واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - جورج میچل : دولت اسرائیل به تنهایی مسئول سهلانگاری در کسب اعتماد فلسطینیان است. مذاکرات فلسطین و اسرائیل به تنگنایی وارد شده که راه خروجی برای آن نیست. عباس پشت میز مذاکره متحیر نشسته در حالی که فشارهای امریکا برای از سر گیری مذاکرات مستقیم فلسطینیان و اسرائیلیها همچنان ادامه دارد و او نیز به فکر یافتن راهی برای خروج از سایه این فشارها است. وی در این زمینه خیلی فکر میکند ولی هیچ راهی برای خروج از این بحران نمییابد. از سویی شاهد فشارهای داخلی توسط ملت فلسطین است که از او میخواهند به دلیل پایمال شدن حقوقشان مذاکرات را متوقف کند، از سوی دیگر کشورهای عربی به او فشار میآورند که مذاکرات را حداقل برای حفظ ظاهر قضیه اعراب و اسرائیل انجام دهد که البته هدف از آن تضعیف جریان مقاومت است و حفظ دژ موجود در برابر مقاومت و از سوی دیگر امریکا دستور کارهایی برای خروج از بحران مذاکرات ارائه میدهد که البته اهداف آن هم بیشتر خوراک داخلی برای خود امریکاییها دارد. به همین دلیل است که جورج میچل دائما سفرهایش را به منطقه تجدید میکند. گروه میچل در 25 می 2001 گزارشی را منتشر کرد که به رغم گذشت 9 ماه همچنان موضوعیت دارد. در شرم الشیخ که ماه گذشته برگزار شد نیز همین موضوعات مورد بحث قرار گرفت. در آن جا مهمترین موضوعی که اسرائیلیها روی آن انگشت گذاشتند بحث امنیتی بود که در حقیقت همان چیزی بود که در مذاکرات واشنگتن نیز مطرح شد و دو طرف بر روی راههای جلوگیری از تکرار حوادثی شبیه صدها حوادث امنیتیای که تا کنون رخ داده که نمونه آن را در شب مذاکرات دوم سپتامبر در واشنگتن دیدیم بحث کردند، که البته بر این موضوع نیز دو مسئله گرهخورده پرچالش دیگر سایه انداخته بود: شهرکسازیها و بیتالمقدس. درباره شهرکسازیها، جورج میچل در گزارش خود نوشت: «دولت اسرائیل به تنهایی مسئول سهلانگاری در کسب اعتماد فلسطینیان است. اگر شهرکسازیها متوقف نشود و دولت اسرائیل تمام فعالیتهای خود در این زمینه را متوقف نکند، واقعا سخت است که بتوان درگیریها میان فلسطینیان و اسرائیلیها را متوقف کرد. دولت اسرائیل وظیفه دارد که به طور جدی فکری برای توقف شهرکسازیها کند چرا که تا زمانی که شهرکسازیها ادامه داشته باشد اصطکاکی حقیقی در مذاکرات آینده صلح وجود خواهد داشت یا در خوشبینانهترین حالت زمینههای درگیریهای جدی را به وجود خواهد آورد که میتواند اساس مذاکرات صلح را از بین ببرد.» میچل همچنین مینویسد: «اسرائیل از زمان تاسیسش در نیم قرن پیش توانست از حمایت گسترده و بیشائبه ایالات متحده امریکا در تمام محافل بینالمللی بهرهمند باشد، امریکا تنها صدای تایید کننده اسرائیل بود، اما به رغم این روابط مستحکم داعیههای اختلاف میان دو طرف وجود داشته که مهمترین آنها معضل شهرکسازیها بوده است.» در تایید صحبتهای میچل میتوان تحلیل جیمز بیکر، وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده را به یاد آورد که در دورانی که وزارت امور خارجه امریکا را بر عهده داشت، گفت: «هر مرتبه که خواستیم اسرائیل را پای میز مذاکره برای صلح با فلسطینیان بکشانیم، اسرائیلیها از من با خبر آغاز فاز جدیدی از شهرکسازیها استقبال میکردند. این موضوع سیاستهای ایالات متحده را به چالش میکشید، مساله شهرکسازیها نخستین مسئلهای است که فلسطینیان را در سرزمینهایشان که واقعا در وضعیت بسیار بدی در آن به سر میبرند، به تنگنا میکشد، تنگنایی که اعراب نیز به آن کشیده میشوند. و من گمان نمیکنم تهدیدی بزرگتر از شهرکسازی وجود داشته باشد که بخواهد صلح را به مخاطره بکشاند، آن هم تهدیدی نه به صورت مستمر بلکه تسریعکننده.» این سیاستی است که بیکر با آن دست و پنجه نرم میکرد و اکنون نیز به جورج میچل به ارث رسیده است. سیاستی که طی سه دهه گذشته همواره موی دماغ ایالات متحده بوده است. حتی انتقاد مجامع جهانی که در راس آنها ترکیه، نروژ و اتحادیه اروپا قرار دارند تا کنون نتوانسته اسرائیلیها را وادار به توقف شهرکسازیها کند. عملی که همگی بر غیر قانونی بودن آن تاکید دارند و با تمام توافقات گذشته مغایرت دارد. انتقاد میچل از اسرائیل بیش از اینها است. وی در ادامه مینویسد: «بسیار جای تاسف دارد مکانهای مقدسی مانند حرم مقدس / جبل الهیکل در بیتالمقدس، مقبره یوسف در نابلس و مقبره راحیل در بیت لحم به صحنهای برای شهرکسازیها، درگیری و مرگ تبدیل شده در حالی که این مکانها مکانهای مقدسی هستند که بازگو کننده صلح و نیایش است و باید دروازههای آنها به روی تمامی ادیان باز باشد.» حال پس از این همه سال ما کجا هستیم؟ ترس و کینه و خشم افزایش یافته است، خطر بزرگتر این که فرهنگ صلح با نیات سوء اسرائیلی در تخریب اماکن مقدس رو به نابودی است، اسرائیل با زیر پا گذاشتن تعلیق شهرک سازیها حتی برای چند ماه دیگر عملا راه مذاکرات صلح را بسته است. اسرائیل تلاش میکند شهرکسازیها را همچنان ادامه دهد و برایش فرقی نمیکند شهرکهای قدیمی را گسترش دهد یا شهرکهای جدیدی بسازد. قطعا ممکن نیست قضیه صلح عادلانه که شامل همه موارد زایل شده از حقوق فلسطینیان باشد را در این دو نکته مهم خلاصه کنیم. در این جا این را هم باید یادآور شویم که اگر وضعیت مذاکرات به همین شیوه ادامه یابد لاجرم موضوع فلسطینی به مثلث فلسطین - لبنان - سوریه چرخش خواهد داشت. اما... بر اساس آن چه من تعقیب میکنم و گزارشهای مهم را یک به یک میخوانم شاید بهتر بود عنوان این یادداشت را «تنگنای زمانهای تلخ» با استدلال به تکرار مرتب وقایع تلخ اقلا 30 سال گذشته مینامیدم، یا آن که بهتر بود «آب آلوده چسبناک» را بر آن میگذاشتم، آبی که مجبوریم بنوشیم ولی قابل نوشیدن نیست و حتی نمیتوان آن را بو کرد. این آب همان چیزی است که طی 7 قرن گذشته هزاران ملغمه از خون بیگناه فلسطینی توسط اسرائیلیها به آن ریخته شده است. این آب شیوه سیاسی سیاستمداران اسرائیلی را به خوبی بازگو میکند. اگر این را درک کنیم دیگر متعجب نخواهیم شد اگر هیکل بولدوزورهای اسرائیلی را بر فراز نخلهای فلسطینی ببینیم. آن گاه درک میکنیم که چرا باید فلسطینی سنگ بیندازد، همان سنگی را پرتاب کند که با آن دیوارهای شهرکهای احاطه شده در سرزمینش را میسازند. اگر دقیقتر شویم میبینیم این همان دیواری است که موهومات موسوم به مذاکرات صلح در چارچوب آن جریان دارد. مذاکرات بر سر صلحی غیر ممکن. ترجمه : سید علی موسوی *پروفسور عبدالستار توفیق قاسم، استاد دانشگاه و تحلیلگر برجسته فلسطینی است که این یادداشت را به طور اختصاصی برای خبر نوشته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 220]