تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دور...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820892180




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از سراب ميليونر شدن تا چوبه دار


واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: از سراب ميليونر شدن تا چوبه دار
قاچاقچي جواني كه رو دست خورد و آدم كشت در در شعبه 71 دادگاه كيفري تهران به اشد مجازات محكوم شد. در نشست رسيدگي به اين پرونده كه به رياست قاضي «نورا... عزيزمحمدي» و با حضور چهار مستشار برگزار شد ابتدا نماينده دادستان، كيفرخواست را خواند.«آرش سيفي» اعلام كرد: حميد 27 ساله به دنبال درگيري بر سر خريد مواد مخدر، دوستش ايمان 30 ساله را شامگاه دوم مهر 1386 در مشكين دشت كرج كشت.قاتل، صبح روز بعد وقتي با سرو صورت خونين در يك بوستان نشسته بود دستگير شد و به جرم اعتراف كرد.اكنون برايش اشد مجازات (قصاص نفس)خواهانم.سپس پدر قرباني در جايگاه ويزه قرار گرفت و براي حميد، اشد مجازات خواست.مرد داغدار توضيح داد: نوهام هنوز به دنيا نيامده بود كه پسرم گفت براي زيارت به قم مي رود. ايمان به همراه دوستش (علي) از خرمآباد به تهران آمد اما ديگر بر نگشت.نوبت به مجرم كه رسيد در جايگاه ويژه ايستاد و جنايت را گردن گرفت وگفت: «مدتي بود يك افغاني با من تماس مي گرفت و مي گفت كاري سراغ دارد كه يك شبه ميليونرم مي كند.»«حميد» اضافه كرد: بعد از چند ماه همراه برادرم (صابر) و دايي ام براي خريد مواد به تهران آمديم.بعد مرد افغان به همراه علي و ايمان به سراغمان آمدند و در يك پارك منتظر ماندند.من، علي و ايمان با هم به سمت كرج رفتيم تا مواد را ببينيم كه بين راه يك مرد زانتيا سوار با ما همراه شد.قاضي از متهم پرسيد: دايي و برادرت كجا ماندند؟متهم جواب داد: آنان پيش مرد افغان ماندند.وقتي به كوچه خلوتي در مشكين دشت رسيديم مرد زانتيا سوار پياده شد، با مشت به صورتم كوبيد و ماشينم را دزديد. «حميد» ادامه داد: همان موقع علي و ايمان مرا داخل زانتيا كشاندند. ايمان اسلحه را روي سرم گذاشت و علي با گرز به جانم افتاد. در آن لحظه كنترلم را از دست دادم و در حالي كه روي صندلي خم شده بودم چاقو كشيدم.به گزارش ايسكانيوز، قاضي عزيزمحمدي از مجرم خواست تا صحنه جنايت را بازسازي كند و مجرم همين كار را كرد. قاضي گفت: اين طور كه تو نشان مي دهي ضربه هاي چاقو بايد از زير به پهلوي قرباني خورده باشد; ضربه هاي پشت را چه كسي زد؟متهم جواب داد: نمي دانم.من آن لحظه خيلي ترسيده بودم.قاضي پرسيد: چاقو را از كجا درآوردي؟متهم گفت: آن را كه در جورابم گذاشته بودم.قاضي گفت: تو به علي هم ضربه زدي؟متهم گفت كه نمي دانم يادم نيست.قاضي خطاب به متهم گفت: بررسي ها نشان مي دهد وقتي در جريان معامله فهميدي به جاي مواد، نمك بسته بندي كرده اند با آنان درگير شدي قبول داري؟كه جواب شنيد: نه، من فقط رفته بودم تا مواد را ببينم.قاضي پرسيد: شماري از بسته هاي نمك در جاده و مقداري در زانتيا كشف شده است، چه كسي آنها را جاسازي كرده بود؟متهم جواب داد: فكر كنم علي و ايمان.قاضي گفت: در هيچ كجاي پرونده اسمي از مرد افغان نياوردي و به نظر مي رسد او وجود خارجي ندارد.متهم گفت: باور كنيد من اصلا علي و ايمان را نمي شناختم.مرد افغان با من تماس گرفت و قرار گذاشت.من فريب خورده بودم و فقط براي دفاع از خودم چاقو كشيدم.در پايان اين نشست هيئت قضايي وارد شورشد و حميد را به مرگ محكوم كرد.
 جمعه 12 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ابتکار]
[مشاهده در: www.ebtekarnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن