واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - ریچارد هالبروک فرستاده ویژه آمریکا به پاکستان و افغانستان امروز دهم فوریه با مقامات پاکستان دیدار و گفتگو کرد. محمدرضا نوروزپور: گفتگو، اولین قدمی است که فرستادگان باراک اوباما به منطقه برداشته اند و البته نمی دانند که گام دوم را کجا فرود آورند. در خاورمیانه جرج میچل مشغول گفتگو است و کمی پایین تر در آسیای میانه همین کار را ریچارد هالبروک (هولبروک) انجام می دهد. سیاست گفتگو و درک عمیق از مشکلات، پیش از یافتن راهکاری برای آنها، بخشی از دکترین سیاست خارجه باراک اوباما است که جرج میچل و ریچارد هالبروک مجریان آن هستند. با نگاه خوشبینانه به این دکترین، فاز اول این برنامه در حال اجرا است. پس از سفر میچل به خاور میانه، روز دهم فوریه ریچارد هالبروک در پاکستان با مقامات این کشور دیدار و گفتگو کرد. برخی از تحلیلگران، کار میچل را سخت تر از هالبروک می دانند و برخی دیگر فضای ملتهب افغانستان و پاکستان را پیچیده تر از خاورمیانه می انگارند و از این حیث بر این باورند که هالبروک با مشکلات عمیق تر و چالش برانگیز تری مواجه است. در این بین دسته سومی نیز هستند که اعتقاد دارند اوباما بدون کمک ایران نمی تواند این دو معمای بغرنج را حل کند و با این حساب راه سوم یعنی ارتباط و دیالوگ با ایران بزرگترین مانعی است که اوباما باید از پیش بردارد و اینجاست که فرستاده سومی باید در راه باشد و شاید تا کنون انتخاب شده و فقط شال و کلاه نکرده است. با این همه فارغ از اینکه راه سوم برای اوباما به جایی ختم می شود یا نه، میچل و هالبروک عملیات دیالوگ را آغاز کرده اند. خوبی چنین دکترینی این است که کسی منتظر چاره زود هنگام نخواهد بود چون گفتگو ها اگرچه می توانند کوتاه و مفید باشند اما معمولا با ماهیت مشکلاتی که منطقه درگیر آنها است گفتگوها می تواند به اندازه دلخواه طولانی باشد یا بشود. امروز دهم فوریه، هالبروک از زبان بیوه بی نظیر بوتو که حالا بر صندلی ریاست جمهوری پاکستان تکیه زده مشکلات این کشور را به خوبی شنید . هالبروک مانندمیچل قرار است کمتر حرف بزند و بیشتر گوش کند و این بخشی از همان دکترین گوش های باز است. با این همه زرداری در بخشی از دیدار خود تلاش فراوانی کرد تا هالبروک را به حرف آورده و راهبرد جدید آمریکا درباره افعانستان و پاکستان را از زبان او بشنود. راهبردی که هنوز حتی برای هالبروک نیز در پرده ای از ابهام است، خصوصا اینکه سرنوشت به هم گره خورده افغانستان و پاکستان کار را برای هر فرونشاننده بحرانی سخت کرده است. موید این ادعا اظهارات چند روز پیش جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا است که گفته بود مشکل افغانستان با فرمول جادویی حل نخواهد شد. فرمول جادویی همان راهبردی است که قرار است هالبروک پس از خوب گوش دادن به اظهارات مقامات هر دو کشور به آن دست یابد. با این همه پس از هر دیدار وپس از هر گفت و شنیدی نگاه ها در جستجوی دستاوردی است و مردم می خواهند ببینند که چه فایده ای از این نشست ها و رفت و آمدها حاصل شده است. وزیر امور خارجه پاکستان نیز که در همین فرصت و به صورت جداگانه دلمشغولی های خود از بابت کشورش وافغانستان را برای هالبروک در میان گذاشت اعلام کردکه آنها با آمریکا - به واسطه هالبروک با تشکیل تیم مشترکی برای بازبینی سیاست کنونی و تعیین راهبردی جدید برای مبارزه با افراطی گریموافقت کردند، و قطعا این همان چیزی است که باید به مردم و خبرنگاران گفته می شد تا چیزی برای عرضه وجود داشته باشد و الا همه می دانندکه تعیین راهبرد برای حل پیچیدگی های دو کشور بحران زده افغانستان و پاکستان ، یکی کمتر و دیگری بیشتر ،کاری نیست که راه حل ان با تشکیل یک تیم از کارشناسان ریش و سبیل دار و تبادل نظر انجام شود. به هرحال هالبروک رئیس این تیم خواهد بود و بزودی چاره ای ندارد به جز اینکه پس از چندین نوبت دیدار از دو کشور و تبادل نظر با مقامات آنها و شاید هم کشورهای ثالث و رابع از جمله ایران و چین و باز شاید کشورهای دیگر ،راهبرد جدیدی ارائه کند چرا که این خواسته اوباما است. هالبروک حتی موظف شده با بومی ها، روسای قبایل و حتی شاید با روسای طالبان نیز وارد گفتگو شود، کاری که از هم اینکه پوچ بودن و بی حاصل بودن آن برای همگان روشن است. اصلی ترین مشکلاتی که هالبروک باید در حین فکر کردن به راهبرد جدید به آن فکر کند این است که چگونه همه چیز را در جای خود درست بچیند و در این چیدمان جدید خونی از دماغ کسی به زمین نریزد چرا که در اینصورت راهبرد او با آنچه بوش در چند سال اخیر انجام داده تفاوتی نخواهد داشت. افراطی گری در پاکستان، خیره سری و خود سری های احتمالی در ارتش و سازمان اطلاعات این کشور که هنوز خالی از وابستگان به طالبان نیست، غلبه کردن بر موج ضد آمریکایی مردم پاکستان که در یکسال گذشته به واسطه حملات آمریکایی ها به قبایل نشینان مرزی این کشور افزایش چشمگیری یافته و تقویت دولت ضعیف آصف علی زرداری برای مواجه با پیامدهای احتمالی بزرگترین چالش های پیش روی هالبروک در پاکستان است. سوای از این، هالبروک مجبور است برای پریشان نشدن خواب باراک اوباما از کابوس افغانستان به همسایه شمالی نیز فکر کند جایی که ریشه عمده مشکلات پاکستان نیز در انجا است و هر تصمیمی که برای آنجا گرفته شود برای همسایه جنوبی نیز تبعاتی در پی خواهد داشت. فرستاده اوباما باید راهی بیابد که اولا تنش های میان کشور متبوعش با مردم و مقامات پاکستان و افغانستان فروکش کرده و رو به بهبودی رود. ثانیا بتواند به موج افراطی گری ناشی از فعالیت های طالبان و القاعده در هر دو کشور ضره کاری وارد آورد و دولت های دو کشور را برای این رویارویی تقویت کند. او در عین حال باید برای خشکاندن ریشه مواد مخدر که یکی از دغدغه های کشورهای اروپایی و همسایگان افغانستان است فکری بکند و از همه مهم تر راهکاری برای حل این مشکلات بیندیشد که با وضعیت جغرافیایی هر دو کشور که آن را به بهشتی برای تروریست ها تبدیل کرده همخوانی داشته و قابل اجرا باشد. خبر بد اینکه نگاه خوشبینانه ای در کار نیست و خبر خوب اینکه هالبروک به ادامه گفتگوها امیدوار است. در این بین می توان به معجزه نیز اعتقاد داشت و برای رخ دادن آن دعا کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 522]