واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ميرجعفري: گذشته ادبي ما بسيار قوي است خبرگزاري فارس: يك منتقد گفت: يكي از عمدهترين دلايلي كه جريانهاي ادبي پس از نيما آنچنان كه بايد و شايد ميان مردم رخنه نكرد، اين است كه گذشته ادبي ما بسيار قوي است. به گزارش خبرنگار فارس، نشست نقد و بررسي كتاب «جريانهاي شعر معاصر» نوشته احمد بيرانوند با حضور نويسنده اثر و منتقدان سيداحمد نادمي و اكبر ميرجعفري در سراي اهل قلم برگزار شد؛ اين كتاب با مقدمه محمدرضا سنگري در 405 صفحه توسط نشر روزگار عرضه شده است. اكبر ميرجعفري، منتقد درباره اثر بيرانوند گفت: اين كتاب بسيار ارزشمند است و كمك شاياني براي افرادي است كه جريانهاي ادبي را پيگيري ميكنند. وي در ادامه خاطر نشان كرد: اين اثر چند تعريف را بديهي انگاشته، اول اينكه اي كاش در اين اثر جريان ادبي به معناي واقعي معرفي ميشد، نكته دوم اينكه؛ وقتي صحبت از جريانهاي حاشيهاي شعر معاصر پس از نيما ميشود، آيا مفهوم معاصر بودن از نگاه نويسنده شعري است كه وزن قافيه ندارد و بر مبناي قواعدي است كه نيما بيان كرده يا اصولا شعري كه در اين دوره سروده شده و بخشي از ادبيات را تشكيل ميدهد جزء شعر معاصر محسوب ميشود؟ وي در پاسخ به اين پرسشها تاكيد كرد: تعريف اولين بايد شرح داده شود كه مقصود، همان شعر معاصر به معناي زبان و بياني است كه نيما بيان كرد، البته پذيرفتن اين مطلب بايد با تسامح باشد، چرا كه به هر حال در كنار همين جريانها و گونههاي مختلفي كه پس از نيما ايجاد شده شعر كلاسيك هم راه خود را طي ميكند؛ منكر غزل و بسياري از قالب هايي كه در اين 30 سال اخير به آن گرايش شد نميتوانيم باشيم، اما اي كاش نگاهي هم به اين مسايل ميشد. وي تصريح كرد: وقتي كه جريان قدرتمند شعر كلاسيك وجود دارد، كه بياغراق قلههاي ستودني نه تنها در ايران بلكه در جهان هستند، اگر گروهي بخواهد در مقابل چنين قلههاي سترگي قد علم كند طبيعتا كار صعبي را در پيش گرفته است. ميرجعفري بيان كرد: به نظر ميآيد يكي از عمدهترين دلايلي كه جريانهاي ادبي پس از نيما آنچنان كه بايد و شايد ميان مردم رخنه نكرد، اين است كه گذشته ادبي ما بسيار قوي است و مردم ما به عنوان مخاطب ترجيح ميدهند با همان گذشته زندگي كنند، اساسا اگر به جريان ادبيات از گذشته تاكنون بنگريم، بيترديد شعري كه با نيما آغاز شده در مقابل قلههاي ادب فارسي در حاشيه قرار ميگيرند. به گفته ميرجعفري، نويسنده در مقدمه فروغ، شاملو و سپهري را پيروان واقعي جريان نيما دانسته و سايرين را در حاشيه قرار ميدهد كه اين نقطهاي است كه نويسنده آن را بديهي تصور كرده است، كه به نظر ميرسد اين نكته هم بايد اثبات شود؛ اگر اسامي نامبرده هسته اصلي ادبيات باشند و سايرين در حاشيه قرار گيرند بايد اين سوال پرسيده شود كه آيا در حال حاضر افرادي كه شعر معاصر را پيگيري ميكنند پيرو اين چند شخص هستند يا نه اگر اينها را از شعر معاصر حذف كنيم چيزي از شعر معاصر دستگيرمان نخواهد شد. احمد بيرانوند كتاب «شرح حاشيه» را با نقدي بر برخي جريانهاي شعر معاصر از جمله: شعر هوشنگ ايراني، شعر حجم يدالله رؤيايي، شعر موج نو احمدرضا احمدي، شعر گفتار سيدعلي صالحي، شرحي مفصل بر زبانسازي و ويژگيهاي زباني رضا براهني و مقدمهاي بر جريانهاي نقد ادبي در ايران منتشر كرده است. انتهاي پيام/و
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]