واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: جهان - تجربه دموكراتيك تبت
جهان - تجربه دموكراتيك تبت
دنيس برك، ترجمه:محمدحسين باقي:هفته گذشته شاخه اجرايي دولت در تبعيد تبت (The Kashag) بيانيهاي صادر كرد كه از همه تبتيها ميخواست كه وظايف دموكراتيك خود را نسبت به حقوق دموكراتيك در اولويت قرار دهند. چنين بيانيههايي نقطه عطف خاصي در مسير دموكراسي تبتي است. اين بيانيه در «روز دموكراسي» در دوم سپتامبر (6 شهريور) صادر شد. دولت در تبعيد تبت اين روز را بدين خاطر شكل داد تا تبتيهاي خارج از تبت را تشويق كند كه در فرآيند دموكراتيزاسيوني كه دالايي لاما بيشتر عمر خود را در تبعيد مصروف آن داشته نقش داشته باشند. وي اين اقدام را جزء ضروريات ملتي مدرن ميپندارد كه تا پيش از اشغال از سوي جمهوري خلق چين در دهه 1950 در تبت وجود نداشت.
دولت در تبعيد تبت (kashag ) اعلام كرد: «ما ميخواهيم به تاكيد بيان كنيم كه همگان- در اين برهه حساس و حياتي- بايد توجه بيشتري به وظايف دموكراتيك معطوف كنند تا حقوق دموكراتيك؛ كه همگان بايد به جاي منافع فردي و سازماني بر منافع ملي و منافع جامعه تبت متمركز شويم؛ و اينكه همگان بايد - براي به چالش كشيدن نيروهاي جداييافكن- به سوي ادغام انرژيهاي جمعي تلاش و حركت كنيم». منطق پشت اين بيانيه دولت در تبعيد (kashag) يكچيز است: اتحاد برتر از همه چيز. در وهله اول اتحاد بدين معناست كه دولت در تبعيد همچنان يك سيستم بدون حزب است. معاونان دولت در تبعيد يا كاشاگ بر پايههاي منطقهاي، جغرافيايي و مذهبي انتخاب ميشوند. تلاش براي تقويت يك جامعه مدني تقريبا از سوي دالايي لاما آغاز شده است. اولين جوانههاي يك حزب سياسي زماني شكل گرفت كه دالايي لاما آن را تشويق و تقويت كرد. اصلاحات قانوني كه قدرت (حتي الهي) او را از دستش خارج كرد با پافشاري خودش تصويب شد. اصلاحاتي كه پيگرد قضايي دالايي لاما را مجاز ميشمرد تنها با پافشاري خودش از مرحله تصويب گذشت. دموكراتيزاسيون تا اين اواخر بهطور انحصاري از بالا اعمال ميشد.
تصوير غالبا رويايي از تبت به عنوان سرزمين برادران بتپرست بودايي در تناقض با شكافهاي منطقهاي، مذهبي و سياسي است كه در ميان مردمان آن و نتيجتا مردم در تبعيد وجود دارد. اين پراكندگي امروزه در سراسر جهان در آمريكاي شمالي و اروپا به چشم ميخورد. حتي اكثريت موجود در هند و نپال به لحاظ جغرافيايي كاملا از يكديگر جدا هستند. دولت - ملتهاي دنيا اختلافهاي داخلي را تحمل كردند و توانستند به دموكراسيهاي چند حزبي گذر كنند. بدون ترديد دولت اسپانيا با آموختن اين نكته به رايدهندگان كه وظيفه دولت - ملتي خود را در اولويت نسبت به حقوق دموكراتيك قرار دهند واكنشهاي عجيبي را برانگيخت. تبت نيز منحصر به فرد است چراكه ملتسازي آن عمدتا در تبعيد رخ داده است. سيستم حكومتي در تبت پيش از 1950 نه فراگير بود و نه [بهويژه] كارآمد و احساس هويت ملي تبتي هم ظاهرا بهطور چشمگيري غايب بود. البته اتهاماتي از سوي چين و بقيه جهان مطرح شده است كه فرآيند دموكراتيزاسيون [به معناي] ابزار جلب ترحم و همراهي غربي است. البته اين توضيح به ندرت بيان دارنده چگونگي فراگيري و موفقيت اين فرآيند بوده است. تبت در سال 1950 فئودالي و غيرسياسي بود. امروزه اما فقدان احزاب سياسي افزايش فشار گروههاي مردمي مثل «جوانان براي پارلماني بهتر» را شاهد بوده است. اشتياق فراواني براي دموكراسي چند حزبي در ميان اجتماع در تبعيد وجود دارد.
دولت در تبعيد تا آنجا كه بتواند زيرساختهاي يك دولت را فراهم ميسازد. البته محدوديتهايي نيز براي آنچه كه بهطور مثال يك سيستم قضايي در تبعيد ميتواند انجام دهد وجود دارد اما در چارچوب اين محدوديتها سيستم قضايي به طرز چشمگيري دموكراتيك به نظر ميآيد. دپارتمان آموزش و روابط بينالملل در ماموريتهاي خود به طرز شايان توجهي موفق عمل كرده است. پاسخ نخستوزير سامدونگ رينپوش در سال 2007 در روز استقلال به اتهاماتي كه برخوردار از حمايت تلويحي دولتي از سازمانهاي غيردولتي مشخص هستند عجيب، خوب و دموكراتيك مينمود. به نظر ميرسد كه وي عبارت «غير» در سازمانهاي غيردولتي را نسبتا جدي ميگيرد و معتقد است كه آنها و در مجموع جامعه نيز بايد چنين كنند و به اين سمت بروند.
از راه دور تمام چيزها به نظر به يك آزمون ميماند. تبت فاقد يك طبقه سياسي و آن چيزي است كه جامعه مدني ناميده ميشود. از اين رو يك جامعه به لحاظ جغرافيايي پراكنده حتي بعيد است كه در همين اتحاد سياسي موجود نيز موفق شود. در هر حال، «فوربو تين بي» در روز استقلال در شهر «فايول» گزارش داد كه در انتخابات سال 2001 تبتيهاي 27 كشور جهان راي دادند و اشتياق براي فرآيند دموكراتيك به تدريج در حال بسط بود. در عين حال، دالايي لاما همچنان يك رئيس دولت كاملا غيرمنتخب است اما هر تلاشي براي متلاشي كردن قدرت دنيوي دالايي لاما همچنان با مقاومت مواجه ميشود هر چند دالايي لاما با تصويب اصلاحات قانوني سعي در محدود ساختن قدرت خود دارد.
در بلندمدت ممكن است مشكلات ديگري نيز سر بر آورد. «وانگ ليوژينگ» متفكر سياسي استدلال كرده كه اگر سيستم فعلي روزي به تبت خودمختار تبديل شود، اين بهطور ترديد برانگيزي اقليتهاي غير تبتي را مستثني ميسازد. «هان»هاي چيني را ديگر به سختي در تبت ميتوان اقليت ناميد. بدون تغيير چشمگير در چشمانداز فعلي رايگيري، كنترل مذهبي سياست نيز به نظر غيرقابل اجتناب مينمايد. بهگونهاي جديتر، وانگ ليوژينگ خاطر نشان ميسازد كه بر اساس نوعي دموكراسي حمايت شده از سوي دالايي لاما، نيروهايي كه خواستار استقلال هستند به سرعت اهميت مييابند كه اين دليلي قطعي براي چين است تا براي اجراي اين مدل خودمختاري در تبت سكوت كند. داستان فرآيند دموكراتيزاسيون تبعيديها يك تجربه بسيار موفق است. آنها شبكههاي دولتي كارآمد را در همه جا داير كردهاند، منافع دموكراسي به عنوان فرآيند را سازماندهي و قانون اساسي را تصويب كردند. به رغم اين، اين تجربه و آزمون اگر قرار است نماينده در تبعيد تبت باشد نياز به تصفيه و صيقل دارد. براي اقناع دولت چين از زيست پذيري يك موجوديتي به نام تبت شايد نياز به بازنگريها و بازبينيهاي اساسي داشته باشد.
منبع: آسيا تايمز
يکشنبه 24 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]