واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - استادعرفان وفلسفه دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است شیوع عرفانهای دروغین دلایلی معرفتی ندارد، بلکه دارای دلایلی جامعهشناختی است. وی گفت: " جوامع سکولار چون در حوزه معنویت پایگاهی ندارند به احساسات روی میآورند و ما هم اگر وارد مقولات حسی شویم زمینه را برای رقبای خارجی خود زیاد میکنیم" دکتر یثربی افزود:" عرفان در یک تعریف عبارت است از تلاش انسان برای راه پیدا کردن از ظاهر جهان به باطن آن. این تعریف کلی از عرفان است که پیشفرضهایی دارد. اول اینکه هستی دو رویه دارد، یکی ظاهر و دیگری باطن. دوم اینکه انسان از این ظاهر میتواند به باطن جهان راه پیدا کند و سوم اینکه این راه یافتن با عقل و حسهای پنجگانه رخ نمیدهد و انسان باید به ریاضت و زندگی سخت روی بیاورد و از همه چیز بگذرد. " وی ادامه داد:" چنین عقیدهای از دیرباز در هند، یونان و ایران باستان وجود داشته و چیزی نیست که در اسلام به وجود آمده باشد و حتی در صدر اسلام نیز این مباحث مطرح نبوده است. بعد از آشنایی اسلام با دیگر فرهنگها، عرفان در اسلام راه پیدا کرد و عرفان اسلامی پدید آمد. " این استاد فلسفه گفت:" راست و دروغ هر چیز با تطبیق به واقعیت مشخص میشود. اما یک سری چیزهایی هستند که ما ملاکی برای راست و دروغ آنها نداریم و در این باره ادعاهای زیادی مطرح میشود، مثلاً من اکنون میتوانم ادعا کنم به معراج رفتهام، دروغ یا راست بودن این امر به سادگی مشخص نمیشود. در مکتبهای عقلگریز، همیشه ادعا نقش مهم دارد و باید توجه داشت که طبیعت عرفان به صورتی است که دروغ در آن زیاد است، زیرا یک حوزه حسی و فیزیکی و عقلی نیست که بتوان حقانیت و بطلان آن را با دلایل و قوانین عقلی اثبات کرد. همه عرفا دراینباره هشدار دادهاند و شاید در هیچ دورهای مثل اکنون عرفانهای دروغین زیاد نشده باشد، زیرا ما در شرایط امروزی از این هشدارها غافل شدهایم. " دکتر یثربی تصریح کرد:" عرفانهای بومی سرزمینهای دیگر، مثل عرفانهای هندی، عرفانهای مسیحی و عرفانهایی که از طریق فلاسفه نوافلاطونی به جامعه ما وارد شدهاند، در قیاس با عرفان اسلامی، عرفانهای دروغین شمرده میشوند. این عرفانها عوارض متعددی دارد که من خودم سالهای سال مبتلا به عوارض این عرفانها بودهام که هنوز هم ردپاهایی از آنها در وجود من وجود دارد. زیرا عرفان بر احساسات، روحیه و روان انسان تأثیر بسیاری میگذارد. من معتقدم معارف اسلامی را با این نام «عرفان» مطرح نکنیم، چون این نام مشابههای زیادی دارد و ادعا در این راه زیاد است، ما باید راه عملی اسلام را یک نام دیگر بگذاریم، مثلاً حکمت اسلامی یا اسلام ربانی که مبتلا به آسیبهای عرفان نشود. " وی ادامه داد:"جوامع سکولار چون در حوزه معنویت پایگاهی ندارند به احساسات روی میآورند و ما هم اگر وارد مقولات حسی شویم زمینه را برای رقبای خارجی خود زیاد میکنیم. ما میتوانیم حقانیت خود را با عقل و منطق ثابت کنیم و اصلاً نیازی به این نیست که به مسائل عرفانی روی بیاوریم. عقلانیت باید کارها را سامان بدهد. به نظر من شیوع عرفانهای دروغین اصلاً دلایلی معرفتی ندارد و کاملاً دلایل جامعهشناسی دارد. انگیزههای غیر معرفتی در این امر تأثیر ویژهای دارند، چه از سوی مروجان این عرفانها و چه از طرف مخاطبان و پیروان آنها."
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 481]