واضح آرشیو وب فارسی:مهر: اغراق زمينه ايجاد طنز / ادبيات نوعي تفريح است
درس گفتارهايي درباره فردوسي با موضوع طنز در شاهنامه با سخنراني منوچهر احترامي عصر روز چهارشنبه در شهر كتاب مركزي برگزار شد.
به گزارش خبرنگار مهر، منوچهر احترامي غافلگيري در موضوع را عاملي براي ايجاد طنز ياد كرد و گفت: فردوسي برخلاف سعدي و حافظ كه به نوعي در زندگي روزمره مردم سير مي كنند وآدمهاي قصه هاي آنها معمولي هستند و مخاطب نيز با فضاي آنها آشنا است تنها در ابيات معدودي از زندگي خودش يا در بخش گزارشي شاهنامه ( بعد از قصه رستم شاهنامه جنبه حماسه سرايي خود را از دست مي دهد و بيشتر جنبه گزارشي پيدا مي كند) به زندگي عادي آدمها مي پردازد و در اين قسمتها غالبا مخاطب لذتي را كه از بخشهاي حماسه اي برده است نمي برد.
احترامي افزود: حماسه اگر غلو و بزرگنمايي نداشته باشد لذتي ندارد. اغراق گوييها و تضاد بين واقعيت موجود كه گرته اي از واقعيت دارد ولي واقعيت نيست و افسانه است به دل مي نشيند و دليل آن نيز آن است كه ما همه آنچه را كه دوست داريم باشيم در افسانه و حماسه مي بينيم و با قهرمان داستان ارتباط عاطفي برقرار مي كنيم. اين اغراق و بزرگنمايي زمينه اي است براي ايجاد طنز كه گاه پديدآورنده اثر در ايجاد آن قصد دارد اما گاه عمدي در كار نيست.
وي ادامه داد: غلو نوعي طنزپردازي است، نوعي فاصله گرفتن از واقعيت و درعين حال ارتباط با گرته واقعي كار وهمين قابل پذيرش جلوه دادن واقعيت هنري است كه شاعر با شوخ طبعيهاي خود از آن بهره مي برد و از اين جهت فردوسي قابل خواندن مي شود هر چند كه وقتي به جلد هاي پاياني شاهنامه مي رسيم و شاهنامه جنبه گزارشي پيدا مي كند مخاطب ديگر آنچنان لذت نمي برد .
احترامي تصريح كرد: فضاي اغراقهاي فردوسي شوق انگيز است و معمولا تمام اين نوع كارها با نوعي شيريني و طنز بيان مي شود چرا كه اگر جنبه غم انگيزش بيان شود ديگر مصيبت نامه خواهد بود. مثلا فردوسي در جايي مي گويد رستم آنقدر آدم كشت كه راه نبود تا از ميدان رزم بيرون بيايد! در اين زمان مخاطب ديگر كاري ندارد كه كشته شدگان چه كساني هستند و تنها با خواندن اين اغراق سر شوق مي آيد و لذت مي برد.
وي همچنين از اغراق در خصوصيات جسماني از جمله طول عمر زياد و نيروي فوق العاده شخصيتها با ذكر شاهد مثالهايي به عنوان جنبه هاي مهمي از طنز پردازي ياد كرد و گفت: يكي از ويژگيهاي شاهنامه فردوسي اين است كه او در همان ابتدا تكليف خواننده را با قهرمانهاي داستان مشخص مي كند. براي مثال در وصف رستم عنوان مي كند كه وي با سزارين به دنيا آمد و در هنگام تولد نيز مانند يك كودك يكساله بود و يا از نحوه غذا خوردن او ياد مي كند و مي گويد هنگامي كه رستم از شير گرفته شد و شروع به غذا خوردن كرد غذاي او به اندازه 5 مرد بود. اين ادبيات است كه خواننده را سر شوق مي آورد و فردوسي با شوخ طبعي دست به اين كار مي زند.
وي در پايان عنوان كرد: اغراق زمينه اي براي طنز ايجاد مي كند زيرا فضايي غيرمعمول است و چيزي سر جاي خودش نيست و به عقيده من ادبيات نيز تفريح است و چيزي غير از آن نيست.
پنجشنبه 18 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 584]