واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: معنويت اين بدنها
دكتر محمدكاظم واعظ موسوي•
كارواني از ايران شامل 72 ورزشكار معلول، به مسابقات پارالمپيك ميرود. پارالمپيك يعني شبه المپيك؛ حدود 10 درصد كاروان، جانباز جنگ هستند و مابقي معلول. با اين حال، فضاي معنوي در اين كاروان به طور محسوس به چشم ميخورد.
اين كاروان موفق ميشود تعداد چهارده مدال به دست آورد كه از اين تعداد، پنج طلا، شش نقره و سه برنز است. اين كاروان از موفقترين كاروانهاي ايران در طول دوران حضور ايران در پارالمپيك ميشود و به سلامتي بازميگردد.
تيم واليبال نشسته ايران نيز قهرمان پارالمپيك ميشود. روي واليبال نشسته تأكيد دارم؛ چرا كه در پارالمپيك ورزش رشته اي شاخص است و مدالش داراي اهميت ويژهاي است و بنده به عنوان كمكي كه كميته ملي المپيك به پارالمپيك كرده، اعزام شدم و شاهد برگزاري مسابقات بودم و خدمات تخصصي خودم را در دهكده و فضاي بازيها ارايه كردم.
اگر از بنده بپرسند چرا ايران در پارالمپيك موفق شد، تحليل خود را اين گونه ارايه ميدهم:
نخستين علت، نگرش ورزشكاران نسبت به يكديگر است. ورزشكاران پارالمپيك از اين جهت كه نقاط اشتراك بيشتري دارند و بيشتر يكديگر را درك ميكنند، با ورزشكاران سالم متفاوتند. بگذاريد مثالي بزنم؛ در فضاي المپيك، افراد در ورزشكار بودن مشتركند، اما در پارالمپيك هم در ورزشكار بودن و هم در معلول بودن مشتركند و به همين دليل بيشتر همديگر را درك ميكنند و يكديگر را دوست دارند و براي موفقيت همديگر در المپيك دعا ميكنند و به اين امر اهميت ميدهند.
بارها شاهد بودم، ورزشكار رشته وزنهبرداري كه فردا مسابقه داشت، امروز دغدغه موفقيت ورزشكار واليبال را برايش وجود داشت و ورزشكار تنيس روي ميز كه امشب مسابقه داشت، در پي آن است كه از نتايج دو و ميداني باخبر شود و اين يك شرايط منحصر به فرد است.
صحنههايي را مشاهده كردم كه ورزشكاران رشتههاي گوناگون كه علي الاصول نبايد چندان همديگر را بشناسند،با تحصيل پيروزيها، در آغوش يكديگر ميرفتند و گريه شادي سر ميدادند.
عامل دوم موفقيت، فضاي مثبت رواني حاكم بر اردو بود؛ اين فضا كاملا فعال و شاد بود، بدون اينكه جو غيبت و تهمت در آن رواج داشته باشد. در واقع اشخاصي كه اين فضا را اداره ميكردند، مديريت كارآمدي بر اين فضا داشتند و سلامت محيط را حفظ كرده بودند.
عامل سوم، گردانندگان اردو بودند كه برنامهريزي دقيقي براي تمرين و مسابقه و فراغت و حتي خريد ورزشكاران در نظر گرفته بودند. آنان در لابهلاي برنامهها، فضاهاي معنوي و روحاني هم فراهم ميكردند كه آثار خاص خود را به همراه ميآورد.
چهارمين عامل، مربيان برجسته حاضر در كنار تيمها بودند. ايران در فضاي پارالمپيك مربيان و مشاوران برجستهاي در اختيار داشت كه هريك مورد درخواست كشورهاي گوناگوني بودند. پارالمپيك فضاي متفاوتي است. در هيچ جامعهاي نميتوان پسر يا دختر معلولي را پيدا كنيد كه تمايل نداشته باشد، معلوليتش را پنهان كند اما برعكس در پارالمپيك مشاهده نشد كه اشخاص قطع عضو، معلوليتشان را پنهان كنند. آنان در كمال سربلندي و بدون پردهپوشي از معلوليت خود، در مجامع عمومي حاضر ميشدند. در صحنهاي ديديم جواني كه از هر دو دست محروم است، غذايش را با دندان حمل ميكند، روي ميز ميگذارد و با پاهايش شروع به خوردن ميكند و اين صحنه در سالن غذاخوري اصلا غيرعادي نبود و حتي اين تصوير نيز كه تعدادي نابينا توسط يك كمبينا هدايت شده و در فضاهاي عمومي حركت كنند، طبيعي به نظر ميرسيد. فردي با وجود محروم بودن از دو پا، در دو صد متر و دويست متر، تمام كساني را كه يك پا نداشتند، پشت سر گذاشت و طلا گرفت كه اينها براي اشخاص سالم اعجاب برانگيز بود.
پارالمپيك جشنواره افراد توانمندي است كه ما به ظاهر گمان ميكنيم ناتوان هستند و در واقع در پارالمپيك جشنواره نمايش توانمنديهاي معنوي ورزشكاران و معنويت اين بدنهاست.
درواقع رمز موفقيت پارالمپيك، همين نيروهاي پنهان در بدنهاي به ظاهر معلول است. آنجا ارادهها هستند كه برنده ميشوند و آن بدنها بهانه اين مسابقات تلقي ميشوند.
با اين حال به نظر ميرسد، ايران براي آينده حضور موفق در پارالمپيك، مي بايست براي ورزش همگاني معلولان كشورمان اهميت بيشتري قائل شود تا بتوانيم قهرمانان را از ميان جمعيت گستردهتري انتخاب كنيم. در صورتي كه ما ورزش همگاني معلولان گستردهاي داشته باشيم، ميتوانيم زبدهترين اشخاص را به تيم ملي دعوت كنيم و در غير اين صورت به تدريج مدالهاي ايران در اين عرصه تحليل خواهد رفت.
همچنين پيشنهاد مي كنم كه از بهترين تجهيزات و كادر مربيگري استفاده كنيم. زماني كه بحث اعتبارات، امكانات و تسهيلات ميشود، عموما خودمان را با گذشته مقايسه ميكنيم و بر فرض، عنوان ميكنيم 20 درصد بودجه افزوده شده است. اين مقايسه درستي نيست؛ زيرا ما با گذشته خودمان مسابقه نميدهيم بلكه، با امروز دنيا رقابت مي كنيم.
بنابراين اگر امكانات، تسهيلات و سيستم مربيگري ما در حد امروز دنيا نباشد تعداد مدالهايمان رفته رفته كاهش مييابد. با اين حال مباحث نظري بنيادي ديگري هست كه ميشود درباره آنها سخن گفت و نيازمند نگاه دقيقتري است. مثلا اينكه آيا اصولا بايد از قهرمانان پارالمپيك توقع مدال داشته باشيم يا صرف به دست آوردن سهميه المپيك، بيانگر رشد ورزش معلولان است كه در مباحث بعدي به آن اشاره خواهد شد.
•مدير مركز روانشناسي كميته ملي المپيك
جمعه 5 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]