واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: اعتراف تلخ مادر عصبانى به قتل فرزند نيم ساعت بعد كه برگشتم شوهرم نيز از خريد آمده بود. من هم به او نگفتم چه اتفاقى افتاده است. فقط وقتى مجتبى را از زير رختخواب ها بيرون كشيدم طورى وانمود كردم كه انگار ريختن رختخواب ها روى سرش باعث مرگ او شده است. اعتراف هاى تلخ يك مادر، راز قتل پسر بچه ۱۰ ساله را فاش كرد. به گزارش ایران، صبح ديروز زن ميانسالى كه به شعبه هفتم بازپرس دادسراى جنايى تهران احضار شده بود در حضور بازپرسى شهريارى جزئيات قتل فرزندش را بازگو كرد. زن ۵۳ ساله در اين باره گفت: پسرم مجتبى بازيگوش و شيطان بود. خيلى هم مرا اذيت مى كرد. اين اواخر نيز مدام بهانه مى آورد تا به مدرسه نرود. از آن جا كه من هم ناراحتى معده دارم با اذيت هاى پسرم عصبى تر مى شدم و شرايط جسمى ام كاملاً به هم مى ريخت. بازپرس شهريارى در همين موقع خطاب به متهم گفت: اما در تحقيقاتى كه از مسئولان مدرسه پسرتان صورت گرفته همه آنها تأييد كرده اند كه مجتبى پسر آرام و درسخوانى بوده است. چطور ادعا مى كنيد او درس نمى خواند و مدرسه نمى رفت؟ متهم در پاسخ گفت: او در خانه خيلى اذيتم مى كرد. روز حادثه هم حدود ساعت ۱۱ صبح از مدرسه به خانه برگشت. از اين كه دوباره فرار كرده بود خيلى عصبانى شدم درد معده ام هم شديد شده بود. بنابراين با او به جر و بحث پرداختم. اما او هم با پرخاشگرى و صداى بلند جوابم را داد. از اين رفتار پسرم خيلى عصبى شدم و نفهميدم چه شد كه روسرى زرد رنگم را برداشتم و دور گردنش گره زدم. لحظاتى بعد هم احساس كردم بدنش سنگين شده هنگام افتادن دستش را به رختخواب ها گرفت كه همان موقع مقدارى از رختخواب ها روى سرش ريخت. فكر نمى كردم او به همين سادگى جان بدهد. به همين خاطر بدون توجه به وضعيت او از خانه خارج شدم. مى خواستم به مدرسه مجتبى بروم تا ببينم چرا اجازه مى دهند دانش آموزان از مدرسه خارج شوند. نيم ساعت بعد كه برگشتم شوهرم نيز از خريد آمده بود. من هم به او نگفتم چه اتفاقى افتاده است. فقط وقتى مجتبى را از زير رختخواب ها بيرون كشيدم طورى وانمود كردم كه انگار ريختن رختخواب ها روى سرش باعث مرگ او شده است. بازپرس شهريارى پس از شنيدن اعترافات متهم و صدور قرار بازداشت براى او گفت: در حال حاضر تحقيقات از پدر و برادر بازداشت شده قربانى نوجوان نيز همچنان ادامه دارد تا مشخص شود آيا آنها هم در قتل دخالت داشته اند يا نه. ظهر روز دوشنبه مأموران كلانترى ۱۶۰ در جريان مرگ مشكوك پسر بچه ۱۰ ساله اى به نام مجتبى قرار گرفتند كه از سوى برادر بزرگترش به درمانگاهى در جنوب تهران منتقل شده بود. پس از اعلام اين گزارش به بازپرس شهريارى وى نيز فوراً خود را به درمانگاه رساند و تحقيقات قضايى، پليسى در اين باره آغاز شد. بازپرس جنايى با مشاهده آثار كبودى روى گردن پسر بچه با احتمال قتل در نخستين اقدام به تحقيق از برادر مجتبى پرداخت. پسر جوان نيز در اين باره گفت: بيرون از خانه بودم كه مادرم به من تلفن كرد و گفت: «مجتبى حالش بد شده بيا او را به درمانگاه ببر.» وقتى به خانه رفتم مادرم گفت مجتبى زير رختخواب ها مانده و خفه شده است. با توجه به اظهارات پسر جوان، بازپرس شهريارى بلافاصله راهى محل حادثه شد. بدين ترتيب دريافت تعداد رختخواب ها به حدى نبوده كه يك پسر بچه ۱۰ ساله را خفه كند. از سوى ديگر پزشكى قانونى نيز علت مرگ را خفگى عمدى اعلام كرد. بنابراين بلافاصله پدر، مادر و برادر مجتبى بازداشت شده و تحت بازجويى قرار گرفتند. مادر مجتبى در اين باره گفت: پسرم ساعت ۱۱ از مدرسه به خانه آمد و به اتاقش رفت. چند دقيقه بعد كه به سراغش رفتم متوجه به هم ريختگى رختخواب ها شدم بلافاصله آنها را كنار زدم و در كمال ناباورى با جسد پسرم زير رختخواب ها روبه رو شدم. اين در حالى بود كه يك روسرى زرد رنگ هم دور گردنش پيچيده شده بود. روسرى را باز كردم و به پسر بزرگم تلفن كردم تا سريع به خانه بيايد و مجتبى را به درمانگاه ببرد. بازپرس جنايى پس از نخستين تحقيقات قصد خروج از خانه را داشت كه يكى از همسايه ها به او گفت: حدود ساعت ۱۱ صبح صداى فريادهاى كمك مجتبى را شنيده است. با توجه به اظهارات اين جوان، پدر، مادر و برادر مجتبى براى انجام تحقيقات پليسى در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهى تهران قرار گرفتند. بدين ترتيب راز قتل پسر بچه فاش شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]