تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833762704
دشمن برای انحراف حوزه های علمیه برنامه ریزی کرده است
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - رهبر انقلاب در اولین روز سفر به قم نسبت به دو تهدید«اسلام منهای روحانیت و اسلام منهای سیاست» هشدار دادند. یاسرفاتحی: اینکه چه مسئله ای باعث شده تا رهبری در این سفر به این دو مقوله اشاره و نسبت به آن ها هشدار دهد سوالی است که از حجت الاسلام و المسلمین سید رضا تقوی پرسیدیم. رئیس شورای سیاست گزاری ائمه جمعه، اسلام منهای روحانیت و اسلام منهای سیاست را تز دشمنان در راستای جنگ نرم دانسته و می گوید: «دشمن در جنگ نرمی که اخیرا علیه ما آغاز کرده است در حال احیای این تفکر و دنبال کردن این مسیر است». عضو جامعه روحانیت مبارز که با خبرآنلاین گفت و گو می کرد معتقد است دشمن برای حوزه های علمیه برنامه ریزی کرده است. چرا که از نظر وی ممکن است در آینده چهره ها و شخصیت هایی تربیت شوند که از لحاظ علمی و فقهی چیزی کم نداشته باشند ولی از لحاظ انقلابی و فکر اسلام ناب و فکر زنده اسلامی مرده باشند. تقوی معتقد است دشمن دامنه قدرت و نفوذ روحانیت را درک کرده است. به خاطر همین ممکن است در آینده مردم را به سمت عالمان به ظاهر مقدسی که هیچ فکر انقلابی و زنده در آن ها مشاهده نشود هدایت کنند. گفت و گوی مسئول سیاست گذاری ائمه جمعه با خبرآنلاین را در ادامه می خوانید: **** مقام معظم رهبری در اولین روز حضور خود در جمع مردم قم نسبت به دو مسئله هشدار دادند. یکی اسلام منهای سیاست و دیگری اسلام منهای روحانیت است. به عقیده شما چرا ایشان در مقطع فعلی به این دو نکته هشدار دادند؟یکی از وظایف امام امت و رهبری جامعه در نظام اسلامی هشدار دادن است. رهبری باید مدام از آن مسند و جایگاه والایی که در آن قرار دارد به آنچه در جامعه اسلامی می گذرد توجه داشته و زیر دید نگاه تیزبین خود قرار می دهد و هشدارهای لازم را نسبت به آینده امت بدهد. سفر مقام معظم رهبری به استان قم و سخنرانی ایشان مانند تمام سخنرانی های ایشان نکات ظریف و لطیفی داشت. اگر هر صحبتی که ایشان می کنند دسته بندی کنیم نکات و لطایف فراوانی را می توان از آن ها بیرون آورد که هر کدام از آن ها رهنمود و هشداری برای اقشار مختلف جامعه است. طبیعی است که ایشان خیرخواه جامعه است و بر اساس مسئولیت سنگینی که دارد که همان کشیدن بار رهبری و پیشوایی امت است باید این هشدار ها و مطالب را بیان کند. در صحبت های قم مطالب بسیاری مطرح شد ولی به نظر من این دو هشدار یعنی اسلام منهای روحانیت و اسلام منهای سیاست برجسته تر بود. البته این دو مسئله چیز جدیدی نیست. بله. یکی از این هشدارها به تز جدایی دین از سیاست اشاره دارد که همواره در طول تاریخ از سوی استعمارگران سعی می شد دین را یک برنامه فردی برای انسان ها معرفی کرده و جنبه های اجتماعی دین به کلی حذف شود و اجازه دین و برنامه های دینی برای حضور در صحنه و اداره امور جامعه ندهند. این یک نگاه بود که از غرب وارد جوامع اسلامی شده است و دلایل تاریخی فراوانی وجود دارد که چرا این نگاه به وجود آمد. بر اثر تنگ نظری، جنایت و فشارهایی که کشیشان مسیحی در قرون گذشته از مسیر دین به مردم آوردند اندیشمندان اروپایی به اینجا رسیدند که دین قادر به اداره جامعه نیست و باید آن را به حاشیه برد. سیاست مداران باید حکومت کنند و دیداران نیز مسایل مذهبی و دینی خود را بپردازند و این دو مسئله با هم ارتباط نداشته باشد. این دیدگاه از آن جا به عنوان یک سوغات وارد کشورهای اسلامی شد؛ به خصوص از یک صد و پنجاه تا هفتاد سال قبل. اوج این مسئله بعد از فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی بود که در مشروطه نیز در کل جوامع اسلامی به ویژه در ایران به آن دامن زده و با توصیه و ترویج این فکر بین مردم اسلام به خصوص در سطح روشنفکری و مجامع دانشگاهی ایران به جنگ دین و دینداران آمده و آنان را از دخالت در سیاست و اداره امور جامعه برحذر داشتند. این مسئله ای بود که جامعه اسلامی بسیار از آن ضرر کرد. چون به هر حال دین یک مجموعه است و وقتی این مجموعه پیاده شود می توان به حال مردم و جامعه مفید واقع شود. هنگامی که بخشی از دین یعنی احکام اجتماعی آن را حذف کنیم دین مجموعه بی خاصیتی خواهد شد که اثر خود را از دست خواهد داد. بنابراین این ها آمده و چنین طراحی کردند. به خصوص در دوره پهلوی اول و دوم این دیدگاه شدت یافت که با پیشرفت جوامع غربی و ارتباطات جامعه ایرانی با جوامع غربی این فکر توسعه و همگیر شد ولی امام خمینی (ره) با فکر جدید خود با مقابله با آن پیوست. البته پیش از امام، مرحوم شهید مدرس با آن مقابله کرد و با شعار معروف خود که سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما است به تمام آن طراحی ها و برنامه های تبلیغ شده توسط غرب گرایان در جامعه پاسخ داد. الان که فرمایشات امام را مرور می کنیم به این نتیجه می رسیم که بخش بزرگی از سخنان و رهنمودهای امام پس از شروع مبارزه به این مسئله و مقابله با این تفکر اختصاص داشت. امام خمینی (ره) با قدم گذاشتن در این عرصه و خود پیشاپیش مردم حرکت کرد و گفت بیشتر احکام اسلام سیاسی، اجتماعی است و ما نمی توانیم از این احکام چشم پوشی کنیم. حال به نظر شما در مقطع فعلی چه مسئله ای باعث شد که مساله اسلام منهای سیاست و اسلام منهای روحانیت به عنوان یک هشدار از سوی مقام معظم رهبری مطرح شود؟درست است که زمانی این تفکر رنگ باخت و امام با تشکیل حکومت اسلامی و در راس امامت امت قرار گرفت و آن اندیشه تبدیل به یک نظام اسلامی و نظام ولایت فقیه گردید ولی همچنان خفته باقی ماند؛ در محاق قرار گرفت ولی دشمن در جنگ نرمی که اخیرا علیه ما آغاز کرده است در حال احیای این تفکر و دنبال کردن این مسیر است. دشمن با دنبال کردن برنامه های تبلیغی خود درصدد طرح مجدد این تفکر است؛ هشدار رهبری به این جهت است. به خصوص در حوزه جنگ نرم روی این تز در حال انجام کار منسجمی هستند تا دین را از سیاست جدا کنند ولی موفق نخواهند شد. در خصوص اسلام منهای روحانیت چطور؟ این تفکر چرا مجدد در مقطع فعلی به عنوان یک خطر مطرح شد؟فکر می کنم اسلام منهای روحانیت فرزند همان شعار اسلام منهای سیاست است. یعنی اسلام منهای روحانیت آن روی این سکه است. روحانیت یعنی مروج دین و دیانت، مفسر دین، مجموعه متخصص در امر فکر و معارف دینی که باید دین را برای جامعه تبیین و ترویج کنند. طبیعی است که اگر مروج دین و مفسر دین را بزنند دین را زده اند. امروز روحانیت ما همان اسلامی که امام بر آن دست گذاشت یعنی اسلام آمیخته با سیاست را ترویج می کنند. البته روحانیت در مسایل انسانی و حقوقی مانند اقشار دیگر است و امتیازی از این جهت ندارند. این طور نیست که این قشر ممتاز هستند و باید حقوق ویژه ای به آن تعلق بگیرد؛ ما هیچ گاه این را نگفتیم. طبق قانون جامعه اسلامی هیچ قشری بر قشر دیگر امتیازی ندارد و در برابر قانون همه مساوی هستند ولی در بحث تخصص و فهم اسلام باید از اینجا نشات گرفته و ترویج و تبلیغ شود. از سوی دیگر تز جدایی اسلام و روحانیت دنبال جدایی این مجموعه از مردم و ملت نیز هست. اگر روحانیت از مردم و ملت جدا شود با توجه به اینکه همواره مدافع ملت بود سرمایه عظیمی از ملت گرفته می شود. تاریخ به ما می گوید که روحانیت همیشه حافظ و نگهبان استقلال این مرز بوم بوده و هیچ قشری در گذشته مانند روحانیت در صحنه نبوده و از حقوق مردم دفاع نکرده است. امروز نیز روحانیت در جامعه ایران چنین وضعی دارد که برای بسیاری از دشمنان ناخوشایند است. به نظر شما دنبال کنندگان تز اسلام منهای روحانیت در مقطع فعلی چه ویژگی هایی دارند و باید چگونه آنان را شناخت؟اسلام نابی که پیامبر اکرم(ص) و ائمه (ع) آوردند اسلامی است که باید از حوزه های علمیه و کارشناسان اصیل و مطمئن او گرفت؛ اسلامی که از جایگاه های دیگر طرح شود همان اسلام آمریکایی و اسلام بی خاصیت است. امام به زیبایی مسایل را تقسیم بندی کرد. باید به تقسیم بندی هایی که امام در حوزه های مختلف خیلی کوتاه و گویا انجام داده بیشتر توجه کنیم. امام تقسیم بندی های بسیار جالبی داشت. یکی از تقسیم بندی های امام اسلام آمریکایی و اسلام ناب حضرت محمد(ص) است. آن ها مخالف اسلام آمریکایی نیستند. آنان مروج اسلام آمریکایی هستند. اسلام ناب را باید از حوزه های علمیه و شاگردان شایسته مکتب امام صادق(ع) که ما آنان را به عنوان روحانی می شناسیم بگیریم. این ها هستند که اسلام اصیل را ترویج می کنند. وگر نه، اسلام در بسیاری از کشورها وجود دارد ولی با ظلم، استعمار، اشغالگران، صهیونیزم بین المللی، فساد و بی بندباری کنار می آید. آنان که دنبال اسلام منهای روحانیت هستند قصد دارد اسلام را به این جا منتهی کنند. روحانیت همواره آن اسلام ناب را ترویج و تبلیغ کرده و اگر ما روحانیت را جدا کنیم به بی راهه می رویم. اخیرا در راستای بی اعتماد کردن جامعه نسبت به نهاد مرجعیت و روحانیت تلاش هایی شده است. حتی برخی چهره های ظاهر الصلاح نیز در این امر نقش داشتند. این مسئله در مقطع فعلی چه میزان جدی است و برای مواجهه با آن باید چه کار کرد؟البته هر قشری متناسب تاثیری که در جامعه دارد همواره مورد طمع دشمن بود. چون تاثیر نهاد روحانیت در مردم بیشتر بوده دشمن حتما زودتر از سایر نهادها این جایگاه را مورد هدف خود قرار می دهد. نهاد روحانیت به خاطر تاثیری که در طول تاریخ در جامعه اسلامی داشته بیش از همه مورد هجمه است. البته این هجمه ها شاید خیلی آشکار نباشد؛ تحت پوشش هایی قرار بگیرد. ما باید هوشیار باشیم. من این هشدار را نیز عرض کنم که حتی ممکن است در آینده چهره ها و شخصیت هایی تربیت شوند که از لحاظ علمی و فقهی چیزی کم نداشته باشند و از لحاظ فردی نیز افراد سالمی باشند ولی از لحاظ انقلابی و فکر اسلام ناب و فکر زنده اسلامی مرده باشند. ممکن است این ها را به عنوان چهره ها و شخصیت هایی معرفی کنند و مردم را به سمت یک عده از انسان های عالم به ظاهر مقدسی که هیچ فکر انقلابی و زنده در آن ها مشاهده نشود هدایت کنند. این یک خطر جدی است و باید نسبت به آن هشدار داد. دشمن برای حوزه های علمه برنامه ریزی کرده است. مدیریت حوزه های علمیه به خصوص حوزه علمیه قم، مراجع تقلید و عالمان بزرگی که الان در حوزه ها حضور دارند و همه حامی نظام، حامی اندیشه های امام، اندیشه های جوشیده از خون شهدا، حامی اندیشه های مقام معظم رهبری هستند باید توجه کافی داشته باشند که دشمن ممکن است برای آینده حوزه های علمیه برنامه ریزی کرده باشد و یک جریان مرجعیت بی خاصیتی را به وجود بیاورد که از لحاظ فقهی و علمی انسان های عالم و دانشمندی باشند ولی بصیرت لازم برای جهان امروز و اداره جهان امروز نداشته باشند. این مسئله می تواند به عنوان تهدیدی برای حوزه های علمیه به حساب آید. دشمنی که روحانیت را مورد هدف قرار داده از چه تاکتیک هایی استفاده می کند و چقدر طرح مباحثی که اخیرا مثلا در حوزه موضوع ملی گرایی مطرح شد به این مسئله ارتباط پیدا می کند؟البته ما واژه ملیت را جدای از اسلامی نمی دانیم. در هر کجا که امام یا مقام معظم رهبری از واژه ملت و ملیت استفاده کردند این ملت در حوزه تفکر ما مقابله با اسلام ندارد. ملیت و ملی بودن یعنی کسی که به آرزوها، اندیشه ها، افکار و آرمان های ملت پایبند است و انان را به عنوان اصول مشترک و ملی یک امت و ملت قبول دارد. بنابراین ما به این ارزش ها که برخواسته از ارزش های دینی است احترام می گذاریم. مشخص است که تمام آرزوهای ملت ما برخواسته از دیانت است. ما ملیت را در اصطکاک و مقابله با اسلامیت نمی دانیم. اما آنان که قصد دارند بین ملیت و اسلامیت تقابل ایجاد کنند دارند به این کشور جفا می کنند. اگر چنین افرادی وجود داشته باشند که قصد شان جدایی ملیت از اسلامیت است اشتباه می کنند. ما این اندیشه را قبول نداریم و می گویم ملیت ما عین اسلامیت ما است و اسلامیت ما عین ملیت ما است. حال چقدر طرح این گونه مباحث به جدایی روحانیت از اسلام مرتبط است؟اگر کسانی باشند که ملیت را بخواهند در تقابل با اسلامیت ببینند و تفسیر کنند این را قبول نداریم ولی اگر بر ملیتی تاکید می کنند که عین اسلامیت است و از دل اسلامیت جوشیده است نباید اینجا جنگ و دعوا راه بیاندازیم. همه ما یک حرف را می زنیم. آنان که اسلامیت را می گویند همان حرف را می زنند و آنان که ملیت را مطرح می کنند نیز همان حرف را می زنند. حاج آقای تقوی! مقام معظم رهبری در جمع مردم قم به انحرافاتی که در مقابل جامعه پهن شده اشاره کردند و به برخی مصادیق مانند ترویج بی بندباری، اباحه گری، کلیساهای خانگی و ... اشاره کردند. سوال من این است که چقدر رفتار نیروهای درون نظام بر شدت گرفتن و توسعه این جریان های انحرافی موثر است؟این گونه حرکت ها که گهگاه در کشور مشاهد می شود را باید در حوزه جنگ نرم تفسیر و تحلیل کنیم. دشمن با تمام امکانات خود برای درهم شکستن نظام اسلامی و اندیشه امام و اندیشه ای که از جایگاه ولایت فقیه جوشیده و به جامعه سریان و غلیان می کند مقابله کند؛ با تمام قوا برای مقابله با این اندیشه آمده است. از راه های مختلفی وارد می شود. طبیعی است که از ضعف های ما استفاده کرده و برای طرح برخی مسایل زمینه سازی کند. امروز جنگ نظامی تاثیر ندارد و دنیا به جایی رسیده است که جنگ نظامی را تحمل نمی کند. الان صحنه جنگ تغییر کرده است و به جنگ های فکری و اندیشه ای و اصطلاحا به جنگ نرم تبدیل شده است. باید مردم بسیار هوشیار باشند. دشمن دنبال تغییر ذهن ها است. یکی از رسالت های جنگ نرم این است که ملتی را از ریشه ها و تاریخ خود قطع کرده و هویتی جدیدی را به وی ببخشد. اینجا است که ما باید از یک طرف تاکید کنیم که ما یک ملت صاحب فرهنگ هستیم. دارای تاریخ غنی و اصیل هستیم. گذشته بسیار درخشنده ای داشته و داریم و نیازی به وام گیری از دیگران نداریم. البته ما در تبادل سایر فرهنگ قرار می گیریم ولی در یک معادله منطقی و تهاجم را نمی پذیریم. در جنگ نرم سعی می کنند ملت ها را بی ریشه کنند. اگر فکر سرباز ما را گرفتند حتی اگر پیشرفته ترین اسلحه هم داشته باشد نمی تواند شلیک کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]
-
گوناگون
پربازدیدترینها