واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > رستمی، محمدرضا - مدیریت در حوزه فرهنگ چه تفاوتی با سایر حوزهها دارد؟ یک مدیر فرهنگی چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا بتواند هم اعتماد اهل فرهنگ و هنر را به دست بیاورد و هم نسخهای برای بهینه سازی اوضاع این حوزه بنویسد؟ آیا در حوزه فرهنگ و هنر هم میتوان براساس سلیقه یا تفکری شخصی عمل کرد ؟ مثلا اگر یک هنرمند- نویسنده، کارگردان ،بازیگر یا ...- در راس یک نهاد فرهنگی هنری قرار بگیرد و خودش از لحاظ فکری و عقیدتی متعلق به یک جریان باشد، می تواند و باید سایر جریانها را نفی کند و تنها مروج و مبلغ جریانی باشد که از دل آن برآمده؟ اصلا تفکر و جریان فکری به کنار، اگر یک کارگردان تئاتر که گرایشی خاص به آثار اجتماعی دارد،و دست برقضا بر راس یک مجموعه تئاتری قرار گرفته میتواند و باید فقط به این نوع از تئاتر امکان حیات بدهد و سایر رویکردها در این حوزه را نادیده بگیرد؟ جای یک برنامهریزی مدون برای قانونمند کردن رفتار نهادهای نظارتی در حوزه فرهنگ و هنر چقدر خالی است؟ عملکرد نهادهای نظارتی ما چقدر وابسته به سلیقه مدیران است و با تغییر مدیران در حوزههای مختلف متر و معیار نظارتها چقدر تغییر میکند؟ مساله نظارت با این شکل و شیوه اصلا درست است یا غلط؟ آیا ما طی این سالها توانستهایم یک استراتژی فرهنگی را با نظر کارشناسان واقعی این حوزه تدوین کنیم و به آن پایبند باشیم؟ آیا در حوزه فرهنگ و هنر میتوان با دستور حکم راند و مثلا امر کرد که از این لحظه که من پا به اتاق مدیریت میگذارم سینما یا ادبیات باید در فلان مسیر حرکت کند؟ آیا هر رویکردی را که یک مدیر فرهنگی دنبال میکند، جامعه می پزیرد؟ یعنی اگر مدیری دوست داشته باشد سینمای ایران رنگ و بوی حماسه بگیرد، بدون توجه به وضعیت اجتماعی و درصد پذیرش این رویکرد از سوی جامعه میتوان به موفقیت او خوشبین بود؟ آیا تولید آثار فاخر فرهنگی فرمول دارد و به راحتی میشود تولید آن را در دستور کار قرار داد؟ اگر چنین است چرا این فرمول را نمی شود به کار بست و در عرض چند سال مثلا 20 حافظ و سعدی تولید کرد؟ آیا هنرمند محصول مدیریت است یا استعدادی ذاتی برای خلق دارد و مدیر فقط میتواند مسیر را برای او فراهم کند؟ چند درصد از موفقیت هنرمندان را میشود به پای مدیران نوشت؟ راکد شدن بازار فرهنگ و هنر و تولید نشدن آثار فرهنگی مورد توجه کارشناسان و افراد جامعه چه ارتباطی با رویکردهای مدیران دارد؟ رابطه دولت با فرهنگ و هنر چگونه رابطهای باید باشد؟ دولت خودش را باید در نقش تولید کننده و سرمایه گذار ببیند یا سیاستگذار؟ آیا وظیفه دولت فقط نظارت و ممیزی است یا نه بیش از آن که کار به ممیزی و نظارت بیفتد باید اعتماد سازی کرد؟ تولید دستوری فرهنگ در هر حوزهای بدون توجه به سلیقه جامعه چه تاثیری بر بازار آثار هنری می گذارد؟ آیا آمار واقعی از این تولیدات و میزان مصرف آنها در جامعه وجود دارد؟ این پرسشهایی است که طی هفتههای اخیر با برخی از مهمانان کافه خبر و خصوصا مدیران سابق فرهنگی که مهمان ما در خبرآنلاین بودهاند،در میان گذاشتهایم و قصد داریم در هفتههای آینده هم این روند را ادامه دهیم تا شاید بتوانیم از مجموع این بحثها به آسیبشناسی مدیریت در حوزه فرهنگ برسیم. شما هم اگر نظری دارید می توانید به صورت کامنت مطرح کنید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]