واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: آنتي وار: "مطالعات ادعايي" نسبت داده شده به ايران بر اسناد جعلي مبتني است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: انرژي هستهيي
پايگاه اينترنتي آنتيوار در گزارشي ضمن تاكيد بر همكاريهاي ايران با آژانس بينالمللي انرژي اتمي با طرح دلايلي، اتهاماتي را كه بر اساس "مطالعات ادعايي" به ايران وارد شده است، رد كرد و اطلاعات نسبت داده شده به ايران را بياعتبار خواند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در گزارش اين پايگاه اينترنتي با اشاره به تاريخچهاي از مسايل مربوط به برنامهي هستهيي ايران و تحقيقات آژانس بينالمللي انرژي اتمي آمده است: به نظر ميرسد ايران در رابطه با آژانس دچار دردسري بزرگ شده است اما اين طور نبود و مشخص شد كه ايرانيها در مقايسه با جورج بوش، ديك چيني و نومحافظهكاران بسيار صادقتر بودهاند.
آژانس در گزارش 22 فوريهي 2008 به شوراي حكام حل رضايتبخش همهي مسايل مطرح ميان ايران و آژانس را اعلام كرد.
به عنوان مثال آژانس بينالمللي انرژي اتمي پس از تحقيق در پاكستان، اظهارات ايران را درباره سند 15 صفحهاي تبديل فلز اورانيوم به نيمكره را تاييد كرد.
درباره مسالهي آلودگي كه نومحافظهكاران و لابي اسراييل آن را "مدرك جرم" مفقوده ميخواندند، نمونهگيريهاي محيطي و آزمايشات آژانس، توضيح ايران را مبني بر اين كه اين آلودگي بر اثر قطعات وارداتي سانتريفيوژها ايجاد شده است، تاييد كرد. آژانس اعلام كرد كه تجزيه و تحليل انجام شده "از بيانيه ايران حمايت ميكند".
در اين گزارش آمده است: با توجه به گزارش فوريهي 2008، انتظار بسته شدن موضوع ايران در شوراي حكام و حتي شوراي امنيت سازمان ملل منطقي به نظر ميرسد. اما آمريكا و متحدان اروپايياش اصلا قصد ندارند اجازهي حل مشكل ايران را بدهند؛ حتي وقتي كه چيزي را براي اعمال فشار كردن در اختيار نداشته باشند.
اين يك الگو شده است كه هر بار آژانس رضايتش را از توضيحات ايران درباره هر مسالهاي اعلام ميكند، اتهامات و سوالات جديدي مطرح ميشود و پاسخ ايران به آن سوالها "ضروري" خوانده ميشود و زمان ارايهي آن نيز "زماني تعيين كننده" معرفي ميشود اين بار هم استثناء نبود.
پس از آن كه آژانس رضايتش را از همهي مسايل و غيرمسايل اعلام كرد، اولي هاينونن، معاون مديركل آژانس در امور پادمانها ـ كه شهرتي مغاير با انصاف و بيطرفي دارد ـ جلسهاي توجيهي را براي شوراي حكام در وين برگزار كرد و در طول آن جلسه منظر تاريكي از برنامهي هستهيي ايران را در لباس "ارزيابي آژانس" معرفي كرد به طوري كه گويي مديركل آژانس رضايتش را از حل بسياري از مسايل كه تا آن زمان "حياتي و مبهم" خوانده ميشوند، اعلام نكرده است.
هاينونن از سه پروژه كه گفته ميشود سري بوده است صحبت كرد: پروژهي 5 درباره تبديل دياكسيد اورانيوم به "نمك سبز" (به خاطر رنگ و بويش به اين نام خوانده ميشود) با تترافلورايد اورانيوم، پروژهي 110 و 111 براي طرح ابزار و وسيلهي ورود دوبارهي موشك به جو و پروژهي 12/3 درباره آزمايشات انفجاري با قدرت بالا.
اين گزارش حاكي است اين نوع اتهامات در گزارشات آژانس به شوراي حكام در 26 مه 2008 و 15 سپتامبر 2008 تكرار شد. اما منبع اين "اطلاعات" و "دادههاي" جديد كه هانيونن از آن حرف ميزد چه بود؟ يك لپتاپ كه گفته ميشود از ايران به سرقت رفته، از كشور خارج شده و در اختيار آژانسهاي اطلاعات جاسوسي غربي در تركيه قرار گرفته است. امتياز اين سرقت به مجاهدان خلق (گروهك تروريستي منافقين) داده شد. اما از وجود اين لپتاپ از سال 2004 حرف زده شده بود. اولينبار كه به طور غيرمستقيم به آن اشاره شد در 17 نوامبر 2004 بود، زماني كه كالين پاول، وزير امور خارجهي پيشين آمريكا در گفتوگويي با خبرنگاران به اطلاعات جاسوسي جديد مربوط به موشك درمورد ايران اشاره كرد. بلافاصله پس از آن گزارشهايي در واشنگتن پست، وال استريت ژورنال و نيويورك تايمز دربارهي لپتاپي منتشر شد كه مدعي بودند حاوي "مدرك جرم" از وجود برنامهي تسليحات هستهيي (كه در ايران موجود نيست) در ايران است. گرت پورتر، روزنامهنگار، به گزارشاتي اشاره داشت مبني بر اين كه اسراييل اين لپتاپ را به مجاهدين خلق (منافقين) داده است.
نويسندهي اين مطلب افزود: بنا بر اطلاعات شخصي من، به دليل آن كه مجاهدين خلق (منافقين) در ايران كاملا غير معتبر هستند، اولين گزينهي اسراييل براي انتشار اين لپتاپ گروههاي اپوزيسيون سلطنت طلب ايران بود اما آنها از انجام آن خودداري كردند.
در ژوييهي 2005 دولت بوش اعمال فشار بر سازمان ملل را براي اقدام عليه ايران آغاز كرد و به البرادعي درباره محتوي لپتاپ در 11 ژوييه اطلاع داد. اما سپس اعمال فشار درباره اين مساله را متوقف كرد.
اين گزارش حاكي است: بسياري از كارشناسان درباره صحت اين اسناد اين لپتاپ ابراز ترديد كردند. در نوامبر 2005 ويليام براد و ديويد سنجر به نقل از يك ديپلمات عالي رتبهي اروپايي در نيويورك تايمز نوشتند: من هم ميتوانم آن اطلاعات را جعل كنم. زيبا به نظر ميرسد اما جاي ترديد دارد.
ديپلمات اروپايي ديگري گفت: بله، خوب كه چه؟ با توجه به تجارب گذشته، از كجا ميدانيد آن چه را در اسلايدها ميبيند صحت دارد؟
يك مقام جاسوسي عالي رتبه نيز گفت: خيلي راحت ميشود در اين دام گرفتار شد و فكر كرد كه اين تصاوير زيبا واقعيت را نشان ميدهد اما ممكن است اين طور نباشد.
يك مقام آمريكايي ديگر نيز گفت: حتي درباره بهترين اطلاعات جاسوسي هم همواره از خود ميپرسيد كه آيا اينها فقط براي چشم من آماده شدهاند؟
جولين بورگر، خبرنگار روزنامهي گاردين نيز به نقل از يك مقام آژانس نوشت: درباره منشاء اين اطلاعات ترديدهايي وجود دارد.
همچنين ديويد آلبرايت، رييس موسسهي علوم و امنيت بينالملل در واشنگتن درباره مقالهي نيويورك تايمز گفت: اين اطلاعات واقعا شرح يك وسيلهي ورود دوباره موشك به جو است اما اين اطلاعات فاقد كلمهاي نظير هستهيي يا كلاهك هستهيي است. "جعبه سياه" كه بر روي وسيلهي ورود دوباره به جو حمل ميشود ميتواند در ظاهر يك كلاهك هستهيي باشد اما اين اسناد نميگويد كه اين كلاهك هستهيي به عبارت ديگر حتي اگر اين اسناد معتبر باشد اثبات كنند، هيچ چيزي درباره وجود برنامهي تسليحات هستهيي پنهاني نيست. نيويورك تايمز از انتشار تكذيب ادعاهاي مطرح شده در مقالهي براد و سنجر خودداري كرد.
به غير از عقايد كارشناسان كه ذكر شد دلايل بسياري وجود دارد كه اثبات شود اين اسناد صحت ندارند:
1 ـ هر كسي كه حتي اطلاعات مختصري از چگونگي كاركرد ساختار سياسي ايران داشته باشد ميداند كه اغلب حتي بر روي بيضررترين اسناد عبارت "فوق محرمانه" درج ميشود. اما در هيچ كدام از اين اسناد چنين چيزي ديده نميشود.
2 ـ همان طور كه گاردين گزارش كرد همه اسناد به زبان انگليس است و هيچ يادداشت فارسي در آن به چشم نميخورد. اين براي كشوري كه زبان رسمي آن فارسي است و بسياري از افراد اطلاع چنداني از زبان انگليسي ندارند، عجيب است. چرا اين اسناد ترجمه نشده است؟
3 ـ اگر اين اسناد ميان مقامات مختلف گشته باشد آن گاه هر كسي كه حتي اطلاع اندكي از چگونگي امور اداري ايران داشته باشد ميداند كه زماني كه يك سند به دست مسوولي ميرسد (به زبان فارسي) در حاشيه آن و به خط خودش مينويسد "دريافت شد" و آن را امضا كرده و تاريخ آن را درج ميكند. آيا در اين اسناد چنين يادداشتهايي ديده ميشود؟
4 ـ چرا بر روي اين اسناد نام رييس پروژهها ثبت شده است؟ ايران تجربهي كشته شدن مقامات برجسته در برنامهي موشكياش را دارد. چرا بايد نام فردي كه گفته ميشود اطلاعات بسياري از اسرار برنامهي موشكي ايران را دارد به طور علني و بسيار آزادانه در عموم ظاهر شود و كار كند.
5 ـ چرا ايران نبايد بتواند چنين اسنادي را پنهان كند؟ ايران كشوري است كه فرهنگ هزار سالهي نوشتن به زبان رمز را دارد.
6 ـ چرا اين اسناد حساس بايد بر روي يك لپتاپ قرار گرفته باشد؟ حتي با قبول اين فرض چرا اين لپتاپ نبايد در مكاني امن و تحت كنترل شديد قرار گيرد.
7 ـ وزارت اطلاعات ايران در خاورميانه به عنوان سازماني بسيار كارآمد مشهور است. اگر لپتاپي با چنين اسناد حساسي به سرقت رفته باشد بايد فقدان آن به سرعت گزارش ميشد. در اين صورت اين وزارت ميتوانست دست كم قادر به ردگيري و شناسايي كسي كه آن را ربوده، باشد. هرگز گزارشي از وجود چنين جاسوسي در ايران مطرح نشد.
8 ـ اگر اين اسناد معتبر باشد با توجه به زمان زيادي كه از سرقت آن گذشته است، مقامات ايران بايد ميدانستند كه با اين اسناد روبهرو خواهند شد و بايد ميتوانستند براي ارايهي توضيحاتي منطقي در خصوص آن آماده شوند. در كل همان طور كه گفته شد ايران پاسخهايي رضايتبخش به همهي مسايل و غيرمسايل ارايه كرده است اما پاسخ ايران تاكنون اين بوده كه اين اسناد جعلي هستند.
9 ـ برخي از اين اسناد مسايلي را توصيف و دربارهاش مذاكره ميكند كه آن را ميتوان در ادبيات آزاد پيدا كرد. برخي به صنايع تسليحات متعارف ايران مربوط ميشود كه ايران آن را پذيرفته و دربارهاش صحبت كرده است؛ بنابراين كپي كردن چنين اسنادي با ايجاد مبناهايي براي اين اطلاعات در دسترس كار سادهاي خواهد بود.
10 ـ چرا ايران بايد پروژههاي جداگانه براي نمك سبز داشته باشد وقتي كه آشكارا و تحت پادمانهاي آژانس تاسيسات تبديل اورانيوم اصفهان را راهاندازي كرده است كه همان محصولات اورانيوم را توليد ميكند.
11 ـ حتي اگر برخي از اين اسناد معتبر باشد، از كجا بدانيم كه به عنوان مثال فقط به برنامههاي موشكي ايران اشاره ندارد؟
12 ـ اگر اين اسناد حاوي چنين اطلاعاتي است چرا آمريكا و متحدانش چهار سال براي مقابله با ايران منتظر ماندند؟ و بالاخره اين اسناد به نظر ميرسد كه "مدرك جرمي" را در خصوص "مدرك جرم" كه مدتها مفقود بود شامل ميشد. در واقع ابتدا آمريكا سروصداي زيادي دربارهي اين لپتاپ به راه انداخت و خواستار نشست اضطراري شوراي حكام در ژانويهي 2006 شد اما بعد اين هشدار دروغين را متوقف كرد.
13 ـ اين بحث مطرح است كه اين لپتاپ به وسيلهي يك عضو سازمان مجاهدين خلق (گروهك تروريستي منافقين) ربوده شده است با اين حال عملا براي مجاهدين (منافقين) بعيد است بتوانند در دولت ايران در چنين سطح حساس نفوذ كنند.
در ادامهي اين مطلب نويسنده پيشنهاد ميكند براي پيدا كردن منشاء اصلي اطلاعات ذخيره شده بر روي اسناد از تكنيك يافتن زمان و مكان ذخيرهي اطلاعات استفاده شود و ميافزايد كه ايران خواستار مشاهدهي لپتاپ براي ارزيابي آن شده است اما آژانس پاسخ داده است كه منابعش چنين اجازهاي را نميدهند و ايران حتي اجازه نداشته است تحليل زنجيره ديجيتالي ذخيرهي اطلاعات اين اسناد را كه به اعتبارشان اشاره ميشود، مشاهده كند و همچنان براي پاسخگويي به اين اتهامات تحت فشار است.
انتهاي پيام
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]