واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: دانش - استقبال گرم با گلولههاي سربي
دانش - استقبال گرم با گلولههاي سربي
مژگان جمشيدي:با فرا رسيدن فصل پاييز بار ديگر ضرباهنگ حيات در سراسر زيستگاههاي تالابي و ساحلي كشورمان طنينانداز شد. هر چند هنوز زخم ناشي از كمآبي و خشكسالي و سوءمديريت حاكم بر منابع آب كشور بر پيكره دهها مورد از تالابها و درياچههاي داخلي كشورمان باقي مانده و تقريبا اكثر درياچههاي داخلي كشور خالي از حيات شدهاند اما كوچ زمستانه پرندگان از سرزمينهاي شمالي به تالابهاي شمالي كشور آغاز شده است. تالاب بينالمللي ميانكاله در شرق درياي خزر به عنوان مهمترين تالاب شمالي كشور اين روزها پذيراي مهمانان مهاجري است كه سفر طولاني خود را از هزاران كيلومتر آنطرفتر به سمت ايران آغاز كردهاند تا زمستان را در جنوب درياي خزر و تالابهاي اين منطقه سپري كنند. مهاجرت گروهي انواع پرندگان به ميانكاله كه از نيمه دوم مهرماه سال جاري آغاز شده تا اوايل آذرماه ادامه مييابد و تا پايان فصل مهاجرت بالغ بر 500 هزار پرنده از انواع مختلف پليكانها، فلامينگو، حواصيلها، انواع مرغابي و اردك، باكلان، چنگر و... در اين منطقه فرود خواهند آمد تا زمستان را در اين منقطه سپري كنند. ميانكاله را به يقين ميتوان جلوهاي از بهشت رويايي بشر توصيف كرد، بهشتي كه جوشش شور حيات و زندگي در آن ميتواند سراسر وجود هر بينندهاي را مسحور عظمت و شوكت خويش كند. سكوت رويايي شبهاي ميانكاله، غروب خيالانگيز و چشمانداز دلپذير تالاب و دريا، موجي از انواع پرندگان كوچك و بزرگ كه همچون نگين از دور ميدرخشند، آبي زلال تالاب كه ميتوان جنبش ماهيها را در آن مشاهده كرد و همهمه پرندگان و قورباغهها در ساعتهاي آغازين صبح و سحرگاه در كنار تالاب، جنگلهاي انار و ازگيل وحشي، تپههاي شني بينظير، شنزارهاي ساحلي، مرداب جنگلي با پوشش درختچهاي گز، بوتههاي تمشك، قرقاولها و دراج ها، روباه شني و گراز، همه و همه از ويژگيهاي خارقالعادهاي است كه ميانكاله را به يكي از زيباترين مناطق بكر سرزمينمان بدل كرده، اما دير زماني است كه هجوم بيامان توسعه ناپايدار و نيز زمينخواران، حيات اين ذخيرهگاه طبيعي را كه در فهرست ذخيرهگاههاي بيوسفري يونسكو نيز به ثبت رسيده به شدت در معرض تهديد قرار داده است. پناهگاه حياتوحش ميانكاله با وسعت 68 هزار و 800 هكتار كه در 12 كيلومتري شمال شهرستان بهشهر و حدفاصل بين دو استان گلستان و مازندران قرار گرفته، در شرايطي سير قهقرايي را طي ميكند كه از سال 1348 با مصوبه شوراي عالي محيط زيست تحت حفاظت قرار گرفته است. اين منطقه كه به صورت شبهجزيره در منتهااليه شرق درياي خزر واقع شده از شمال به درياي خزر و از جنوب به تالاب بينالمللي ميانكاله و خليج گرگان و از شرق به جزيره آشوراده منتهي ميشود.
تالاب بينالمللي ميانكاله، زاغمرز و خليج گرگان نيز به مساحت يكصد هزار هكتار كه از سال 1354 به عنوان نخستين تالاب بينالمللي ايران در فهرست تالابهاي جهان به ثبت رسيده است در حال حاضر از مهمترين اكوسيستمهاي منحصربهفرد تالابي ايران به شمار ميرود كه هر ساله پذيراي بيش از يك پنجم پرندگان مهاجر ايران است.
ميانكاله كه شبهجزيرهاي تاريخي نيز به شمار ميرود از سالها قبل به دليل موقعيت خاص طبيعي مورد توجه پادشاهان صفوي و قاجار بوده بهطوريكه هماكنون آثار قلعههاي متعلق به اين دوران به شكل ويرانه در بخشهايي از شبهجزيره باقي است. اين منطقه كه همواره در نوشتههاي تاريخي از آن به عنوان بهشت رويايي مازندران ياد شده، زماني نه چندان دور زيستگاه ببر مازندران و مرال بوده به نحوي كه در كتاب نخجيران، اشاره شده كه در دوره قاجار تعداد قابلتوجهي ببر در اين شبهجزيره زندگي ميكرده، اما در نتيجه شكار بيرويه و تخريب آخرين جنگلهاي جلگهاي ايران حتي در اين منطقه، نه تنها ديگر اثري از ببر مازندران نيست كه حتي نسل مرال هم سالهاست در ميانكاله از بين رفته است و اين زنگ خطري است جدي براي ما، چراكه اين روزها چنان اين منطقه را آماج طرحهاي توسعهاي و عمراني و صنعتي قرار داديم كه اگر دير بجنبيم ديگر از آبي تالاب و خيل پرندگان مهاجر جز حسرت چيزي باقي نخواهد ماند.
ميانكاله هنوز زنده است اما به سرعت مسير قهقرايي را طي ميكند. مسيري كه پيشتر از آن،هامون و بختگان و طشك، درياچه اروميه و گاوخوني و جازموريان و... طي كردند و امروز جز بستري خشك و تفيده چيز ديگري از آنها باقي نماده است. شايد معضل كمآبي و سدسازي چالش جدي اين منطقه نباشد اما احداث قريبالاوقوع پالايشگاه در جنوب تالاب،توسعه بندر اميرآباد و احداث اسكلههاي متعدد نفتي در حريم منطقه، پايانه نفتي نكا و بهشهر، فروش غير قانوني 380 هكتار از جزيره آشوراده توسط بنياد مستضعفان به يك شركت خصوصي براي اجراي طرحهاي گردشگري، تصرف بيش از 70 درصد اراضي ساحلي ميانكاله توسط زمين خواران ( به گواه گزارش سازمان بازرسي كل كشور ) و كشكمكشهاي متععد مسوولان دو استان گلستان و مازندران بر سر سهم خواهي از ميانكاله و خليج گرگان چنان بلايي بر سر اين منطقه آورده كه در تمام طول تاريخ بيسابقه بوده است. با اين وجود هنوز ميانكاله زنده است و با تمام قوا در برابر تمامي اين عوامل مخرب و سوءمديريت حاكم بر اين منطقه كه عمدتا از ضعف علمي،اجرايي و نظارتي سازمان محيط زيست ناشي ميشود، ايستادگي ميكند.
جاي خالي طبيعتگردي در ميانكاله
بهشت رويايي مازندران در تمام مدت سال زيباست و در صورت توجه ميتواند در رديف يكي از مهمترين قطبهاي گردشگري طبيعت در ايران قرار گيرد. ارزشهاي اين منطقه تنها به قابليتهاي گردشگري محدود نميشود و از نقطه نظر علمي، زيباشناختي، اجتماعي، اكولوژيكي و اقتصادي نيز بسيار حائز اهميت است.
توريسم تماشاي پرندگان يا Bird watching، هر ساله ميتواند دهها هزار نفر را براي تماشا و عكاسي راهي ميانكاله كند، اما متاسفانه تاكنون بيش از آنكه به اين نكته توجه شده باشد، توجه دولتمردان تنها حول ساخت و سازهاي عمراني و صنعتي در اطراف شبهجزيره و تالاب بينالمللي ميانكاله بوده است. احداث بزرگترين بندر خاورميانه، بزرگترين پايانه و اسكلههاي نفتي خزر، نيروگاه نكا، شركت كشتيسازي صدرا، زمينخواري و تجاوز به اراضي تالابي، شكار و صيد بيرويه، احداث جاده و راهآهن در داخل تالاب زاغمرز در حاشيه ميانكاله و اختصاص 240 هكتار از اراضي جنوبي تالاب ميانكاله به پالايشگاه از جمله تهديدهاي اين منطقه به شمار ميرود. در حالي كه در هيچ كجاي دنيا اينچنين با تالابها و مناطق حفاظت شده طبيعي برخورد نميشود.
و بالاخره آنچه امروز ميانكاله را بيش از پيش در معرض تهديد قرار داده طرح احداث جاده در داخل تالاب بينالمللي ميانكاله است كه در اين صورت تالاب به دونيم ميشود. اين طرح درست مشابه طرح مخرب احداث جاده در داخل درياچه اروميه است كه امروز با گذشت كمتر از دو دهه به مهمترين عامل مرگ درياچه اروميه تبديل شده است و اگر اين طرح در اين منطقه نيز عملي شود از هماكنون بايد فاتحه ميانكاله را هم خواند. جادهاي كه نه فقط تالاب را نابود خواهد كرد بلكه پرندگان مهاجر را هم به خاطر نبود امنيت و آلودگيهاي صوتي و نوري فراري خواهد داد. ساخت اين جاده مستلزم تخليه دهها هزار تن خاك داخل تالاب است و فرصتي براي زمينخواران فراهم ميكند تا راحتتر به زمينهاي تصرف شدهشان دسترسي داشته باشند و نهايتا چند سال بعد مقدمات ساخت شهركها و ويلاهاي مسكوني را در اراضي ميانكاله براي آنها فراهم ميكند كه اگر چنين اتفاقي بيفتد در اين صورت فرصت جلب اكوتوريستها براي تماشاي پرندگان در سالهاي آتي از بين خواهد رفت و منافع اقتصادي و زيست محيطي كشور قرباني مطامع شخصي عدهاي محدود ميشود.
پاييز كه از راه ميرسد صنعت «تماشاي پرندگان» هم در اكثر كشورهاي جهان به جز ايران رونق ميگيرد! حال وضعيت ايران را مقايسه كنيد با ديگر كشورهاي جهان ! در انگلستان بيش از يك ميليون نفر در كلوپهاي پرندهشناسي عضويت دارند و در آمريكا اين رقم به 40 ميليون نفر و كانادا 10 ميليون نفر ميرسد. هرساله بخش زيادي از درآمد كشورهاي اروپايي و حتي آفريقايي از محل تماشاي پرندگان به ويژه در فصل مهاجرت تامين ميشود. سرويس آبزيان و حياتوحش آمريكا USFWS گزارش ميدهد كه در سال 1996، 63 ميليون نفر از افراد بالاي 16 سال آمريكا براي تماشاي پرندگان، عكاسي و نقاشي از آنها از تالابهاي اين كشور بازديد كردهاند كه بدينترتيب درآمدي معادل 29 ميليارد دلار از طريق همين بازديدكنندگان عايد اقتصاد ملي اين كشور شده است. همچنين در سال 2002 نيز درآمد آمريكا از صنعت تماشاي پرندگان يا Bird watching، 1/17 ميليارد دلار معادل يك سوم درآمد نفتي ايران در همين سال بوده است.
اين گزارش ميافزايد: اگر صنعت تماشاي پرندگان را يك كمپاني فرض كنيم در اين صورت اين كمپاني در رديف 500 تايي پردرآمدترين شركتهاي دنيا قرار دارد كه در سال 1996 به دليل شرايط مساعد آب و هوايي و زيستگاهي در تالابهاي آمريكا، اين كمپاني در رديف 23 قرار ميگيرد ! رشد روز افزون صنعتbird watching در كشورهاي آسيايي نيز تاحد زيادي مشابه ساير نقاط جهان است كه در رأس آن كشور مالزي قرار دارد. آغاز فصل مهاجرت پرندگان در برخي از كشورها نيز با استقبال مردم و گردشگران همراه ميشود، به نحويكه فستيوالها و جشنوارههاي متعددي در زيستگاههاي تالابي برگزار ميشود. در كانادا مردم محلي به استقبال پرندگان مهاجر ميروند و جشنهاي خاصي را برپا ميكنند. در اين مراسم هيچكس حق ندارد به پرندگان آسيبي برساند يا آنها را شكار كند. در مالزي نيز شرايط مشابهي حاكم است و جشنواره پرندگان برگزار ميشود. اما در ايران وضعيت كاملا متفاوت است. Bird watching در ايران به قدري ناشناحته و مهجور است كه حتي نميتوان ادعا كرد در ابتداي راه قرار داريم ! عدمآشنايي مردم و مسوولان از اندوختههاي طبيعي اين سرزمين و ناآگاهي عمومي در زمينه محيط زيست تا حدي است كه نه تنها تاكنون يك دلار هم از محل صنعت Bird watching عايد كشور نشده بلكه تصور عمومي بر اين پايه استوار است كه اصولا هر موجود زندهاي جز آدميزاد، موجوداتي موذي و مزاحم محسوب ميشوند و بايد از ميان برداشته شوند! به همين دليل هرساله با آغاز فصل مهاجرت در زيستگاههاي تالابي كشورمان، از جمله تالاب بينالمللي ميانكاله به جاي آنكه شاهد ورود گروههاي اكوتوريست و عكاسان طبيعتدوست باشيم، اين شكارچيان بومي و غيربومي هستند كه روياي خيالانگيز بهشت مازندران را با شليك گلولههاي پيدرپي خود به صحنه جنگ و نبرد تبديل ميكنند. گويي جز شكار و گرفتن جان اين مخلوقات زيبا و بر هم زدن آرامش طبيعي منطقه هيچ چيز ديگر در خيال مردم و متوليان امر نميگنجد. متاسفانه اگر در سالهاي اخير نيز اقداماتي براي ايجاد طبيعتگردي در مناطق ايران صورت گرفته بيش از آنكه براي ارتقاي آگاهيهاي زيستمحيطي مردم محلي و طبيعتگردان و نيز تربيت تور ليدرهاي مجرب تلاش شده باشد،تلاشهاي صورت گرفته تنها معطوف به ساخت جاده تا قلب تالابها و نوك بلندترين قلهها و ساخت هتلها و مجتمعهاي توريستي درست در قلب منطقه و تخريب اكوسيستم و حذف پوشش گياهي و ورود گونههاي غيربومي و... بوده است كه جاي تاسف دارد!
دوشنبه 15 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]