واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مباني نظري ارتباطات (12)تغيير ماهوي زمان با انقلاب ارتباطاتي
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: اگر بپذيريم كه انقلاب ارتباطاتي و اطلاعاتي تغييراتي ماهوي در جهان ما به وجود آورده يكي از مهمترين اين تغييرات تغييري است كه اين انقلاب در مفاهيم مكان و زمان حادث شده است. اين مقال بدين موضوع مهم ميپردازد.
دگرگوني زمان در پارادايم تكنولوژي اطلاعات كه از كنشهاي اجتماعي شكل گرفته است يكي از بنيانهاي جامعه جديدي است كه گام در آن نهاده ايم و اين با ظهور فضاي جريانها پيوندي نا گسستني دارد. به نظر ميرسد در طبيعت و جامعه ، زمان در هر متن معناي خاصي داشته باشد : زمان محلي است. با تأكيد بر ساختار اجتماعي در حال ظهور ، تفكر رايج، تفكري است كه زمان را انكار ميكند، واين نظام زماني جديد با توسعه تكنولوژيهاي ارتباطي پيوند دارد.
ويترو در كتابي كلاسيك نشان داده است كه چگونه مفهوم زمان در طول تاريخ دستخوش تغييرات شگرفي گشته است وجايگاه آن از طالع بيني نزد بابليان كه سرنوشت انسان را رقم مي زد تا انقلاب نيوتوني كه در آن زمان مطلق اصل سامان بخش طبيعت است تغيير كرده است. نايجل ثريفت اين حقيقت را خاطر نشان مي كند كه زمان در جوامع قرون وسطايي مفهوم دقيقي نبوده است، و برخي از رخدادهاي عمده (جشنهاي مذهبي ، بازارهاي مكاره ، تغيير فصلها) به شاخصهاي زماني تبديل ميشدند كه بيشتر مسايل روزمره بدون زمانمندي دقيق پيرامون آنها سازمان مييافتند.
از آنجا كه پتانسيل ارزشسازي نيروي كار و سازمانها به ميزان زيادي به استقلال نيروي كار آگاه براي تصميم گيري در زمان واقعي وابسته است ، مديريت انضباطي سنتي نيروي كار براي سيستم نوين توليد مناسب نيست. بر عكس ، نيروي كار ماهر بايد زمان خود را به گونهاي انعطاف پذير مديريت كند و گاه زمان كاري را بيشتر كند ، گاه خود را با برنامه انعطافپذير وفق دهد، و در برخي موارد ساعت كاري و در نتيجه دستمزد را كاهش دهد. اين مديريت زماننگر جديد نيروي كار را ميتوان همان طور كه جان آري پيشنهاد مي كند نيروي كار بهنگام ناميد.
زمان به عنوان يكي از منابع به شيوه خطي و تقويمي توليد انبوه كنترل نميشود، بلكه همچون عاملي تأثير گذار در ارتباط با زمانمندي ساير شركتها، شبكهها ، فرايندها يا محصولات مديريت ميشود. فقط شكل شبكهاي سازمان و ماشينهاي پردازش اطلاعات كه قدرت و تمركز آنها به نحو روزافزوني افزايش مييابد ، قادر است مديريت انعطافپذير زمان را به عنوان مرز جديد شركتهايي كه از عملكرد بالايي برخوردارند تضمين كند. در چنين شرايطي زمان تنها فشرده نميشود ، بلكه پردازش نيز ميشود.
مرگ ، جنگ ، و زمان همدستان مادي تاريخي هستند. يكي از شگفتانگيز ترين ويژگيهاي پارادايم تكنولوژيك در حال ظهور اين است كه اين همدستي ، دست كم از نظر جنگهاي تعيين كننده قدرتهاي مسلط ، دچار دگرگوني بنياديني گشته است . در واقع پيدايش تكنولوژي هسته اي، و امكان قتل عام جهاني ، به گونه اي متناقض نما احتمال رويارويي نظامي گسترده و جهاني بين قدرتهاي بزرگ را از ميان برده است و شرايطي را كه نيمه نخست قرن بيستم را ويرانگرترين و مرگبارترين دوره تاريخ تبديل كرده بود منتفي ساخته است . با اين حال، منافع ژئوپوليتيك و روياروييهاي اجتماعي همچنان آتش مخاصمات بين المللي و بين- قومي را تا مرز نابودي فيزيكي افروخته نگه ميدارند و بايد گفت كه ريشههاي جنگ ، دستكم تا جايي كه تجربه تاريخي نشان مي دهد در سرشت انسان نهفته است.
در جوامع مسلط ، اين عصر جديد جنگ تأثير چشمگيري بر زمان و بر مفهوم زمان به گونه اي كه در تاريخ تجربه شده ، داشته است . برهههاي بسيار سخت تصميم گيري نظامي در دوره هاي طولاني صلح يا كنشهاي آرام لحظات سرنوشت ساز محسوب مي شوند. نابرابري كشورهاي مختلف در رابطه با قدرت، ثروت و تكنولوژي است كه زمانمنديهاي مختلف، و بويژه زمان جنگ آنها را تعيين ميكند. علاوه بر اين ، يك كشور مي تواند بسته به رابطه اي كه با نظام جهاني ومنافع قدرتهاي مسلط دارد از جنگهاي كند به سوي جنگهاي سريع حركت كند.
جنگهاي سريع و زمانمندي آنها كه از تكنولوژي الهام گرفته است، يكي از ويژگيهاي جوامع اطلاعاتي به شمار ميآيند ولي همچون ساير ابعاد زمانمندي جديد ، آنها نيز ويژگي شكلهاي سلطه نظام جديد هستند ، و كشورها و رخدادهايي را كه در مناطق مسلط نو ظهور نقشي محوري ندارند، دربر نميگيرد.
در فرهنگ، زمان به مثابهنسخه ابتدايي بازده سريع در توليد ، مصرف، ايدئولوژي و سياست كه جامعه ما بر مبناي آن استوار است فشرده و در نهايت انكار ميشود . اين سرعت تنها با تكنولوژيهاي نوين ارتباطي ميسر گشته است. معاملات مالي كه در كسري از ثانيه انجام مي شود، شركتهايي كه از نظر زماني انعطاف پذيرند، زمان كاري متغير در طول زندگي ، ابهام چرخه زندگي ، جستجوي جاودانگي با انكار مرگ، جنگهاي سريع ، و فرهنگ زمان مجازي ، همه پديده هاي بنياديني هستند كه وجه بارز جامعه شبكه اي محسوب مي شوند و زمانها را به گونه اي نظام مند با يكديگر در مي آميزند.
زمان بي زمان به فضاي جريانها تعلق دارد ، ولي نظم زماني ، زمان بيولوژيك ، و توالي اجتماعي ، ويژگيهاي مكانها در سرتاسر جهان هستند كه سازمان دادن و ساختار زدايي مادي جوامع چند پاره ما را انجام مي دهند . فضا زمان را در جامعه ما شكل ميدهد وبدين ترتيب ، روندي تاريخي را واژگون مي سازد : جريانها زمان بي زمان را شكل مي دهند ، ولي مكانها وابسته به زمانند.
سه شنبه 2 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 112]