واضح آرشیو وب فارسی:فارس: /واكنشها به گفتوگوي مجيدي با فارس/ معلم: فقدان استراتژي فرهنگي، سينماي ايران را دچار معضل كرده است
خبرگزاري فارس: علي معلم، منتقد سينما، با بيان اينكه از ميان مسئولان تنها رهبر معظم انقلاب در تبيين رويكرد كلي نظام فرهنگي در مورد سينما به اظهارنظر پرداخته اند، گفت:فقدان استراتژي فرهنگي سينماي ايران را دچار معضل فعلي كرده است.
اين تهيهكننده سينما در گفتوگو با خبرنگار سينمايي فارس، در واكنش گفتوگوي «مجيد مجيدي» با خبرگزاري فارس در مورد لزوم «پوستاندازي سينماي ايران»، گفت: سينماي ايران بعد از انقلاب دوران مختلفي را پشت سر گذاشته كه در هر دوره اين انتظار وجود داشت كه اين سينما در واقع يك حركت رو به جلو داشته باشد. به طور مثال از لحاظ تكنيك در سينماي ايران، از يك مقطع در سالهاي بعد از انقلاب رشد داشتهايم كه و شاهد فرآيند بهتري در فيلمهايمان بودهايم.
وي افزود: همچنين از لحاظ محتوايي با جنبههاي مختلف مفهومي كه ميتوانست مورد استفاده قرار گيرد، اين سير مشاهده ميشود كه در نتيجه، موجب شده تا موقعيت سينماي ايران در عرصههاي داخلي و خارجي استوار شود اما بايد در نظر بگيريم كه اين مرحله از 5 سال گذشته سير نزولي به خود گرفته است.
معلم ادامه داد: در واقع طي سالهاي گذشته، نه تنها سينماي ايران در تمامي زمينهها پيشرفت نداشته است بلكه در پارهاي از زمينهها بازگشتي به دوران ما قبل از دهه 70 داشته است، يعني به نظر من يك سينماي شعاري كه هنوز هم ردپاي آن ديده ميشود و در بسياري از موارد هم كه مربوط به سينماي نخبهپسند ميشد، فيلسازان به موضوعات تكراري به شيوه نوعي از سينماگران واقعگرا (مانند عباس كيارستمي) و پيروان سبك او رجوع داشتهاند.
اين منتقد سينما تصريح كرد: متاسفانه نسل جديدي هم كه وارد سينما شد به يكي از اين دو مسير گرايش پيدا كرد، يعني يك مسير كه همان مسير فيلمهاي سنتي فارسي اما با شكل و شمايل و رنگ و لعاب جديد بود و بخشي هم به سراغ همان سوژههاي بيچيز و فقير از لحاظ موضوعي و محتوايي رفتند و در واقع فيلمهايي بدون داستان و طرح ساخته شد كه شباهتهاي اندكي به فيلمهاي كيارستمي و شهيد ثالث داشتند كه هر دوي اينها گام رو به جلو محسوب نميشدند.
معلم افزود: بنابراين در اثر همين روند از اوايل دهه 80 سينماي ايران با كاهش چشمگير مخاطب مواجه شد و از نظر بازار جهاني نيز به شدت افت كرديم كه طي سالهاي اخير تنها با يكي دو فيلم در جشنواره هاي مهم حضور داشتيم و بعد از آن تنها يكي دو اسم آن هم تنها به واسطه اسم خودشان نه به لحاظ كيفيت آثارشان در جشنوارههاي بينالمللي حضور داشتند و به همين دليل ما در هر دو جبهه داخلي و بينالمللي به نوعي شكست را متحمل شدهايم.
مدير جشن حافظ سينماي ايران با تشريح دلايل شكست سينماي ايران در سالهاي اخير در عرصههاي گوناگون گفت: يكي از مهمترين دلايل اين است كه سينماي ايران در بخش مديريت فرهنگي هيچگاه جايگاه مناسبي نداشته است و متاسفانه مديريت فرهنگي ما در حوزه سينما اساسا استراتژي خاصي نداشته است و هنوز هم فاقد استراتژي است كه به اعتقاد من با روند كنوني در آينده نيز استراتژي خاصي نخواهد داشت چراكه تا كنون تنها مقام معظم رهبري در تبيين رويكرد كلي نظام فرهنگي در مورد سينما به اظهارنظر پرداخته اند.
وي ادامه داد: متأسفانه هيچكدام از مسؤولين حتي رياست جمهوري در مورد لزوم توجه به مسايل كلان فرهنگي اظهارنظر نكردهاند و شما در مصاحبههاي مسؤولين مختلف هيچگونه استراتژي و خط مشي واحدي را در خصوص مسايل فرهنگي مشاهده نميكنيد بنابراين فقدان استراتژي فرهنگي سينماي ايران را دچار معضل فعلي كرده است.
معلم تصريح كرد: وقتي صحبت از مديريت فرهنگي در بخش سينما ميشود، منظور تنها معاونت سينمايي و بنياد سينمايي فارابي نيست چرا كه اين مديريت نيز مديريت مشخصي نبوده است كه در آن، همه بر سر موضوعي وفاق داشته باشند بلكه هر كسي ساز خودش را زده است. به همين دليل، به اعتقاد من سينماي ايران در دوره فعلي شكستخوردهترين دوران خود را سپري ميكند و اين را ميتوان از طريق بررسي تعداد فيلمهاي توليدي، بازگشت سرمايه و تعداد سوژههاي سفارشي پي برد.
اين منتقد سينمايي خاطر نشان كرد: در يك چنين شرايطي طبيعي است كه سينماي ايران بخواهد از يك چنين چالهاي بيرون بيايد و به تعبير «مجيد مجيدي» مستلزم يك پوستاندازي و چينش دوباره است و اين چينش دوباره طبيعتا در ابتدا بايد در بخشهاي مديريتي سينما - بازهم تأكيد ميكنم نه در مديريت دولتي به مثابه معاونت سينمايي- اتفاق بيافتد و بعد وارد جريان فيلمسازي شود كه به شدت به لحاظ موضوعي و پيدا كردن سوژههاي مناسب لاغر شده است.
وي افزود: منظور از نبود سوژههاي مناسب، تنها سوژههاي اجتماعي نيست بلكه به نظر مي آيد كه جولان و پرواز انديشهها براي پيدا كردن سوژههاي جديد به هر حال متوقف شده است و اهل سينما و دستاندركارانش در حوزههاي ديگر به كار گرفته شدهاند و دارند به شدت در تلويزيون و سريالها مصرف ميشوند، بنابراين نيروهاي زبده و متخصص كه بايد سالانه يك الي دو كار را انجام بدهند، به ورطه فعاليت بيش از حد با حجم كاري بسيار زياد افتادهاند و همين موضوع باعث افت كيفيت كارها شده است.
معلم در پاسخ به سوال كه چه كار بايد كرد كه براي سينماي ايران در سالهاي آينده، لفظ شكست خورده به كار برده نشود، به خبرنگار سينمايي فارس گفت: واقعيت ماجرا اين است كه ما نياز به يك توسعه همهجانبه داريم، متأسفانه توسعه در كشور ما همواره يك شاخهاش مطرح بوده است. درست مانند مدرنيسم كه فقط ماشينيسم در مدرنيسم به ايران آمد اما خود مدرنيسم نيامد. توسعه همه جانبه هم اتفاق نميافتد مگر اينكه ما در حوزه تئوري و عمل جرياني كه قرار است اين تئوريها را به عمل تبديل كند (همان مديريت) به شاخصههاي روشن و همگام برسيم.
اين تهيه كننده سينماي ايران تصريح كرد: شما نميتوانيد تنها يك حوزه را به جلو ببريد. مثلا حوزه تئوريك و نقد سينما جلو برود اما جريان
تكنيكي سينما افت پيدا كند، يا جريان نمايشي و سالني سينما تضعيف شود اما جريان ويدئو رشد كند. در واقع اگر هر كدام از اين شاخصهها رشد بيجا كنند باعث افت بدنه سينما ميشوند و راه حل برون رفت سينماي ايران از موقعيت فعلي (كه به اعتقاد من موقعيت بحراني ندارد بلكه موقعيت امروز سينماي ايران موقعيتي شكست خورده است) شناسايي استعدادهاي بالقوه و حمايت از آنها است.
وي ادامه داد: در سينماي ايران پتناسيلهاي بسيار قوي وجود دارد و به نظر من جزو معدود كشورهايي هستيم كه بالقوه داراي استعداد فيلمسازي هستند و همين ها سينماي ايران را نگه داشتهاند و براي اين كه سينما جلو برود، احتياج به توسعه همه جانبه - از پيدا كردن استعدادهاي جديد تا پيدا كردن راهحلهاي كارشناسي و تكنيكي، گسترش سرمايه و بازارهاي جهاني و...- داريم كه همه اينها ميتواند سينماي ايران را از اين چرخه معيوبي كه درش قرار دارد و از يك جايي به بعد توان پرواز كردن را ندارد، نجات دهد.
معلم در ادامه اظهار داشت: سينماي امروز ايران مانند گنجشكي ميماند كه قابليت دل سپردن به آسمان را ندارد و با اين بالها و خوراك ضعيف طبيعتا روز به روز توانش را بيشتر از دست خواهد داد و اگر ما ميخواهيم اين توان را افزايش دهيم طبيعتا بايد در همه ابعاد و زمينهها خلاقيت لازم صورت گيرد از جمله در اصليترين بخش يعني مديريت سينما كه متاسفانه جاي خودش را تنها به توليد چند فيلم سفارشي داده است.
اين منتقد سينمايي در پايان خاطر نشان كرد:متاسفانه امروزه تمام بودجههاي سينمايي تنها براي دو كار هزينه مي شود در حالي كه در گذشته از توليد 60 فيلم حمايت ميشد و ديگر اين آزمون و خطا در مديريت فرهنگي وجود ندارد كه از ميان اين توليدات به 10 فيلم خوب برسيم و متاسفانه ديگر اين قضيه نيز فراموش شده است و استراتژي مديريت سينما به هم ريخته و آشفته است.
انتهاي پيام/ا
دوشنبه 15 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 112]