واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جوانان و بحران هویتدین و بحران هویت جوانان (1)
چالش بحران هویت هم بعد روان شناختى و فردى دارد و هم بعد اجتماعى و سیاسى . طبیعتا همه فرهنگهایى كه با این چالش بزرگ دستبگریبانند، باید در صدد شناخت آن به صورت همه جانبه برآیند و در جامعههاى دیندار علاوه بر آن پرسش از موضع دین در برابر این معضل روانى و اجتماعى نیز رخ مىنمایدموضوع سخن دین و بحران هویت جوانان است . بحران هویت از مقولات مهم در عصر جدید و مورد تاكید در دهههاى اخیر در سراسر جهان است و در سطح جهان و كشورهاى گوناگون با رویكردهاى متفاوت مورد بحث و كاوشهاى فراوان قرار گرفته و مقالات متعددى در این باره به نگارش در آمده است . چالش بحران هویت هم بعد روان شناختى و فردى دارد و هم بعد اجتماعى و سیاسى . طبیعتا همه فرهنگهایى كه با این چالش بزرگ دستبگریبانند، باید در صدد شناخت آن به صورت همه جانبه برآیند و در جامعههاى دیندار علاوه بر آن پرسش از موضع دین در برابر این معضل روانى و اجتماعى نیز رخ مىنمایداین گفتار مىكوشد به اجمال و از منظرى كلان به شناسایى و تلزیع آن و تبیین موقف دین در برابر آن بپردازدتعاریف :1- هویت2- بازشناسى مفهوم هویت نیازمند عطف توجه به «شخصیت» است، شخصیت عبارت است از :مجموعهاى از خصوصیات مختلف فرد مانند ساختمان بدنى، خلق، رفتار، علایق، گرایشها، توانایىها و استعدادهاى وى، و برآیند این مجموعه از ویژگىهاى آدمى . هویت در واقع، همان شخصیت است كه مورد آگاهى درونى قرار گرفته است . احساس شخصیت را مىتوان هویت نامید . این نكته را باید مورد دقت قرار داد كه شخصیت و هویت آدمى امرى فراتر از شخصیت و هویت مكانیكى است، هویت آدمى وابسته به عناصر بىشمارى است اما همه آنها در پرتو نگاه و نگرش وى به خویشتن و جهان شكل مىگیرد، تفسیرى كه فرد از خود و هستى تولید مىكند سازنده هویت او خواهد بوداز سوى دیگر، قوام هستى و شخصیتبه معنى دارى زندگى است، و معنى دارى حیات و چگونگى آن در سایه نگاه، نگرش و تفسیر فرد از خود و هستى و اولویت گذارىهاى ارزشى شكل مىیابدبا توجه به این تعریف، باید بر دو نكته تاكید كرد: هویت امرى عقلانى و عاطفى است و تفسیرى استسنجیده و قانع كننده از شخصیت و ابعاد آن و هستى و معناى زندگى . هویت از یكسو امرى درونى است و از سوى دیگر وابسته عوامل فراوان بیرونى است كه بر نگرش و تفسیر آدمى اثر مىگذارد .3) هویت و بحران هویتسلامتشخصیت در گرو سازگارى آدمى با محیط اجتماعى پیرامون و رعایت نرمهاى اجتماعى و نیز تفسیر متوازن و سازگار از خود، جامعه و ارزشهاست، هنگامى كه در این فرایند خللى و كاستى و چالشى پدیدار شود، نابه هنجارى و اضطراب روانى نمودار خواهد شد، و آن گاه كه این اختلال مضاعف شود و پیامدهاى ویرانگرى بیافریند، مىتوان آن را «بحران» نامید.از این رو، هویتسالم و آرام در جایى معنى مىیابد كه شخص از نگرش یك دست و سنجیدهاى از خویشتن و جهان بهرهمند باشد و عناصر سازنده شخصیت وى از تلائم و سازگارى برخوردار باشند و براى خود زندگى معنى دارى ساخته باشد.در نقطه مقابل، هویتبحرانزده هنگامى مصداق مىیابد كه تعارض و چالش جدى در نگرش فرد میان عناصر اثرگذار و سازنده شخصیت وى پدید آمده باشد، و فرد از ارائه تفسیر جامع از آنها و پاسخ قانع كننده به معنى زندگى ناتوان باشد، و نیز آن گاه كه فرد یا جامعهاى از تامین نیازهاى ضرورى خود و قدرت بر اشباع یا اقناع خود، عاجز باشد، با شخصیت و هویتبحران زده مواجه خواهد شد.بیشتر بحران درونى و بیرونى در تعامل و تاثیر و تاثر متقابل قرار دارند . بحرانهاى اقتصادى و اجتماعى مىتواند نگرش فرد را از درون آسیبپذیر كند و بحران درونى تولید نماید و از سوى دیگر، ناسازگارىهاى درونى و بازماندگى عقلانى و عاطفى افراد و گروهها مىتواند بحرانهاى اجتماعى بیافریندبحرانهاى مادى و اقتصادى براى ملتها در درجه دوم اهمیت قرار دارد . بحرانهاى عقلانى، عاطفى و معنوى در عرصه روح آدمى بسیار خانمان سوزتر است . همه بحرانهاى اجتماعى تا آن جا كه شخصیت جامعه و مشروعیت نهادهاى اجتماعى را آسیب زده و بحران زده نساخته است، چندان مهم نیستبحران هویت گاهى در حد فردى و شخصى مىماند و گاهى، میان افراد و گروهها شیوع مىیابد و به بحرانى عام و اجتماعى تبدیل مىشودبنابراین، بحران هویت در یكى از شرایط و احوال زیر پدید مىآید :الف: آن گاه كه فرد یا جامعه از تامین نیازهاى بنیادى و اصیل خود باز بماند و راهى براى پاسخگویى در نیابدب: هنگامى كه میان اجزاء و ابعادى از شخصیت و معیارها تعارض درگیرد و فرد یا جامعه از حل جامع و ایجاد وفاق میان آنها یا ترجیح و اولویت گذارى ناتوان باشد.ج: در هنگامه تحولات و تغییرات روحى و یا دگرگونىهاى اجتماعى انتظار ظهور بحرانها مىرود، و از آن جا كه در عصر جدید این تحولات در مقیاس وسیعى مىافتد بحرانهاى بیشترى نمایان مىشود . همان طور كه در سنین رشد و دوره نوجوانى شرایط بروز بحرانهاى فكرى و عاطفى فراهمتر است، به همین دلیل در جامعههاى در حال گذر این امر به خوبى احساس مىشود.بنابراین، انواع بحرانها مىتواند به بحران هویت تبدیل شود و این بدترین وضعیتى است كه امكان دارد براى جامعه پدید آید .ادامه دارد...منبع: DANAEE.COM
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 481]