واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: ورزش - قطبي و ازدحام ستارهها
ورزش - قطبي و ازدحام ستارهها
1ـ كسي كه به تيم برنده لعنت نميفرستد، اما همه پيروزيها هم از يك جنس نيستند. بعضي بازيها لذت بخشاند، چون سه امتياز و نمايش تحسينبرانگيز را توامان در دل خود دارند و بعضي پيروزيها تنها به واسطه كسب سه امتياز و كمنياوردن در كورس رقابت خوشحال كنندهاند. پيروزي پرسپوليس مقابل پيام و پگاه از جنس دوم بود. آنها با اين شش امتياز كاملا بحران را پشت سر گذاشتند و به شرايط عادي برگشتند، اما عجيب اين است كه قشر هواداران متوقع و تحليلگر پرسپوليس هنوز از تماشاي بازي اين تيم احساس رضايت نميكنند و با ترديد در مورد داربي روز جمعه حرف ميزنند. شبيه اين احساس را ميتوان در ذهن و عكسالعملهاي افشين قطبي هم جستوجو كرد. او كنار زمين ميايستد و آرام به افتخار كريم باقري و ابراهيم توره دست ميزند. ديگر خبري از آن پرشهاي چندمتري و فريادهاي كركننده نيست. صحيحاش همين است كه سرمربي پرسپوليس ايرادهاي تيمش را رسانهاي نكند، اما به هر حال مشخصا او هم دغدغههايي فراتر از شاديهاي سرمستانه دارد.
2ـ كنار هم كه صف ميبندند، حريف خواهناخواه خوف ميكند. اين همه ستاره و 80 هزار تماشاگر كه براي آنها فرياد ميكشند. روحيه دشمن را پيش از سوت آغاز نبرد به خاك مياندازد. پرسپوليس بدون اغراق پرستارهترين تيم ليگ است و نيازي به رديف كردن اسم بازيكنان اين تيم كنار يكديگر نيست. نماي بيروني تيمهاي پرستاره شكوهمند و هراسانگيز است، اما ساختن يك تيم هماهنگ از اين مجموعه كه تمام اصول فوتبال را رعايت كند، دشواريهاي زيادي دارد. كنار هر ستاره فوتبال چند بازيكن كارگر كه يا هرگز ديده نشدند يا كمتر به چشم آمدن عرق ريختهاند. ستارهها همانقدر كه به لحاظ فني متفاوتاند از نظر رفتاري هم ويژگيهاي خاصي دارند. آنها معمولا تمايلي به دوندگي زياد ندارند، وقتي توپ ندارند، ميايستند و اكثر قريب به اتفاقشان كم يا زياد خودخواه هستند. ميتوان به تواناييهاي فردي ستارهها تكيه كرد و پيروز شد، اما اين شيوه معمولا در بلندمدت و براي تورنمنت 34 هفتهاي مثل ليگبرتر كارساز نيست. پرسپوليس پيام را با نبوغ كريم باقري و واحدينيكبخت برد در حالي كه در طول 90 دقيقه تيم بهتري نبود. اين اتفاق مقابل پگاه تكرار شد و اينبار باقري و توره سرنوشت را رقم زدند.
3ـ در پرسپوليس همه ستارهاند، همه ميخواهند ديده شوند و گوشهايشان را براي شنيدن اسم خود از روي سكوها تيز ميكنند. وقتي توپ در مالكيت حريف است، اصل پوشش رعايت نميشود و بازيكن صاحب توپ آنطور كه بايد تحت فشار قرار نميگيرد. اينگونه پگاه در نيمه اول سه موقعيت تكبهتك به دست ميآورد و تنها مغلوب درخشش واعظي ميشود. مازيار زارع بهعنوان نزديكترين بازيكن خط مياني به خط دفاعي آمادگي روحي لازم براي انجام وظايفي كه از او خواسته ميشود را ندارد. زارع بايد بيوقفه بدود، فاصلهاش را با خط هجومي و دفاعي پرسپوليس تنظيم كند، درگير شود، تكل بزند، جان بكند و قبل از آنكه توپ را زير پايش احساس كند، پاس بدهد. اين مازيار زارع ستاره ملوان بود همه توپها به او ختم ميشد تا شايد خلاقيتش را به كار بگيرد و معجزهاي رخ بدهد. بازيكني كه سالها بيمحابا مانور داده، شوت زده و همه نگاهها را به خود جلب كرده، حالا بايد در خطمياني پرسپوليس كارگري كند. مازيار نميتواند به سرعت عادتهاي چندسالهاش را دور بريزد و اينگونه در بازي با مس كرمان با لو دادن توپ زمينهساز گل حريف ميشود و در مصاف با پگاه هم سه توپ دقيقا مشابه را در منطقه مشابه لو ميدهد. در پرسپوليس همه ستارهاند حتي سپهر حيدري دوست دارد از خط دفاعي رو به جلو پا به توپ شود، پاس گل بدهد و اگر شد يكي از گلزنان تيم باشد.
براي انجام وظيفهاي كه امروز قطبي از علي كريمي ميخواهد نيازي به ستارهاي چون كريمي نيست. همانطور كه محمد علوي آنچه از مازيار زارع خواسته ميشود را فصل قبل با پيراهن پاس همدان بدون نقص اجرا ميكرد. مطمئنا اگر دايي هافبك وسط بود، هرگز تا اينجا پيشرفت نميكرد و كريم باقري هرگاه به خط دفاعي رفت به يك پاشنهآَشيل ترسناك تبديل شد. تيم پرستاره تنبل و آسيبپذير است. تيم پرستاره ناگهان متلاشي ميشود و همه را حيرتزده ميكند.
دوشنبه 8 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]