واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - گفتوگو با شلندورف به مناسبت اجرای نمایشنامهای از تولستوی فولکر شلندورف فیلمساز سرشناس آلمانی یکی از نمایشنامههای کمتر شناختهشده لئو تولستوی به نام «نوری که در تاریکی میدرخشد» را در آلمان به صحنه میبرد. تولستوی نگارش این نمایش را از سال 1890 آغاز کرد و هیچوقت آن را به پایان نرساند. این نمایش بیش از سایر آثار او به یک زندگینامه شخصی میماند و تولستوی در آن سرنوشت دراماتیک خود و اینکه روزی خانواده و همه چیز خود را از دست میدهد، پیشبینی کرده است. شخصیت اصلی نمایش مردی است که میکوشد خانوادهاش را راضی کند از زندگی پرتجمل خود دست بردارند و مطابق با اصول و اعتقادات جدید او زندگی کنند. نمایش «نوری که در تاریکی میدرخشد» با مشارکت آلمان و روسیه روزهای 20 و 23 آگوست در مجموع دو بار در یک سالن نمایش روباز در نوهاردنبرگ آلمان اجرا میشود. نسخه ضبط شده نمایش نیز ماه سپتامبر با زیرنویس روسی در یاسنایا پولیانا شهر محل تولد تولستوی در روسیه به نمایش درمیآید. شلندورف سال 1979 با فیلم سینمایی «طبل حلبی» برگرفته از کتاب گونتر گراس به شهرت رسیدو جایزه نخل طلای جشنواره کن آن سال را دریافت کرد. او در این گفتوگو با دویچهوله درباره تفسیر خود از نمایشنامه چهره بزرگ ادبی روسیه صحبت کرده است. موضوع نمایش «نوری که در تاریکی میدرخشد» درباره داشتن یک زندگی خوب است: اینکه همه چیز را با دیگران قسمت کنی، چیزی که تولستوی عملاً سعی کرد انجام بدهد یا حداقل به آن فکر میکرد. این مسئله با در نظر گرفتن بحرانهای مالی امروز موضوعی کاملاً معاصر به نظر میرسد. من تولستوی را به عنوان یک رماننویس میشناسم و دوست دارم کتابهای او را بخوانم. بخصوص هرچه سنتان بالاتر میرود بیشتر به کتابهایی مانند «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» علاقه پیدا میکنید. کتابهای او تنها درباره قهرمانان مرد یا زن نیست که بتوانید با آنها احساس همددری کنید، بلکه چشماندازی از آدمها و سرنوشتهاست. آنها درست سر جای خود هستند و به همین دلیل بررسی آنها وسعت نظر بیشتر نیاز دارد. تئاتر دقیقاً در نقطه مقابل قرار دارد. همه چیز باید کوتاه شود تا تنها به چند شخصیت و یک تقابل شدید برسید، اما نمایشنامه «نوری که در تاریکی میدرخشد» اصلاً این طور نیست. این بیشتر چشماندازی با تکههای مختلف و فضا و مکانی است که ما از متن گرفتهایم. طراحی صحنه نمایش خود طبیعت است و شخصیت اصلی نمایش کسی است که میکوشد راه درست زندگی کردن را پیدا کند. تصور نمیکنم بتوانیم این نمایش را با شرایط فعلی مقایسه کنیم. با این وسعت، نقطه تمرکز شما در نمایش تولستوی چیست؟ من خودم در زندگی اغلب گول ایدهها را خوردهام و احتمالاً دیگران را قانع کردهام آنها نیز این ایدهها را باور کنند. تولستوی مانند شخصیت اصلی نمایش میخواهد قید همه چیز را بزند. او میخواهد برابر با موعظه مسیح (ع) روی کوه زندگی کند، همه چیز را با همه کس قسمت کند و زمینها را به کشاورزان بدهد. اما او با این کار خانواده خود را کاملاً نابود میکند. جوانانی که او را جدی میگیرند از گردانهای نظامی سر در میآورند یا از کلینیک بیماران روانی یا از سیبری. با این حال او هنوز اعتقاد دارد ایدههایش درست است. نقطه تمرکز این است. پاسخ دیگری ندارم. من فقط یک تئاتر به صحنه میبرم. «نوری که در تاریکی میدرخشد» تاکنون در روسیه اجرا نشده است. کار کردن روی این نمایش چه تأثیری روی شما گذاشت؟ وقتی ما آلمانیها یک قطعه ادبی قرن نوزدهمی روسی را میخوانیم، احساس سطحی بودن میکنیم. این احساس را داریم که ما شاعر و متفکر نیستیم. آنچه مینویسیم تنها یک خراش سطحی است. روسها مستقیماً به سراغ مسائل وجودی میروند. شخصیت اصلی نمایش میگوید: «من میدانم چه چیز درست است، بنابراین بیآنکه به خانوادهام فکر کنم از هر چه دارم صرف نظر میکنم و به صحرا میروم.» ما کاملاً با این نوع تفکر بیگانه هستیم، چه در زندگی و چه در ادبیات. این یک نگاه مطلق به زندگی است، اما باید حواسمان به بسیاری از کلیشههای روسی مانند پایداری، روح و صمیمیت باشد. دویچه وله / 17 آگوست / ترجمه: علی افتخاری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 220]