واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: دختران خوب بدون همسر می مانند
بالا رفتن سن ازدواج در سال های اخیر به خصوص در مورد دختران یکی از مشکلاتی است که دغدغه بسیاری از دختران را به دنبال داشته است. در با خانم شفایی، روانشناس و مشاور خانواده در گفت و گو با آژانس خبری روز (دی نا) دلایل و راهکارهای آن را بررسی کرده است.دختران دانشجو نیاز به ازدواج دارند ولی شرایط ازدواج فراهم نیست، خود دختران چگونه می توانند به بهبود این وضعیت کمک کنند؟در واقع کل سیستم جامعه است که باید به این وضعیت بهبود ببخشد و خانواده ها نیز هستند که به بهبود این وضعیت کمک می کنند و این اتقاق برای همه ی دختران ما در حال رخ دادن است نه تنها دختران دانشجوی ما شامل حال پسرها هم می شود، بنابر این مسئله ای که وجود دارد نه تنها دختر ها تن به ازدواج نمی دهند بلکه پسر ها نیز از این دایره مستثنی نیستند و در کل نرخ ازدواج برای جوانان پایین آمده است. موضوع در دو حوزه قابل بررسی است، اول مبحث خانواده هاست که مهم ترین آن سختگیری ها و در خواست های نامعقول و بیش از حدی است که جوانان را با آن مواجهه می کنند که تحت عناوین مختلفی است، که یکی از آن ها کلاس گذاشتن است بر فرض مثال کلاس ما به این نوع از سبک ازدواج نمی خورد، کلاس ما به فلان دختر یا پسر نمی خورد و بحث طبقه اجتماعی است که خانواده ها مطرح می کنند و در جایی دیگر با بالا بردن نرخ مهریه برای پسران و جهیزیه آنچنانی برای دختران مشکلاتی را سر راه جوانان قرار می دهند و می بینیم که پسرهای ما این موضوع را مطرح می کنند که حتما دختری که با آن ازدواج می کنیم می بایست که مال واموال هنگفتی داشته باشد و ما را تا آخر عمر حمایت کند تا نیازی به زحمت و چند شیفت کار کردن نداشته باشیم و طبق این روال حرکت کردن امکان ندارد چون همچین دخترانی در جامعه ما بسیار کم است. مسئله دیگر که از سوی خانواده ها مطرح می شود بحث معنویات است که رنگ و شکل خودش را از دست داده و بیشتر خانواده ها خوبی را در چارچوب ماشین، خونه و سهم الارث پدری در نظر می گیرند و این باعث می شود که آمار طلاق و اختلافات خانوادگی رو به بالا باشد.چه راهکاری را برای جهت دهی درست افکار دختران وجود دارد و ذهن دختران را در چه مسیری باید حرکت کند؟این طرز تفکر در پسران ما کمتر شکل می گیرد چون آن ها حق انتخاب دارند بنابراین دختران ما می خواهند به کار ببرند که احتمال انتخاب شدن را بالا ببرند و از نمونه کار هایی که انجام می دهند این است که اگر چادری هستند مانتویی می شوند، سبک حجاب های آن ها عوض می شود و استفاده کردن از آرایش های صورت ودر کنار آن داشتن ارتباط با پسر ها و به قول خودشان امل بازی را کنار بگذارند. چون جامعه دیگر آن تیپ را نمی پسندد، بنابراین روش خود را عوض می کنند و آن هایی که نمی توانند این کار را بکنند خودشون را محکوم به فنا می دانند. با این اوصاف راهکارهایی که می توان ارائه کرد این است که ازدواج های سنتی دیگر جواب گو نیست به خاطر این که جوانانی که ارتباطاتشان در جامعه گسترش پیدا کرده دیگر به این نوع ازدواج ها تن نمی دهند و می بینیم که ازدواج های سنتی ما هم که صورت گرفته نیز محکوم به فنا شده است علت آن هم این است که چون خانواده ها آن شخص را انتخاب کرده است احساس علاقه و عشقی در بین آن ها وجود ندارد و ازدواج هایی، که در حال حاضر باب شده است هم نیز آینده خوبی ندارند. برای حل این مشکل خانواده های ما باید خودشان را به روز کنند و این مشکلات ما ایرانیان است که یا دیروز هستیم یا فردا پس بهتر است که تلفیقی باشیم از سنت و امروزی بودن یعنی ما نمی توانیم جوانان رو در خانه نگه داریم تا کسی پیدا شود و آن ها با هم ازدواج کنند ما می توانیم با ارتباط آن ها با محیط های سالمی که آن ها در جامعه می توانند در آن قرار داشته باشند به مهارت ارتباط با جنس مخالف دست پیدا کنند، و مشکل دیگر که وجود دارد این است که مهارت ارتباط با جنس مخالف را بلد نیستند مثلا در دانشگاه سال اول که وارد می شویم می گوییم من موذب هستم و نمی توانم ارتباط برقرار کنم و در سال دوم اینقدر با جنس مخالف راحت هستیم که دیگر به درس گوش نمی دهیم و در هر دو صورت زیاده روی می کنیم و بهتر است که ما این ارتباطات را به شکل سالم در دانشگا ه ها که مرجع قدرت قانونی و اجتماعی هستند آموزش بدهند.و نیز نگرش منفی که اخیرا مطرح می شود این است که دختران خوب ما بدون همسر می مانند و در مقابل دختر هایی که خوب نیستند و حریم ها را حفظ نمی کنند وآزادی های بیشتری دارند احتمال انتخاب کردن بیشتری دارند اما، آیا دوام این طور زندگی ها هم برای آن ها بیشتر خواهد بود.دانش آموزان دختر سوالات زیادی درباره ی مسایل جنسی می پرسند، چرا این اتفاق افتاده، آیا این دغدغه ها نتیجه اقتضائات سنی است یا شرایط اجتماعی بیشترین سهم را دارد؟نیاز به تشکیل خانواده یک نیاز غریزی است. همانطور که در بین حیوانات وجود دارد در انسان ها نیز نیاز به تشکیل خانواده وجود دارد و نیاز به یک ارتباط جنسی صحیح و هم چنین استقلال فکری و منطقی نیز یک غریزه است و این استقلال با استقلالی که خانواده های ما بیان کرده اند فرق دارد. خانواده ها اسقلال را در ازدواج کردن می بینند در صورتی که این کاملا اشتباه است و یکی از دلایل اختلافات و طلاق های ما همین می باشد که ما ازدواج را رسیدن به استقلال و آزادی می دانیم، در واقع این استقلال به این معنی است که آزادانه بتوانیم کسانی را درست تحت حمایت و سرپرستی خود بگیرم نه به معنای این که هر کاری می خواهیم بکنیم و نه هرج و مرج طلبی در واقع وابستگی خود را به ریشه خانوادگی مان فراموش نکنیم و با توجه به این مسئله ارتباط های بعدی را رقم بزنیم. اما در حال حاضر می بینیم که ذهنیت فرزندان ما قطع ارتباط با هر نوع وابستگی است و زیر شاخه تشکیل دادن برای آن ها معنا و مفهومی ندارد و یک هرج و مرج طلبی مطلق رو برای خودشون به وجود آورده اند و با پایه گذاری های نادرستی که خانواده های ما مسبب آن می باشند که مانع برآورده شدن برخی نیازهای غریزی آن ها می شویم. البته من به طور کل مادیت را نفی نمی کنم مادیات جای خود را دارد و معنویات هم جای خود را دارد و نبایست که با ازدواج با کسی که از نظر مادی از ما بالاتر است کمبود های خود را در زندگی برطرف کنیم و جوانان ما با هم کفر خود ازدواج می کنند همان طور که می بینید، سن بلوغ در فرزندان ما پایین آمده در گذشته رنج بلوغ جنسی و فکری از 9 تا 15 سالگی بوده که آن زمان تا آن سن 15 سالگی دختر ها را شوهر می دادند به طور مثال اگر آب می خواستی تا حس آب خواستن به وجود می آمد یک لیوان پر آب رو به دستت می دادند و نیاز بلافاصله برطرف می شد و قبل از اینکه نیاز به وجود بیاد اون ها ازدواج کرده بودند و بنابراین چون سن ازدواج بالا رفته به اقتضای سنی که بالا رفته باعث می شود که آن ها سوال بپرسند و در گذشته مخفیانه تر سوالات پرسیده می شد اما حالا دوستانه تر و راحت تر می پرسند. مورد دیگری که به این جریان کمک می کند شرایط اجتماعی و وجود ماهواره هاست که مواجه شدن با این شرایط باعث می شود که هورمون های جنسی آن ها رشد بیشتری داشته باشند هما نطور که می بینید نسل جدید نسبت به نسل قدیم رشد ظاهری بیشتری داشته اند و باز این جریان به خانواده ها باز می گردد و مورد دیگر هم تلفن های همراه و رایانه ها است که بدون آموزش صحیح در اختیار نوجوانان وجوانان قرار می گیرد و در ادامه این امکانات آن ها با افراد بزرگتر از خودشان ارتباط برقرار می کنندچون می ترسند که با کوچکتر از خودشون ارتباط برقرار بکنند. غیر از یک قشر خاصی که ازاین وسایل در جهت کار استفاده می کنند، برای خیلی از خانواده ها استفاده درست از آن هنوز جا نیفتاده است. ما امکانات را خیلی سریع می گیریم اما فرهنگ صحیح استفاده از آن رو یاد نمی گیریم و تنها در حد چت کردن و ایمیل زدن به هم دیگر یاد گرفته ایم اما استفاده کاربردی از آن را بلد نیستیم و بسیاری از مشکلات روحی و خودکشی هایی که بوجود آمده ناشی از همین ارتباط هایی است که جوانان ما تیشه به ریشه ی خود می زنند تایک ارتباط خیالی رو بدست بیاورند. حاضرند ارتباط مستحکم خانوادگی را قربانی کنند بنابرین رابطه ای صحیح است که هر زمانی که خواست آن ارتبط قطع بشود طرفین احساس سرخوردگی و بازندگی نداشته باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]