تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816870500




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خودپنداره و احساس ارزشمندي


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: رفتارها - مريم عاطفي: افرادي كه خودآگاهي عمومي دارند، از ديدگاه ديگران نسبت به خودشان آگاه هستند و افرادي كه خودآگاهي خصوصي دارند، از احساسات دروني خودآگاه هستند و مي‌توانند خود را به خوبي تحليل كنند. چگونگي رفتار ما ريشه در نگاهمان نسبت به خودمان دارد. بايد بر اين نكته تاكيد كرد كه چنين تصويري مي‌تواند با افزايش سطح خودآگاهي فرد نسبت به توانايي‌هايش ، به تصويري مثبت و كارآمد تبديل شود و در پي آن رضايت و لذت او- با وجود تفاوت جسمي با ديگران- افزايش يابد؛ نگاه كن ببين من چه كار كردم...من اين كارها را خوب بلدم... آيا به درد دانشگاه رفتن مي‌خورم؟ آيا پدر و مادر خوبي هستم؟آيا از اين كار لذت خواهم برد و هزاران پرسش ديگر. ما به طور مداوم و پيوسته در معرض پرسش‌هايي در مورد خودمان هستيم. هنگامي هم كه نسبت به طرح اين سئوالات ناآگاهيم، باز هم با طرح چنين پرسش‌هايي از خود، كارهاي مختلف را امتحان و از بعضي كارها اجتناب مي‌كنيم. به عبارتي، پاسخ ما به اين پرسش‌ها، به سوالي بزرگتر و كلي‌تر باز مي‌گردد«من كيستم؟».پاسخ به اين سوال روشن مي‌كند كه انسان مي‌تواند درباره خود، توانايي‌هاو ويژگي‌هايش به دانش و آگاهي دست يابد. گرچه هر يك از ما پاسخ‌هاي متفاوتي به اين سوال مي‌دهيم اما پاسخ به سوال «من كيستم؟» محور بسياري از رفتارها و احساسات ماست. به تعبير روانشناسانه، توانايي فرد در شناخت خود و آگاهي از خود به عنوان موجودي متمايز را «خودآگاهي»، و پاسخ به سوال «من كيستم؟» همان چيزي است كه خودپنداره ناميده مي‌شود. هرچه پاسخ افراد به سوال «من كيستم؟» دقيق‌تر باشد، فرد از توانايي خود از آگاهي بيشتري برخوردار خواهد بود. چگونگي برداشتي كه ما از خود داريم، نقشي مهم و زيربنايي در احساس رضايت از زندگي دارد. بنابراين، تقويت توانايي خودآگاهي و به تبع آن داشتن «خودپنداره‌اي» دقيق، مي‌تواند فرد را در جهت مقابله با مشكلات و حل آنها ياري دهد. خودپنداره چيست؟ خودپنداره، تصويري است كه ما از خود داريم، ما نظريه‌هايي درباره جهان مي‌سازيم كه به ما كمك مي‌كنند با موقعيت‌هايي كه روبه‌رو مي‌شويم، كنار بياييم. مهمتر از آن، ما به خلق نظريه‌هايي درباره خودمان نيز دست مي‌زنيم. اين نظريه‌ها را نظريه خويشتن مي‌ناميم و در اينجا آن را معادل خودپنداره فرض مي‌كنيم. چند ديدگاه در مورد چگونگي شكل‌گيري خودپنداره وجود د ارد: ديدگاه اجتماعي: در اين ديدگاه خود (self) محصولي اجتماعي است. گروهي از روانشناسان اجتماعي كه خود را «تعامل‌گرايان نمادين» يا كنش متقابل نمادي مي‌نامند، معتقدند كه افراد براساس اينكه ديگران در مورد آنها چه نظري دارند يا با آنها چگونه رفتارمي‌كنند، در مورد خود اظهارنظر مي‌كنند. هر فرد آگاهي مي‌يابد كه حوزه‌اي در ادراك ديگري است و با دروني‌سازي آن بر خود نيز به عنوان موضوعي در حوزه ادراكي خويشتن آگاه مي‌شود. به عنوان مثال، اگر ديگران به من بگويند كه فردي باهوش و بالياقت هستم، من خود را فردي باهوش خواهم دانست و اگر اطرافيان مرا فردي كند ذهن و ناتوان بدانند، من نيز خود را ناتوان مي‌پندارم. در اين ديدگاه، آنچه اهميت دارد نظر ديگران در مورد ماست. محيط بيروني، ساختار كلان اجتماعي،‌ همانند سازي، تعاملات بين فردي و ايفاي نقش از عوامل اصلي شكل دهنده خود هستند. شايد بتوان با اغماض چنين گفت كه در اين ديدگاه، تصويري كه ديگران از ما دارند، همان خودپنداره ماست. «ما گرايش داريم خود را چنان ببينيم كه ديگران ما را مي‌بينند.» ديدگاه شناختي: در اين ديدگاه مطرح مي‌شود كه در ارزشيابي‌هايي كه ديگران در مورد ما دارند، انتخاب‌ها و تفسيرهاي خود ما نيز نقش دارند. به عبارتي، هر تصوير بيروني از خلال صافي درون مي‌گذرد. در اين ديگاه خودپنداره،‌تفسيري است كه ما از خودمان داريم. آنچه در اين ديدگاه محور اصلي شكل‌گيري خودپنداره است، خود به عنوان يك ساختار شناختي است. در واقع، برخلاف ديدگاه اجتماعي كه خودپنداره هر فردي فقط و فقط حاصل تصاوير و تعبيرهاي ديگران از او بود، در اينجا اين خود فرد است كه با بازسازي و تفسير تصاوير ديگران، خودپنداره‌اش را شكل مي‌دهد. ديدگاه شناختي – اجتماعي : همانطور كه از نام اين ديدگاه برمي‌آيد، تركيبي از نظريات شناختي و اجتماعي است. در اين ديدگاه، خود حاصل تفسيري است كه فرد از تصاوير ديگران از خودش دارد. به عبارتي، علاوه بر آنكه ديدگاه ديگران در مورد ما اهميت دارد، تفاسيري كه ما نيز از ديدگاه ايشان داريم حائز اهميت است. در اينجا، خودپنداره نه محصول فرد به تنهايي و نه محصولي اجتماعي است، كه تركيبي از هر دو است. ديدگاه ما در اينجا، ديدگاه شناختي- اجتماعي است. اهميت و كاربرد خودپنداره تصور كنيد كه پاسخ به سوال «من كيستم؟» را نمي‌دانيد، آنگاه براي تصميم‌گيري هيچ اصل و مبنايي نداريد. بنا به اعتقاد بسياري از روانشناسان، ميزان شناختي كه ما از خودمان داريم و نيز نحوه نگريستن ما به خودمان، مبناي بسياري از تصميم‌ها و رفتارهاي ماست. به عنوان مثال،‌اگر كنسرتي در سالن بزرگ شهر در حال اجرا باشد، ما براساس شناختي كه از خودمان داريم، درباره نرفتن يا رفتن به آن كنسرت تصميم مي‌گيريم. از اين‌رو، خودپنداره مي‌تواند نقش يك راهنما و نقشه را براي ما بازي كند. به همين دليل دقت، صحت و واقع بيني آن از اهميت بسياري برخوردار است. دقت خودپنداره به ما كمك مي‌كند تا نسبت به اشتباهات خود واقع‌بين باشيم، مسئوليت رفتارهايمان را بپذيريم و بي‌آنكه بين مسئوليت‌پذيري و سرزنش خود در حال نوسان باشيم، عملكرد خود را دقيقا ارزيابي كنيم. در مجموع، خودپنداره دقيق به ما كمك مي‌كند تا عملكرد بهتري داشته باشيم. براي ترسيم خودپنداره دقيق مي‌توانيم آن را درچهار سطح زيستي،‌رواني، اجتماعي و فرهنگي بررسي كنيم. سطح زيستي: تصويري است كه از جسم خود داريم. قد، وزن، رنگ مو و...؛ تمام ويژگي‌هاي فيزيكي وجسماني ما در اين حوزه قرار مي‌گيرند. سطح رواني: شامل ويژگي‌هاي روحي و حالات رواني ما هستند. خوشحالي، لجاجت،پشتكار و... ديگر صفاتي كه شخصيت ما را شكل مي‌دهند، در اين بخش جاي مي‌گيرند. سطح اجتماعي: نقش‌هاي متفاوتي كه ما در اجتماع بازي مي‌كنيم مثل دانشجوبودن، فرزند خانواده بودن، معلم بودن، همسايه بودن و... در اين حوزه قرار مي‌گيرند. بديهي است كه به ازاي هر نقش،‌ رفتار متفاوتي داريم و كساني در ارتباطات موفق هستند كه بتوانند از عهده نقش‌هاي متفاوت برآيند و براي هر نقش رفتار ويژه آن را تعريف كنند. سطح فرهنگي: خودپنداره فرد در سطح فرهنگي پاسخي است كه به سوال «چرا زنده‌اي؟» و يا «هدف از زندگي چيست؟» مي‌دهد. براي ترسيم خودپنداره‌اي دقيق، بهتر است كه به جاي استفاده از صفت‌هاي مثبت و منفي، از عبارات توصيفي و رفتاري استفاده كنيم. به عنوان مثال، به جاي آنكه بگوييم «قد من كوتاه است» بگوييم «قد من 160 سانتي متر است» يا در سطح رواني، به جاي آنكه بگوييم «من پرخاشگرم» از عبارت «من وسايل خانه را مي‌شكنم» استفاده كنيم. ويژگي‌هاي خودپنداره كارآمد خودپنداره‌اي از كاركرد لازم و مفيد برخوردار خواهد بود كه داده‌هاي حاصل از تجربه را كسب كند و به عبارتي، منطبق بر واقعيت باشد. مثلا اگر ما تصور كنيم كه دانشجوي خوبي هستيم اما دربسياري از امتحانات موفق نبوده‌ايم،‌به معناي آن است كه خودپنداره ما مبتني بر واقعيت نيست و شايد ما در حال خودفريبي باشيم. علاوه بر اين بهتر است كه به جاي كلي‌گويي، از ويژگي‌هاي اختصاصي خود آگاه باشيم. مثلا به جاي آنكه بگوييم:«من فردي فرهنگ دوست هستم» يا «من از فعاليت‌هاي فرهنگي خوشم مي‌آيد» بگوييم:«من از نمايشنامه‌نويسي خوشم مي‌آيد» تعادل لذت- درد اگر فردي تصور كند كه مي‌تواند مشكلات زناشويي‌اش را به تنهايي حل كند اما هر روز دعوا داشته باشند، خودپنداره‌اش از كاركرد ضعيفي برخوردار خواهد بود. زيرابرخلاف تصويري كه از خود دارد، در واقعيت به جاي آنكه از روابط زناشويي‌اش لذت ببرد، در آن رنج مي‌كشد. مثالي ديگر، اگر فرد تصور كند از سينما رفتن لذت مي‌برد و بعد لحظات خوبي را درسينما تجربه كند، چنين فردي از خودپنداره‌اي كارآمد برخوردار خواهد بود. در واقع منظور اين است كه اگر فعاليت‌هايي را كه از آن لذت مي‌بريم و باعث رنجش و ناراحتي‌مان مي‌شود، بشناسيم به اين ترتيب، به گونه‌اي رفتار خواهيم كرد كه با خودمان در تضاد نخواهيم بود. عزت نفس اگر خودپنداره ما فقط شامل صفات منفي باشد، در اين حالت عزت نفس پاييني را تجربه خواهيم كرد. از اين‌رو، خودپنداره‌اي كارآمد خواهد بود كه تركيبي از صفات خوب و بد باشد. اگر اين سه ويژگي‌ همزمان حضور داشته باشند، خودپنداره فرد از كارايي لازم برخوردار خواهد بود. اما اگر فردي، به عنوان مثال،‌تصور كند كه مدير خوبي است( در ظاهر چنين تصوري احساس خوب بودن به ما مي‌دهد) اما، پروژه‌هايش طبق برنامه اجرا نشود و همكارانش از او ناراضي باشند، خودپنداره چنين فردي فاقد ويژگي نخست- جذب داده‌هاي ناشي از تجربه- است. همين‌طور تعادل لذت- درد نيز برقرار نيست. به خاطر داشته باشيم كه خودپنداره، نه خوب است و نه بد. تصويري كه ما از خود داريم، به خودي خود بار ارزشي ندارد. اين ما هستيم كه آن را ارزشگذاري مي‌كنيم و به واسطه ارزشي كه به آن مي‌دهيم، احساس ارزشمندي يا بي‌ارزشي مي‌كنيم.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن