان به نام "ميترا كانا" ياد كرده است و نكته جالبي را ذكر ميكند كه "پادشاهان هيچ گاه در بادهنوشي افراط نميكردند و مست نميشدند مگر در روزهاي جشن"ميتراكانا" كه رداي ارغواني پوشيده و باده خواري ميكردند و در جشنهاي عموميشركت ميجستند.
"مهر در اوستاي زردشت"
هرچند آيين زردشت، آيين يكتا پرستي و دورماندن از پلشتيهاست (بديها) اما اوستا ستايش مهر را همسان و همسنگ اهورامزدا قرار داده و در اوستاي زردتشت، مهر بزرگترين ايزدان و امشاپسندان است و در سرودهاي "يشت" كه سنجش بزرگي از اين كتاب را تشكيل ميدهد، بارها از اين ايزد نام برده شده و وي را سزاوار ستايش دانسته است.
"مهر، دارنده دشتهاي فراخ و نگاهبان سرزمينهاي آريايي توصيف شده و از گردونههاي زيبا و اسبان تيز تك و گوشهاي شنوا و چشمهاي بينا برخوردار است."
نام مهر به زبان سانسكريت به معناي ميترا و ميترا نيز به معناي پيوند ميان تاريكي و نور است و به طور خاص به معناي پيمان و پيوند آمده است.
چنانكه از سرودهاي اوستا در " مهرشت" مستفاد ميشود، مهر به معناي خورشيد نيست بلكه انوار زرين خورشيد است و به عنوان فرشته نگاهبان عهد و پيمانها از آن ياد شده است.
جايگاه مهر به وسعت سراسر زمين تعريف شده و سرودهاي "مهرشت" اين ايزد را صاحب هزار گوش شنوا و هزار چشم بينا توصيف كرده و هشت ايزد يا آمشاسپندان از ياران او هستند و از بلنداي هشت كوه مرتفع ناظر بر اعمال مردمان هستند.
البته بايد به اين نكته توجه كنيم كه چون آيين مهر پرستي پنج قرن پيش از اوستا در بخش بزرگي از جهان آن روزگار پيروان بسيار داشت، به سبب جلب مهرپرستان به آيين يكتا پرستي، اهميت و احترام "مهر" و اختيارات اين ايزد همپايه و همسنگ اهورامزدا ذكر شده است.
تقويم اوستايي
در تقويم اوستايي سال فقط دو فصل داشت، تابستان بزرگ و زمستان بزرگ و مهرگان بدون ترديد در آغاز زمستان بزرگ قرار دارد.
بنا به نوشته كتاب "بندهش" كه به زبان پهلوي نوشته شده، تابستان 210 روز و زمستان 155 روز بوده است كه در زمان ساسانيان به دليل زدودن خاطرات تلخ تسلط يونانيان و حمله اسكندر به ايران تصميم به تغيير تقويم گرفتند.
در تقويم ساساني سال چهار فصل داشت:
وهار، هامين، پاييز و زمستان كه ايرانيان در آغاز بهار و پاييز جشن بزرگ برپا ميداشتند و هر دو جشن آداب و رسوم مشترك و يكسان داشت و مهرگان در زمان ساسانيان از بوته فراموشي به اوج اهميت خود رسيد.
به طوري كه گفته شد اين جشن با نوروز همسان و همسنگ بود و بر اساس نوشتههاي تاريخي هر دو جشن از زمان جمشيد جم و فريدون باقي مانده است و آراسته شدن اين جشنها به آداب و رسوم مذهبي به منظور بقاي اين آثار فرهنگي عهد باستان بوده است.
باربد موسيقيدان بزرگ عهد ساساني در ميان آثار و الحان موسيقي خود در رديف بيست و يكم "مهرگاني" را ذكر كرده كه يادآور واقعه تاريخي و حماسي بزرگ است كه از آن به "رام روز"هم نام برده شد.
كدامين روز جشن مهرگان است؟
با توجه به نوشتههاي مورخان و محققان ميتوان گفت كه ايام و روزهاي مهرگان مطرح بوده، زيرا جشن نوروز نيز به يك روز نبود بلكه ايام نوروز ناميده ميشد و مهرگان چون همسان نوروز بوده بنابراين ايام مهرگاني در مورد آن صدق ميكند.
جمله ابوريحان بيروني در كتاب التفهيم في اوائل صناعه التنجيم حاكي از اين است كه "مهرگان شانزدهمين روز از مهر ماه است كه در اين روز فريدون برر بيوراسب جادو ظفر يافت و آنكه به ضحاك معروف است و به كوه دماوند در بند شد و روزها كه مهرگان است همه جشناند و آنچه از پس نوروز بود و ششم آن، مهرگان بزرگ باشد".
براي درك حقيقت نوشتههاي ابوريحان بيروني بايد به اين نكته او در كتاب آثار الباقيه عن القرون الخاليه توجه كرد كه گفت: روز بيست و يكم مهرماه را "رام روز" و مهرگان بزرگ مينامند و آن روزي است كه فريدون فرخ بر ضحاك ماردوش ظفر يافت و اورا در كوه دماوند زنداني كرد و امر نمود كه مردم "كشتي" بر كمر بندند.
"كُشتي" طناب نازكي است كه از ملزومات لباس ايرانيان باستان محسوب شده و اين قوم به سبب بستن گره مخصوص "كشتي" بر ساير اقوام و ملل متمايز بودند.
نويسنده كتاب برهان قاطع با صراحت كامل جشن مهرگان را از آداب و رسوم "عجمان" دانست و معتقد است كه در اين روز ملائكه به ياري كاوه آهنگر شتافتند و فريدون بر تخت نشست و مهر و محبت و دادگري را در ميان مردمان بگسترانيد.
كاوه آهنگر از ظلم و بيداد ضحاك به جان آمد و پيش بند چرميخود را به شكل علامت در آورد و فرياد زد:
هر آنكس هواي فريدون كند سر از بند نوشتند ضحاك بيرون كند
جمع كثيري از مردم ستم ديده گرد او جمع شدند و آن چرم را از پوست شير نوشتهاند و درفش كاوياني ناميدند و به سوي پناهگاه فريدون تاختند تا وي را بر تخت نشانند.
عبدالملك تعالبي صاحب كتاب "غرر اخبار ملوك الفرس " ضمن بيان شرح احوال پادشاهان اشكاني خبري در مورد جشن مهرگان كه در زمان خسرو پسر فيروز برگزار شده بود، ميدهد.
از اخبار تعالي چنين بر ميآيد كه در جشن مهرگان با همان تشريفات، "ميتراكانا" در دوره هخامنشي و در زمان اشكانيانيان نيز وجود داشته است.
پنجههاي مهرگان
هرچند اكثر مورخان مانند گرويزي و خلف تبريزي صاحب برهان قاطع و ابوريحان در مورد اين جشن و مدت شش روز آن اظهار نظر كردهاند، اما اگر قبول كنيم كه مهرگان همانند نوروز گراميداشته ميشد، آنگاه تقسيم مهرماه به شش پنج روز مطرح ميشود كه هر پنجهاي مربوط به جامعه طبقاتي آن زمان ميشد.
جاخط مهرگان را به شش پنج روز تقسيم كرده و هر پنجه را مربوط به طبقه خاصي دانسته است.
بنابر مجموع اين روايات، پادشاهان، اشراف و موبدان، خدمه و كاركنان دربار، نديمان، عامه مردم و شبانان در طول اين مدت براي سلام و تبريك مهرگان و تقديم هدايا به حضور پادشاه بار راه مييافتند.
اما آنچه را كه مورخان در مورد مهرگان اتفاق نظر دارند، روايت فريدون و ضحاك است كه با نگرش به اوستا و ماخذ سانسكريت و منابع ديگر از مفاهيم افسانهاي و داستان پردازي خارج شده و در گردونه وقايع تاريخي قرار گرفته است و " رام روز" يعني بيست و يكم مهرماه روز رهايي ايرانيان بهوسيله فريدون و كاوه آهنگر و با ياري و مددكاري مردم مظلوم آن زمان بوده و نيز روز برتخت نشستن فريدون نيز است.
فريدون فرزند جمشيد شاه و جمشيد نوروز بر تخت نشست و فريدون در رام روز احتمالا براي ثبت وقايع و ماندگار شدن آن جمشيد و فريدون تفكري مشترك داشتهاند و شگفت اينكه كاوه از طبقه صنعتگران جامعه بوده و با اين شورش و قيام در بطن و متن تاريخ باستان جا ميگرفت.
مهرگان(ميركان) نماد روز رستاخيز
كسروي از قول موبد توكلي نوشته است كه در روز مهرگان آفتاب در ميان نور و ظلمت طلوع ميكند و ارواح را در اجساد ميميراند و بدين سبب ايرانيان اين روز را ميرگان گفتهاند.
مورخان اهل تفسير و تاويل مهرگان را دليل بر قيامت و روز رستاخيز ميدانند، به دليل آنكه اشيا و گياهان قابل رشد به انتهاي نمو خود ميرسند و قواي ناحيه به دليل توقف شيره گياهي قطع ميشود و حيوانات از تناسل باز ميمانند، چنان كه در نوروز عكس آن است و اين تحول طبيعت را نمادي از روز رستاخيز ميدانند.
خلف تبريزي از جمله اين دسته از اهل تاويل است كه ميگويد: " عجمان گويند كه خداي تعالي زمين را در اين روز گسترانيد و اجساد را در اين روز محل و مقر ارواح گردانيد".
"آداب مهرگان در دوران باستان"
در مورد آداب مهرگان امروزه بيشتر از آنچه بوده است، بايد سخن گفت اما يكي از آداب و مراسم مهرگان بردن هدايا و خراج و ماليات به دربار پادشاه وقت بوده زيرا اين ايام محصولات كشاورزي به ثمر رسيده و جمعآوري شده است و در تخت جمشيد نقشي برجسته از تمام ملل تحت فرمان ديده ميشود كه هر يك نمونههايي از محصول ولايان را به دربار ميبرند.
حاكم ارمنستان كه در آن زمان به ارمن شاه مشهور بود، سالانه هزار كره اسب به دربار هديه ميكرد و حكام ولايات نيز به فراخور درآمد ولايت خود هداياي نفيسي به دربار ميبردند.
در چنين روزي برخي از زندانيان عفو ميشدند و قبل از عفو آنان در جشن مهرگان شركت ميكردند و مشمول عفو پادشاه قرار ميگرفتند و از خوان مهرگاني بهرهمند ميشدند.
" ذغالهاي خاموش هديه موبد موبدان"
در دوران خسرو پرويز براي جشن مهرگان اهميت فوقالعادهاي قائل بودند و در يكي از مراسم مهرگاني موبد موبدان دو ذغال خاموش را در سيني طلايي و همراه با پوششي از ابريشم زيبا نزد خسرو برد و شاه با ديدن دو ذغال خاموش شگفت زده شد، زيرا ظرف طلايي و پارچه ابريشمي با چنين هديه اي منطبق نبود.
فرمان داد و سپس موبد به حضور شاه رسيد و علت ذغالهاي خاموش را جويا شد.
موبد گفت: براي تقديم هديه مهرگاني عازم دربار بودم كه ديدم جنگل اطراف شهر در آتش ميسوزد به تماشا ايستادم كه ناگاه دراجي را ديدم كه از وحشت تعقيب شاهين خود را به آتش انداخت و شاهين نيز در تعقيب صيد فراري خود را به آتش افكند و هردو سوختند و من ذغالهاي آن دورا به حضور آوردم تا از آن پند گيري كه كس نبايد از وحشت مرگ پناهي مرگبارتر بجويد و خود را هلاك كند و از طرفي كس نبايد در طمع طعمه و مال دنيا آنقدر حريص باشد كه مرگ را در آغوش گيرد چنانكه آن قرقي خود را هلاك كرد.
اين پند مورد توجه خسرو قرار گرفت و گفت امروز هديهاي گرانبهاتر از آن به دست نياوردم.
"مهرگان در دوران اسلام"
پس از سقوط ساسانيان شرايط موجود براي جشنها و مراسم درباري مناسب نبود و بيشترين جشنهاي ملي از يادها و خاطرهها محو شدند اما جشنهاي نوروز و مهرگان و سده به دليل آنكه از پوشش ديني بهرهمند بودند همچنان برگزار ميشد و خلفا از گرفتن هديه خودداري نميكردند.
هداياي مهرگاني جزو ماليات و خراج به حساب نميآمدند و حجاج بن يوسف نخستين كسي بود كه اين رويه را معمول داشت و با اين قبيل تصميمات مسلما اين جشنها از خاطرهها محو ميشد و يا اينكه محدود به محيط خانوادگي بود، در هر صورت در زمان عمربن عبدالعزيز اين رسم تغيير يافت.
در تاريخ بيهقي از برگزاري جشن مفصل مهرگان مطالب و اخبار نوشته شده و البته بيشتر به هدايا و متله شعرا پرداخته است.
هرچند برگزاري جشن مهرگان، با وجود وزراي ايراني در دربار خلفا و پادشاهان انكارناپذير است اما عموميت نداشته و محدود به كاخ و قصر آنان به منظور دريافت هدايا بود.
"موسيقي و شعر مهرگاني"
برگزاري جشنهاي بزرگ هميشه با موسيقي و شعر مزين بوده است و نظاميگنجوي در كتاب خسرو شيرين نام سي لحن از الحان موسيقي ايراني كه باربد موسيقيدان عهد ساساني ساخته است را ذكر كرده و لحن بيست و يكم آن " مهرگاني" بوده است.
30 لحن موسيقي باربد بنا به نوشته نظاميگنجوي چنين است:
1- گنج باد آورد 2- گنج گاو 3- گنج سوخته 4- شادروان،مرواريد 5 -تخت طاقديس 6- ناقوس 7- اورنگي 8- حقه كاووس 9- ماه بركوهان 10- مشك دانه 11- آرايش خورشيد 12- نيمروز 13- سبز در سبز 14- قفل روي 15- سروستان 16- نوشين باده 17- ساز نوروز 18-رامش جان 19- مشكويه 20- سروسهي 21- مهرگاني 22-مرواي نيك 23-شبديز 24- شب فرخ 25- فرخ روز 26- غنچه كبك دري 27- نخجيرگان 28- كين سياوش 29- كين ايرج 30ـ باع شيرين
نظاميدر توصيف لحن مهرگاني چنين گفته است:
چو نو كردي نواي مهرگاني ببردي هوش خلق از مهرباني
از شعراي عهد غزنوي اشعار بسياري در وصف مهرگان باقي است اما بيشتر اشعار مهرگاني شعراي عهد غزنوي با تكلف و مدح سلطان همراه بوده و تنها فردوسي است كه چون با شعراي مديحه سراي سلطان محمود همنوا نبود پس از سرودن شاهنامه مورد غضب سلطان قرار گرفت و 35 سال زحمت او ناديده گرفته شد.
در اين جا چند بيت از اشعار فردوسي را ذكر ميكنيم:
فريدون جوشد بر جهان كامكار ندانست جز خويشتن شهريار
به رستم كيان تاج و تخت سهي بياراست،با كاخ شاهنشهي
به روز خجسته سر مهر ماه به سر بر نهاد آن كياني كلاه
زمانه بي اندوه گشت از بدي گرفتند سر يك ره ايزدي
بفرمود تا آتش افروختند همه عنبر و زعفران سوختند
كنون يادگار است ازو ماه مهر به كوش و به رنج هيچ منماي چهر
بعضي از شعراي عرب نيز مراسم مهرگان را در حضور وزراي ايراني مانند فضل بن سهل ستوده اند مانند "شخزي" كه از شعراي قرن سوم هجري است.
نكته جالب در مورد اين شاعر عرب اين است كه در حضور ابراهيم پسر سهل مهرگان را ستوده است.
" بخزي" در مجلس "مهتدي" ديدگاه خليفه عباسي در مخالفت با اين مراسم را در نظر گرفت و بنا به مزاج وي شعري در رد آداب مهرگان سرود تا خليفه را خوش آيد و از قافله "صله " بگيران عقب نماند.
او در حضور خليفه پيروان آداب و رسوم مهرگان را "گمراه كنندگان "لقب داد و چون به دست سرخ جامگان گرفتار شده چند قصيده در مدح وثناي اين جماعت در چنته او يافتند.
عطار نيشابوري در مجموعه هماي و همايون، مهرگان را ستوده است.
نگاهي كوتاه و مجمل به نظر امام محمد غزالي گواه اين مطلب است كه فرهنگ و آداب و رسوم اين سرزمين، از مسير سخت و پرسنگلاخي عبور كرده و در برابر هجمه فرهنگهاي مختلف تداوم يافته است.
غزالي با وجود آنكه در كتاب نصيحه الملوك خود پادشاهان و ملوك را هدايت و راهنمايي ميكند، با اين وجود جشنهاي مهرگان و نوروز از در مخالفت در آمده و خريد و فروش در بازارهاي رايج كودكان را در ايام جشن مكروه دانسته است و او پا را فراتر از اين مسايل گذاشته و معتقد است در چنين ايامي بايد روزه گرفت تا از طعامها و ميوههاي اين جشنها تناول نشود.
غزالي خريد و فروش سپر و شمشير چوبين و بوق سفالين را في نفسه حرام نميداند بلكه چون پشتيباني از آيين مجوسان(زرتشتيان) است كه به تبع آن حرام است، گويا در زمان او خواستههاي كودكان در بازار نيز محترم شمرده شده است.
او در نطريه خود آنچنان به اين مراسم به ديده انكار نگاه ميكند كه صراحتا جمله " بايد مندرس و فراموش شود"، را به كار برده است.
شگفت اينكه با وجود همه مخالفتها اين مراسم اكنون در مناطق يزد و كرمان و بسياري از نقاط زرتشت نشين كشورمان از جمله برخي از روستاهاي منطقه تالش گيلان كم و بيش باقيست و يادآور آيين و شكوه عهد و پيمان ايرانيان به فرهنگ اين مرزو بوم است.
تحقيق و پژوهش : رضي غفاريها
منابع ومآخذ:
1- مجموعه پژوهشهاي ايرانشناسي ـ نوشتههاشم رضي
2- نهضتهاي فكري ايرانيان ـ نوشته عبدالرفيع حقيقت
3- كيمياي سعادت ـ نوشته امام محمد غزالي
4- همه منابع و مواخذ در متن مقاله ذكر شده است
5- اوستاي زرتشت ـ جمعآوري و تصحيح استاد پورداود
انتهاي پيام/ص
شنبه 27 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]
-
گوناگون
پربازدیدترینها