واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد سیاسی - علی حق علی حق: برگزاری همایش دو روزه نفت، توسعه و دموکراسی از سوی بنیاد تحت مدیریت محمد خاتمی هر چند که با واکنش تند موافقان سیاسی محمود احمدی نژاد مواجه شد و از آن به عنوان میتینگ انتخاباتی اصلاح طالبان با هدف تخریب دستاوردهای دولت نهم سخن به میان آمد ولی در چارچوب گفتمان اصلاح طلبی و آن چه که می توان از آن تلاش برای یافتن تئوری حکومتداری دموکرات از سوی دولت نفتی یاد کرد، برگزاری این همایش شکست نظریه پردازی اقتصاددانان منتقد محسوب می شود.طیف سخنرانان اقتصادی همایش نفت، توسعه و دموکراسی از پروفسور علینقی مشایخی، استاد کهنه کار دانشگاه صنعتی شریف و فارغ التحصیل دانشگاه معتبر آمریکایی، گرفته تا عباس آخوندی که تازگی ها خود را به جمع اقتصادخوانده های لیبرال دانشگاه نشین افزوده است، طی روزهای برگزاری همایش نتوانستند خارج از نظریه های دهه 50 و 60 خورشیدی که از سوی احمد اشرف و محمد علی همایون کاتوزیان برای تحلیل ساختار اقتصادی و سیاسی ایران ارایه شده، سخن، طرح یا برنامه ای جدید برای برون رفت از ساختار نفتی اقتصاد ایران که دولت رانتیر تمامیت خواه اقتصادی به بار می آورد و حقوق مالکیت و بخش خصوصی را به رسمیت نمی شناسد، ارایه کنند.همچنان چند تحلیل کلی همانند آنچه که 14 سال پیش هم از سوی اقتصاددانان لیبرال برای اصلاح ساختار اقتصاد ایران به منظور تاثیرگذاری بر توسعه دموکراسی ارایه می شد، طی برگزاری همایش نفت، توسعه و دموکراسی نیز مطرح شد.بحثی همچون لزوم افزایش اتکا به درآمدهای مالیاتی برای توسعه دموکراسی. تکرار نظریه ای که دولت مالیات محور را لزوما دولتی پاسخگو می داند. اما سوال این جاست که چه تضمینی وجود دارد که دولت تمامیت خواه با افزایش اخذ مالیات از مردم دموکرات شود؟ آیا ادعای اقتصادانان منتقد به این معناست که نظام داروغه سالار قرن های گذشته نظامی دموکرات بوده است؟متاسفانه سال ها پس از ارایه کپی ایرانی این نظریه غیر بومی، هنوز این بحث در ذهن لیبرال های کلاسیک پاسخی نیافته که اگر قدرت سیاسی دیکتاتور مسلک می تواند حتی با اتکا به قوه قهریه از مردم مالیات بیشتری اخذ کند بدون آن که اندکی دموکرات شود، تکلیف چیست؟گذشته از این آیا مشکل مالیات محور شدن یک اقتصاد تنها به مالیات محور شدن دولت وابستگی دارد؟ یا این که در جامعه ای که با طرح اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده مقاومت های اجتماعی رخ می دهد، باید پذیرفت که مردم و فعالان اقتصادی نیز پذیرفته اند که دولت همچنان با خیال راحت هر قدر که می خواهد از درآمد نفت هزینه کند بدون آن که از مردم طلب مالیات کند و کاری به کار آنها داشته باشد.پس به نظر می رسد گذشته از فشار بر دولت، نظریه پردازان باید راهی هم برای ترک عادت مردم بیابند.همچنین زمانی که لیبرال های کلاسیک راه حل اصلاح ساخت سیاسی را صرفا با یک تغییر رویه مالی دولت ممکن می دانند، آیا نظریه پردازی کمونیستی متکی به اقتصاد با لیبرالیسم کلاسیک در ایران خلط نشده است؟از سوی دیگر هنوز دولت در ایران به بی توجهی به حقوق مالکیت و بخش خصوصی متهم می شود بودن آن که راهکار پایان دادن به این بی توجهی ارایه شود.در این همایش گفته شد که باید دست دولت از درآمد نفت کوتاه شود. نباید دولت موجودی حساب ذخیره ارزی را صرف امور خود کند. و هزار و یک باید و نباید دیگر که هر گوینده ای نیز خود می داند که سال هاست این بایدها و نبایدها را تکرار کرده و هیچ الزامی هم برای دولت پیش نیامده است.آیا در پس این بایدها و نبایدها که پیشتر هم در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی بارها تکرار شد، همچون مشاوران اقتصادی او باید به این نتیجه رویایی دلبست که تا حکمران خوب در ایران روی کار نیاید امکان اصلاح ساختار فعلی وجود ندارد.حکمرانی که به طور قطع محمد خاتمی هم نبود. حال چگونه می شود با خواب دیدن همان نظریه های به فرجام نرسیده برای اصلاح ساختار اقتصاد و سیاست ایران گام برداشت؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 205]