تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834672384
مهمترين جنايات ٨٨ در پايتخت
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مهمترين جنايات ٨٨ در پايتخت سپس مرا به داخل حمام هل داد و در را قفل كرد. وقتي داخل حمام رفتم، ديدم كه "حميد" به صورت عريان داخل حمام افتاده و روي بدنش آثار شكنجه است. هر چه او را صدا كردم جواب نداد، نبضش را گرفتم متوجه شدم نبضش نميزند. بعد "مهدي" داخل حمام آمد و با پا لگدي به "حميد" زد. من زير لب آرام گفتم «انگار مرده است.» ایسنا: «وقوع قتل عمد در تهران نسبت به سال گذشته افزايش يافته به گونهاي كه در سال جاري بيش از 200 فقره قتل به وقوع پيوسته است.»اين جملات كه از زبان قاضي فخرالدين جعفرزاده در مراسم توديع وي از سمت سرپرستي دادسراي امور جنايي تهران بيان شد، بيانگر واقعيتي تلخ بود و آن اينكه با وجود توسعه همهجانبه كشور و تلاشي كه در اين جهت صورت ميگيرد، همچنان به فرهنگ كنترل خشونت به عنوان يك دستاورد لوكس ويتريننشين نگاه ميشود و روحيه انتقامجويي در كنار رفتارهاي خشونتبار نتوانسته جاي خود را به پرهيز از خشونت بدهد. اگرچه نوع نگاه مسئولان كشور به مقوله پيشگيري از جرم همواره نگاهي راهبردي بوده و در سخنان آنها به عنوان ضرورتي انكار ناپذير از آن ياد شده اما آمار موجود از قتل، آن هم فقط قتلهاي گزارش شده طي يك سال در پايتخت، نشان ميدهد كه عملكردها در زمينه پيشگيري از جرم، آنچنان كه بايد كاركرد مطلوب خود را نداشته و علاوه بر اين، با توجه به ريشههاي جنايات صورت گرفته ميبينيم كه هنوز مقوله پيشگيري از جرم به عزمي ملي تبديل نشده است. از سوي ديگر، رهاوردهاي شوم كشورهاي خارجي براي ما از جمله مواد روانگردان، مهمترين عوامل افسارگسيختگي افراد مستعد ارتكاب جنايت است كه به اذعان بيشتر قضات رسيدگي كننده به پروندههاي قتل، قانون ضعيف در خصوص روانگردانهايي مانند شيشه، موجب شيوع مصرف آن و تجري مجرمان شده است. تمام اين دغدغهها بهانهاي است براي نگاه به مهمترين جنايات سال 88 در تهران كه صرف بازتعريف اين قتلها شايد تلنگري باشد براي كساني كه جهت بهبود اين روند و كنترل آمار اين جرم خشونتبار، نياز به هشدار دارند تا ضمن توجه به ضرورت واكاوي عوامل دخيل در وقوع جنايات، ساز و كارهايي منطقي براي پيشگيري از جرايمي مانند قتل، تدارك ببينند. اطفاي آتش شهوت در بستر جنايت اولين قتل مهمي كه در سال جاري به وقوع پيوست، قتل زني خانهدار بود كه قرباني احساسات جواني 19 ساله شد. ساعت 12 ظهر چهارشنبه 19 فروردين 88 گزارش كشف جسد زني 25 ساله به نام خديجه از سوي ماموران كلانتري 127 نارمك به قاضي حسين اصغرزاده بازپرس كشيك قتل پايتخت اعلام شد كه با حضور بازپرس جنايي در صحنه جرم واقع در منزلي مسكوني در محله وحيديه، مشخص شد زن جوان بر اثر خفگي جان باخته است. در بررسيهاي اوليه همسر مقتول مدعي شد: صبح زود به قصد محل كار از خانه خارج شدم و طبق معمول چون همسر و كودك يك سالهام تنها بودند در را قفل كردم. معمولا ساعت 30/10 همسرم با محل كار تماس ميگرفت اما آن روز ساعت 11 شده بود و تماسي از طرف همسرم گرفته نشد. به همين خاطر با خانه تماس گرفتم اما كسي جواب نداد. كم كم نگران شدم و با طولاني شدن اين موضوع به همراه يكي از همكارانم به خانه برگشتم و ناگهان با جسد خديجه در حالي روبهرو شدم كه دختر كوچكم روي جسد او در وسط آشپزخانه افتاده بود. با اخذ اظهارات همسر مقتول، تحقيقات آغاز شد و نهايتا با توجه به آنكه نيم تنهي پايين جسد عريان بود و از خانه نيز مقداري طلاجات به سرقت رفته بود، بازپرس جنايي و كارآگاهان روي شاخههاي مختلفي از فرضيات بررسيهاي خود را متمركز كردند. با توجه به شرايط جسد، تحقيقات براي يافتن سوابق اخلاقي مقتول آغاز شد كه در جريان تحقيقات نهتنها هيچ سابقهاي در زمينهي فساد اخلاقي زن نگونبخت به دست نيامد بلكه بازپرس به اين نتيجه رسيد كه خديجه زني محجبه و نجيب بوده است. در ادامه تحقيقات، بررسيها در خصوص همسايگان مقتول آغاز شد كه ماموران دريافتند يك خانواده در طبقه فوقاني منزل خديجه و يك دانشجو در انتهاي حياط خانه زندگي ميكنند. در اولين مرحله، تحقيق از دانشجوي جوان صورت گرفت اما مشخص شد كه او شب قبل از حادثه با دوست خود بوده و نميتوانسته عامل جنايت باشد. از سوي ديگر، پسر 19 سالهاي كه در طبقه بالاي منزل مقتول زندگي ميكرد در صحنهي جنايت توجه بازپرس را به خود جلب كرد زيرا آثار جراحت و خراشيدگي روي صورت وي مشهود بود و در تنپيمايي صورت گرفته نيز آثاري از درگيري مشاهده ميشد. پس از بازداشت اين شخص به عنوان مظنون به قتل، نهايتا وي جنايت را گردن گرفت و با مراجعه ماموران به مغازهاي كه متهم قصد داشت طلاجات مقتول را به فروش برساند و همچنين بانكي كه عابربانك مقتول در آن ضبط شده بود، دلايلي مبني بر ارتكاب جنايت از سوي اين جوان جمعآوري شد. اين متهم به قتل كه رسول نام داشت با حضور در شعبهي دوم بازپرسي دادسراي امور جنايي تهران به جنايت اعتراف كرد و در تشريح جزييات حادثه گفت: صبح وقتي متوجه شدم كه شوهر خديجه از خانه خارج شده به واحد مسكوني آنها مراجعه كردم و از خديجه خواستم مقداري لوازم پذيرايي به همراه پنج بشقاب به من بدهد. او درب خانه را باز گذاشت و به سمت آشپزخانه رفت تا وسايلي را كه خواسته بودم، بياورد. من از باز بودن در استفاده كردم و بلافاصله خودم را به آشپزخانه رساندم. وقتي از پشت او را گرفتم و خواستم كه به تقاضاي من تن بدهد، شروع به داد و فرياد كرد و به همين دليل بسيار ترسيدم كه خانوادهام متوجه شوند. در اين زمان دختر نوزاد او هم از خواب بيدار شده بود و به همين خاطر بيشتر ترسيدم. نميدانم چه اتفاقي افتاد كه ناگهان گلويش را گرفتم و بهشدت فشار دادم. بعد براي آنكه مطمئن شوم جان داده است، چادري را كه سرش بود دور گردنش پيچيدم و گره زدم. پس از آن سراغ طلا و جواهراتش رفتم و بعد از برداشتن آنها مقداري طلا را كه به دست و گردن نوزاد او بود، باز كردم. بعد از برداشتن طلاها به سراغ جسد رفتم و به آن تجاوز كردم. سپس كودك را روي جسد انداختم و از خانه خارج شدم. مادركشي به بهانه اختلافات خانوادگي پس از مصرف روانگردان قتل زني توسط فرزندش كه به شدت معتاد به شيشه بود، از ديگر جناياتي است كه ميتوان آن را در زمره جنايات مهم سال دانست. ساعت 41/23 شب 23 فروردين سال جاري زنگ تلفن همراه قاضي بهروز هنرمند بازپرس كشيك قتل پايتخت بهصدا در آمد و افسر نگهبان كلانتري 136 فرجام وي را در جريان به قتل رسيدن زني 37 ساله به نام ميترا در طبقه اول ساختماني مسكوني واقع در خيابان فرجام قرار داد كه بلافاصله بازپرس ويژه قتل به همراه پزشك كشيك قانوني، كارآگاهان اداره دهم آگاهي و عوامل تشخيص هويت در قربانگاه ميترا حضور يافت و تحقيقات خود را آغاز كرد. در بررسيهاي اوليه، مشخص شد ميترا در خانهي مادر خود به قتل رسيده و مادر وي نيز بر اثر اصابت ضربه چاقو به شاهرگ گردنش مجروح شده است. با صدور دستورات قضايي لازم و تحقيق از همسايگان، پسر مقتول به نام فرزاد 15 ساله مدعي شد كه برادر 24 سالهاش به اسم فرشيد مرتكب جنايت شده كه به اين ترتيب، فرشيد با تلاش ماموران آگاهي بازداشت و تحت بازجوييهاي فني قرار گرفت. متهم به قتل كه معتاد به شيشه، كوكائين و حشيش بود به بازپرس جنايي گفت: چهار ماه قبل همزمان با شدت گرفتن اختلافات پدر و مادرم، پروندهاي در دادگاه خانواده به جريان افتاد و از همان موقع مادرم به خانه مادر بزرگم رفت. در اين مدت چندين بار تلاش كردم كه مادرم به خانه برگردد و به اختلافات پايان بدهد اما مادرم توجهي نميكرد و روز به روز وضعيتمان بدتر ميشد. ديشب براي بار آخر با مادرم تماس گرفتم و به او التماس كردم كه به خانه برگردد اما نپذيرفت. من كه از قبل مقداري كوكائين و شيشه مصرف كرده بودم، به شدت عصباني شدم و ديگر حال خودم را نميفهميدم. همان موقع به سرعت از خانهمان در خيابان مجيديه خودم را به خانه مادربزرگم رساندم. وقتي وارد خانه مادر بزرگم شدم و او مرا با چاقو ديد، سعي كرد مقاومت كند اما ناگهان يك ضربه به گردنش زدم و سراغ فرزاد رفتم. او با زيركي از دستم فرار كرد و به خانه همسايهها رفت. دنبال مادرم ميگشتم. ناگهان ديدم كه از اتاق خواب خارج شد و به طرف راهپلهها شروع به فرار كرد. فورا دنبالش رفتم و نهايتا توانستم در طبقه اول، يك ضربه چاقو به كمرش بزنم و فرار كنم. ميخواستم پدر و برادرم را هم بكشم اما فرزاد به پليس خبر داده بود و قبل از آنكه بتوانم نقشهام را عملي كنم، در خانه دستگير شدم. هرگز از اين كار پشيمان نيستم. شكنجه و قتل ندا، پايان زندگي مشترك يكي ديگر از جنابات فجيع امسال، قتل زني بود كه پس از چند ساعت شكنجه توسط همسرش به قتل رسيد. عصر يكشنبه سوم خرداد ماه سال جاري گزارش به قتل رسيدن زني 22 ساله به نام ندا در بومهن به قاضي محمد شهرياري بازپرس كشيك قتل پايتخت اعلام شد كه بازپرس جنايي در اولين تحقيقات خود دريافت اين زن توسط همسر 23 سالهاش به نام هدايت به قتل رسيده است. بازپرس ويژهي قتل تهران، با حضور در صحنه جنايت در حالي با جسد ندا روبهرو شد كه در تمام نقاط بدن اين زن آثار شكنجه مشاهده ميشد؛ بهنحوي كه همه بدن او كبود شده بود و به وسيله چاقو مورد جرح و خراشيدگي قرار گرفته بود. با آغاز تحقيقات پليسي به دستور بازپرس شعبهي هفتم بازپرسي دادسراي امور جنايي تهران، عامل جنايت تحت پيگرد قرار گرفت و نهايتا چند ساعت پس از وقوع حادثه بازداشت شد. اين متهم با حضور در شعبه ويژه قتل دادسراي ناحيه 27 تهران با اعتراف به قتل همسرش اظهار كرد: من دوستي به اسم مرتضي داشتم كه ندا نامزد او بود. سال قبل هر سه به نمايشگاه كتاب رفتيم و من در آنجا به ندا علاقهمند شدم. با افزايش ارتباطمان سرانجام او به مرتضي پاسخ منفي داد و ما بعد از مدتي با هم ازدواج كرديم. پس از ازدواج متوجه شدم كه او با افراد زيادي ارتباط داشته و شب حادثه نيز اظهار كرد كه در سن 10 سالگي با برادرش ارتباط نامشروع داشته است. صبح روز حادثه دست و پا و دهانش را با چسب بستم و با يك شلنگ گاز به همراه كمربند به جانش افتادم. تا ظهر او را كتك زدم و حدود ساعت دو بعد ازظهر وقتي ديدم كه بيهوش شده ناهار خوردم و خوابيدم. بعد از چند ساعت كه بيدار شدم و مشاهده كردم كه حركت نميكند، ترسيدم و با پدرم تماس گرفتم. به او گفتم كه ندا را كتك زدهام و الان به هوش نميآيد. پدرم هم با اورژانس تماس گرفت و زماني كه ماموران اورژانس رسيدند، اعلام كردند او فوت كرده است. قتل مائده، اولين فرزندكشي سال 88 اولين پرونده فرزندكشيهاي سال جاري در پايتخت با قتل مائده سه ساله گشوده شد. ساعت 15 روز پنجشنبه 11 تير ماه سال جاري مسوولان درمانگاه امين طي تماسي با كلانتري 158 كيانشهر مرگ دختري سه ساله به نام مائده را اعلام كردند كه بر همين اساس قاضي محمد شهرياري بازپرس كشيك قتل پايتخت از وقوع اين حادثه با خبر شد و بلافاصله جهت انجام تحقيقات در درمانگاه حضور يافت. در بررسيهاي اوليه، پزشك كشيك قانوني خفگي را عامل مرگ عنوان كرد و به اين ترتيب اولين و تنها مظنون اين پرونده كه مادر 30 ساله كودك بود به دستور بازپرس جنايي بازداشت شد. اين زن پس از حضور در شعبه هفتم بازپرسي دادسراي امور جنايي تهران و در مواجهه با اتهام قتل عمدي فرزندش به بازپرس ويژهي قتل، گفت: مائده از صبح اذيت ميكرد. چند بار خواهر هفت سالهاش به نام مطهره پيش من آمد و گفت كه مائده نميگذارد او فيلم نگاه كند. كم كم از دست اذيتهاي او كلافه شدم. سجادهام را پهن كرده بودم كه نماز بخوانم. ناگهان با يك گوشي تلفن همراه به سرم ضربهاي زد. از شدت عصبانيت چند سيلي به صورتش زدم و زماني كه شروع كرد به گريه كردن و جيغ زدن، جلوي دهانش را به مدت پنج دقيقه گرفتم. نميخواستم بميرد. قصدم تنبيه بود و فقط ميخواستم ساكت شود. بعد از چند دقيقه متوجه شدم كه حركت نميكند. فورا با همسرم تماس گرفتم و گفتم كه مائده حالش خوب نيست. وقتي شوهرم آمد و مائده را به درمانگاه برد، متوجه شدم كه او مرده است. قتل و شكنجه در خانه وحشت، حاصل مصرف روانگردان اين حادثه در ماههاي آخر سال 87 به وقوع پيوست اما بازداشت آخرين متهم اين پرونده جنايي موجب شد كه موضوع آن در سال جاري از سوي بازپرس ويژه قتل، رسانهاي شود. به گزارش ايسنا، ساعت 2:45 بامداد 26 بهمن ماه سال گذشته قاضي محمدحسين شاملو بازپرس كشيك قتل پايتخت از طريق گزارش ماموران كلانتري 110 شهدا، در جريان كشف جسد مردي 25 ساله روبهروي بيمارستان فجر در خيابان پيروزي قرار گرفت. در بررسيهاي ابتدايي جسد، آثار وسيع شكنجه و آزار و اذيت طولانيمدت مشاهده شد و ماموران دريافتند كه مقتول مدت زيادي را در جايي حبس بوده است. با تحقيقات انجام گرفته توسط كارشناسان تشخيص هويت، هويت مقتول به نام "حميد" كشف شد و با ارجاع پرونده به ادارهي دهم آگاهي تهران، اولياي دم وي شناسايي شدند. پدر و مادر مقتول در جريان تحقيقات اظهار كردند كه فرزندشان با دو نفر به نامهاي "اميرعباس" و "مهدي" دوست بوده و از حدود چهار ماه قبل با آنها زندگي ميكرده است. با به دست آمدن اين سرنخ، تلاش ماموران براي بازداشت دو جوان آغاز شد تا اينكه نهايتا بازپرس جنايي دريافت كه اين دو نفر در جريان اجراي طرح مبارزه با اراذل و اوباش بازداشت شدهاند و پروندهشان تحت رسيدگي داديار دادسراي ناحيهي 14 قرار دارد. با استعلام پرونده از دادسراي ناحيهي 14، داديار رسيدگيكننده با ارسال يك CD حاوي تصاوير شكنجه مربوط به مقتول و تصوير دو زن، تحقيقات بازپرس ويژه قتل را وارد مرحلهاي تازه كرد. زماني كه دو متهم بازداشت شده با اين تصاوير مواجه شدند، راهي جز اعتراف نديدند اما هيچيك ارتكاب قتل را گردن نگرفتند و اين در حالي بود كه متهمي ديگر به نام "مهسا" توسط ماموران بازداشت شد. بررسيها درخصوص اين معماي پيچيدهي جنايي ادامه داشت تا اينكه شب 23 تيرماه سال جاري كارآگاهان اداره دهم آگاهي پايتخت موفق شدند آخرين متهم اين پرونده به نام "مرجان" 23 ساله را بازداشت كنند و به مقام قضايي در دادسراي امور جنايي تهران تحويل دهند. اين متهم روز 24 تير با بيان اظهاراتي تكاندهنده از وقايعي كه با آن در خانه مجردي مواجه بوده، پرده از راز اين جنايت برداشت و به بازپرس شعبه اول بازپرسي (ويژهي قتل) دادسراي امور جنايي تهران، گفت: من با "اميرعباس" دوست بودم و قرار بود كه با هم به خانه "حميد" برويم و در آنجا زندگي كنيم. وقتي به آنجا رفتيم فهميدم كه همسر "حميد" حدود يك ماه قبل قهر كرده و به خانه پدرش در شمال رفته است. اين در حالي بود كه "مهدي" و "مهسا" نيز به آن خانه آمده بودند و در آنجا زندگي ميكردند. همگي آنها شيشه مصرف ميكردند. مدتي با هم زندگي كرديم تا اينكه رفتار "اميرعباس" و "مهدي" با "حميد" عوض شد. آنها حرف از 200 ميليون تومان پولي ميزدند كه ادعا ميكردند "حميد" اين پول را در اختيار دارد و به همين دليل با شكنجه فراوان از او ميخواستند كه پول را به آنها بدهد. شكنجهها زماني بيشتر شد كه "مهدي" ادعا كرد "حميد" به "مهسا" نظر دارد. آنها سه ماه "حميد" را در حمام خانه زنداني كردند و زماني كه من از او دفاع كردم، مرا هم به داخل حمام بردند. در اين مدت هر روز حدود 50 كتري آب جوش روي سر "حميد" ميريختند و بدنش را با ماهيتابه روغن داغ ميسوزاندند. روي من هم با سرنگ، روغن داغ ميريختند و اين كارها ادامه داشت تا اينكه "اميرعباس" بازداشت شد. بعد از مدتي كه از زندان آزاد شد، "مهدي" به تنهايي اقدام به شكنجه ميكرد. من و پسر شش سالهام در تمام اين ايام، شاهد اين حوادث تلخ بوديم. من ميترسيدم كه به همسايهها يا پليس حرفي بزنم چون "مهدي" انواع تجهيزات از جمله كلت، شوكر، گاز اشكآور و... داشت و مدام ما را تهديد ميكرد. روز حادثه حدود ساعت هفت بعد از ظهر از خواب بيدار شديم. "مهدي" گفت كه تا چهار ساعت پيش صداي آه و ناله "حميد" ميآمده اما ديگر صدايي نشنيده است. بعد به دليل توهماتي كه داشت، شروع كرد به داد و فرياد كردن سر من.سپس مرا به داخل حمام هل داد و در را قفل كرد. وقتي داخل حمام رفتم، ديدم كه "حميد" به صورت عريان داخل حمام افتاده و روي بدنش آثار شكنجه است. هر چه او را صدا كردم جواب نداد، نبضش را گرفتم متوجه شدم نبضش نميزند. بعد "مهدي" داخل حمام آمد و با پا لگدي به "حميد" زد. من زير لب آرام گفتم «انگار مرده است.» در همين حين، "مهدي" عصباني شد و با مشت و لگد به جانم افتاد. وقتي از حمام بيرون آمدم، "اميرعباس"، "مهدي" و "مهسا"، مرا داخل يك اتاق زنداني كردند و گفتند كه ميخواهيم "حميد" را به بيمارستان ببريم. بعد "مهدي" آمد پشت در اتاق و به من گفت كه "حميد" را تو كشتي. هر چقدر التماس كردم كه در را باز كند، اين كار را نكرد و گفت تنها به يك شرط دست از سرم برميدارد و آن اينكه حرفش را گوش كنم. من قبول كردم و او گفت كه بايد دفتر خاطراتم را بردارم و در آن بنويسم كه "حميد" را به آن دليل كه مرا مجبور ميكرده برايش دختر به خانه بياورم، كشتهام. من هم از آنجا كه تهديد به مرگ ميشدم اين خواسته "مهدي" را پذيرفتم و تمام آنچه را كه ميگفت، نوشتم. مصرف روانگردان، قتل پسر جوان، سوءنظر به فرزند قتل مهريار سليماني توسط مردي ميانسال در غرب تهران، از ديگر جناياتي بود كه منشاء شيشهاي داشت. پدر اين جوان در مورد حادثه به ايسنا گفت: روز 29 تيرماه ساعت حدود 11 شب مهريار در حال مكالمه با شخص ناشناسي بود. نيمساعت بعد از خانه خارج شد كه به پارك نزديك منزل برود و مثل هر شب ساعتي را با دوستانش بگذراند. ساعتي از اين ماجرا كه گذشت، با او تماس گرفتيم. گفت تا 15 دقيقه ديگر به خانه بازميگردد. اين در حالي بود كه مهريار هيچ وقت شب را بيرون از خانه نميگذراند و همين امر ما را نگران كرد. مجددا با او تماس گرفتيم و گفت تا پنج دقيقه ديگر به خانه ميرسد. حدود ساعت 20/2 بامداد بود كه ديديم هيچ خبري از او نشد. وقتي مجددا با او تماس گرفتيم،يكي از تلفنهايش خاموش شد و تلفن ديگرش را هم جواب نداد. تا صبح به همين منوال گذشت و هر دو تلفن خاموش شد. ساعت 16 روز30 تير به كلانتري 118 ستارخان مراجعه كرديم اما گفتند تا 24 ساعت براي مفقودي، پرونده تشكيل نميدهيم. ما به هر جا كه ميشد مانند منزل دوستان، بيمارستانها، اورژانس و ... سر زديم اما هيچكس مهريار را شب قبل نديده بود. ساعت 19 بالاخره براي ما تشكيل پرونده دادند و گفتند فردا صبح به آگاهي مراجعه كنيد. همان شب يكي از دوستانش به ما گفت كه مهريار را به تازگي با يك نفر كه به پارك ميآمده و يك دخترعقبمانده ذهني حدود 11 سال داشته، در حال صحبت ديده است. اين تنها سرنخ ما بود. پس از مراجعه به آگاهي، آدرس او را از ما خواستند اما نه او را ميشناختيم و نه آدرسش را داشتيم. فقط ميدانستيم كه حوالي منزلمان زندگي ميكند. ساعت 30/12 ظهر خودمان به محل رفتيم و از تمام خانهها، مغازهها، آژانس، سوپر ماركت، اتوشويي، بنگاه و عابران پرسيديم اما هيچكس اين شخص را با اين مشخصات نميشناخت. حدود ساعت 30/14 چهارشنبه از چند پسر بچه داخل همان خيابان از هويت اين شخص پرسيديم كه به طور اتفاقي او را ميشناختند.پس از مراجعه به محل و تحقيق از همسايهها مطمئن شديم او همان كسي است كه آخرين نفر با مهريار ديده شده است. منزل او را يك مرتبه بازديد كرديم. از پشت در، قفل شكسته بود و او در خانه نبود. بيرون خانه هر دو سمت منزل (شمالي – جنوبي) كه دو خيابان با هم فاصله داشتند به صورت خانوادگي يعني با دخترم، پسرم و نوهام نگهباني داديم. بدون لحظهاي وقفه در دو سوي منزل نشستيم تا اينكه حدود ساعت 45/19 چهارشنبه يكي از پنجرهها (سمت جنوبي) حدود چند سانتي بسته شد. دختر و نوهام را به سمت شمالي منزل او فرستادم تا از آمدنش مطمئن شوند. دخترم و نوهام وقتي زنگ در را زدند، اتفاقي سر را از پنجره بيرون آورد و هنگامي كه بچههايم از او خواهش كردند به پايين بيايد، در را باز و آنها را به بالا دعوت كرد. دخترم سريعا به من اطلاع داد كه او آمده است.بلافاصله به همراه دو پسرم به سمت ديگر منزل دويديم و دختر و نوهام را در حال مكالمه با او ديديم. اين در حالي بود كه هر دو دستش باندپيچي شده بود و ميگفت به دليل جمعآوري قطعات گلداني كه توسط دخترش شكسته، دستش زخمي شده است. وقتي به او گفتيم مهريار گم شده و آخرين نفر با شما ديده شده است، كاملا منكر شد و با بهت و ناراحتي گفت «اگر فرزند من پنج دقيقه گم شود، سكته ميكنم. شما چقدر سنگدل هستيد ... .» به 110 زنگ زديم. بعد از 20 دقيقه ماموران رسيدند. چند بار با تلفن خود به طور مشكوك صحبت كرد و از پلهها بالا رفت و درب را بست. او را با حرف و نرمش به پايين كشيديم تا چند سوال از او بپرسيم.وقتي كه آمد، به او و ماموران گفتم من مطمئن هستم فرزندم در خانه اين مرد است اما او منكر شد و همه را به بالا دعوت كرد. قرار شد او جلو برود، من پشت سرش و مامور هم پشت ما بيايد. از پلهها بالا رفتيم، درب منزلش را باز كرد، همين كه وارد منزل شديم ديديم جسد مهريار داخل سفره وسط هال خانه گذاشته شده است. همه هوار و فرياد ميكشيديم كه ناگهان ديديم متهم فرار كرد. پسرم دنبال او دويد و از بالاي ديوار جنوبي به بيرون پريد. نهايتا او را گرفتيم. وقتي او را به درب منزل آورديم، ماموران دستگيرش كردند. از ما براي شناسايي خواستند كه به بالاي سر جسد برويم. دستان و پاهاي پسرم را با مفتول چوب لباسي بسته بود، گلويش تكه تكه، دستها به صورت طولي پاره شده، رانها تا زانو همينطور، چشم او تركيده بود و پشت سرش كاملا باز بود. متهم بعد از آنكه مرتكب قتل شده بود، جسد را مورد جنايت قرار داده بود. از آنجا كه همان دوشنبهشب نتوانسته بود او را به بيرون منتقل كند و جنازه مانده و بو گرفته و باد كرده بود، او را به داخل حمام برده، دستهايش را به صورت طولي، پاهايش را از ران تا زانو و شكم و پهلوهايش را هم به همين صورت با چاقو پاره كرده بود تا چركها را خالي كند. بعد جنازه را شسته و مجددا به داخل خانه آورده بود. سپس چمداني آماده كرده بود تا همان شب (چهارشنبه) كه ما پسرم را پيدا كرديم، او را به بيرون از خانه منتقل كند. اين در حالي است كه با به دست آمدن برخي يافتهها در صحنه جنايت، انگيزه شوم متهم از ارتكاب قتل فاش شد و بازپرس جنايي در ادامه تحقيقات خود در يافت كه اين متهم شيشهاي به دختر جوان خود نيز نظر سوء داشته است. قتل عام بر سر ارثيه ميلياردي در ولنجك مردي كه با شليك 17 گلوله به اختلاف خود با اعضاي خانوادهاش بر سر يك ارثيه ميلياردي پايان داده بود، يكي از مهمترين پروندههاي جنايي در سال جاري را به جريان انداخت. روز پنجشنبه 30 مهرماه سال 88 با اعلام مركز فوريتهاي پليسي 110 در ساعت 19:20، ماموران کلانتري 163 اوين، از ماجراي تيراندازي منجر به مرگ چند نفر در خيابان مقدس اردبيلي آگاه شدند كه اين موضوع به قاضي حسين روشن بازپرس كشيك قتل پايتخت اعلام شد. بازرس ويژه قتل با حضور در محل حادثه و آغاز بررسيها متوجه شد كه فردي به هويت «حميدرضا- خ» با استفاده از اسلحه کمري همراه خود پس از تيراندازي به تعدادي از افراد حاضر در محل و مجروح کردن آنها متواري شده است. در ادامه تحقيقات، بازپرس جنايي دريافت كه «فاطمه - ب» 77ساله يكي از مضروبان، مادر متهم متواري است که به همراه دامادش «سيامک - خ» 55ساله و نوهاش «صدف - خ» 20ساله و همچنين «محمد - م» كارمند شواري حل اختلاف 37ساله و «حبيب - الف» وکيل خانواده 35 ساله همگي مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند. در اين تيراندازي خانوادگي، مادر متهم، « محمد - م» و «حبيب - الف» به علت اصابت گلوله به نقاط حساس بدن در محل کشته شده بودند و «صدف - خ» نيز پس از انتقال به بيمارستان به علت اصابت گلوله به ناحيه سر جان خود را از دست داد. اين در حالي بود كه سيامک نيز دچار مرگ کامل مغزي شده بود. تحقيقات کارآگاهان در خصوص علت تيراندازي مشخص کرد كه قاتل از مدتها پيش بر سر موضوع ارثيه 40 ميليارد توماني پدرياش با اعضاي خانواده دچار اختلاف بوده و در روز حادثه نيز در حضور اعضاي خانواده و به همراه وکيل خود به نام «محمد- ر» و امين اموال و کارمند شوراي حل اختلاف از ساعت 12 ظهر روز پنجشنبه در محل حادثه حاضر شده بود تا اينکه در ساعت 19 بر اثر درگيري لفظي ميان قاتل و وکيل خانواده و بالا گرفتن درگيري، قاتل با استفاده از سلاح کلت کمري که به همراه خود داشت، اقدام به تيراندازي به افراد حاضر در محل و ديگر اعضاي خانواده خود کرده و پس از آن از محل متواري شده بود. با ادامه بررسيها، منزل متهم فراري در منطقه ولنجک مورد شناسايي قرار گرفت و کارآگاهان متوجه حضور متهم و کارگر او به نام «قادر» در داخل خانه شدند. با توجه به اطلاعات بدست آمده از داخل منزل متهم در خصوص نگهداري سلاحهاي گرم متعدد در داخل خانه و احتمال تيراندازيهاي مجدد و همچنين گروگانگيري کارگر خانه يا خودزني متهم، کارآگاهان برابر طرحريزيهاي انجام شده در ابتدا منزل را به صورت نامحسوس به مدت 12 ساعت مورد مراقبت قرار دادند که در نهايت به علت عدم خروج متهم از داخل خانه، با حضور قاضي جعفرزاده، سرپرست وقت دادسراي جنايي اقدام به مذاكره با متهم كردند كه اين مذاكرات تا ساعت 21 روز جمعه يكم آبان ماه به طول انجاميد اما متهم حاضر نشد خود را تسليم كند. با توجه به حضور «قادر»، كارگر خانه در منزل متهم، کارآگاهان پليس احتمال دادند که او به منظور فراري دادن متهم با «حميدرضا» همكاري كرده است. در ادامه با توجه به بينتيجه بودن مذاکرات انجام شده با متهم، کارآگاهان در يک عمليات ضربتي، حميدرضا (متهم) و قادر (کارگر خانه) را قبل از هرگونه اقدام به فرار و يا تيراندازي، غافلگير و دستگير کردند. اين درحالي بود كه در بازرسي از منزل متهم علاوه بر کشف اسلحه کمري مورد استفاده در صحنه وقوع جرم، تعداد زيادي اسلحه شکاري آماده شليک نيز كشف شد. «حميدرضا» پس از دستگيري و انتقال به دادسرا ضمن اعتراف به تيراندازي به اعضاي خانواده و ديگر افراد حاضر در محل وقوع جرم، اظهار كرد: مادرم با همدستي خواهرانم سعي در تضييع حق من داشتند. زماني كه احساس کردم از مسير قانوني نميتوانم به حقم برسم تصميم گرفتم از خانوادهام انتقام بگيرم. گفتني است، اين متهم فاقد سوء پيشينه و داراي تحصيلات دانشگاهي از کشور امريکا بود که در روز حادثه به وسيله کلت کمري اقدام به شليک 17 گلوله به سمت افراد خانواده خود و وکيل خانواده و نماينده شوراي حل اختلاف کرده بود. قتل در اتاق شماره 12 به بهانه حفظ آبروي خانوادگي جنايت در اتاق شماره 12 يك مسافرخانه در جنوبشرق پايتخت، يكي ديگر از قتلهاي مهم 88 بود كه ريشههاي خانوادگي داست. شامگاه يكشنبه 17 آبانماه سال جاري صاحب مسافرخانهاي در خيابان خاوران متوجه صداي گريه كودكي يك ساله از طبقه دوم مسافرخانه شد و با رساندن خود به اتاق شماره 12 پيكر خونآلود الهام 20 ساله را در حالي كه در مقابل چشمان كودك يك سالهاش با مرگ دست و پنجه نرم ميكرد، مشاهده كرد. به دنبال تماس اين مرد ميانسال با مركز فوريتهاي پليسي 110، ماموران كلانتري 114 غياثي و امدادگران اورژانس در محل حادثه حضور يافتند و زن جوان را در حالي كه مدام از سردي هوا شكايت ميكرد و ميپرسيد «بچهام كجاست؟» به بيمارستان سينا انتقال دادند اما تلاش پزشكان نتيجهبخش نبود و اين زن در ساعت 21:10 روي تخت بيمارستان تسليم مرگ شد. در پي مرگ الهام، قاضي حسين اصغرزاده بازپرس كشيك قتل پايتخت در جريان حادثه قرار گرفت و بلافاصله با حضور در قربانگاه زن جوان، بررسيهاي خود را جهت كشف حقيقت اين جنايت آغاز كرد. تحقيقات از صاحب مسافرخانه آغاز شد كه وي در پاسخ به سوالات بازپرس جنايي گفت: دو روز قبل اين زن به همراه دخترش به مسافرخانه آمد و اتاق خواست. من اتاق شماره 12 را در اختيارش قرار دادم و طي اين دو روز هيچ مورد مشكوكي از او نديدم. حدود ساعت 7 شب، يك زن و مرد به مسافرخانه آمدند و با معرفي خود به عنوان خواهر و شوهرخواهر الهام خواستند كه با وي ملاقات كنند. از آنجا كه ظاهرشان موجه به نظر ميرسيد، شماره اتاق را به آنان گفتم و آن دو نفر به سمت اتاق رفتند. كمتر از نيم ساعت بعد، هر دو نفر با عجله از مسافرخانه خارج شدند و دقايقي پس از خروج آنان صداي گريههاي كودك خردسال را شنيدم كه با مراجعه به اتاق با بدن خونآلود الهام مواجه شدم. با شروع تحقيقات براي بازداشت زن و مرد جوان، كارآگاهان اداره دهم آگاهي موفق به كشف هويت زن جوان شدند و در پي آن توانستند با شناسايي همسر وي، هر دو نفر را بازداشت كنند. در جريان بازجوييهاي ابتدايي مشخص شد زن جوان با همسر خود به مسافرخانه نرفته، بلكه به تقاضاي همسرش با شوهرخواهر خود همراه شده و با هم براي بازگرداندن الهام به خانه اقدام كردهاند. متهم به جنايت با حضور در دادسراي امور جنايي تهران به قاضي اصغرزاده گفت: الهام مدتها قبل از خانه فرار كرد و بعد از رفتن به مشهد متوجه شديم با شخصي به اسم وحيد ازدواج كرده است. چند سال پيش پدر و مادرمان را از دست داديم و از آن زمان الهام سر ناسازگاري گذاشت و مدام از خانه فرار ميكرد. حدود يك سال قبل متوجه شديم از وحيد صاحب فرزند شده اما همسرش او را ترك كرده و به اين ترتيب الهام آواره شده است. شب قبل از حادثه وقتي فهميديم در يك مسافرخانه ساكن شده، تصميم گرفتيم او را به خانه بازگردانيم. به همين دليل از همسرم خواستم تا با من بيايد اما او به خاطر اينكه سر كار بود، با شوهر خواهرم تماس گرفت و از او خواست همراهم بيايد. به همراه شوهر خواهرم به مسافرخانه رفتيم و از الهام خواستيم به خانه برگردد. او شروع به لجاجت كرد و باعث عصبانيتم شد. از طرف ديگر، متوجه شده بودم كه با افراد زيادي ارتباط دارد و همين مساله موجب شده بود كه آبرويمان به خطر بيفتد. به همين خاطر در يك لحظه با چاقويي كه در آنجا بود به جان الهام افتادم و با وارد آوردن دو ضربه به سينهاش، او را در مقابل چشمان هستي (فرزند مقتول) به قتل رساندم. قتل فرزند و عروس شهيد هاشمي، فجيعترين جنايت سال يكي از تكاندهندهترين جنايات در سال جاري، قتل فجيع فرزند و عروس شهيد هاشمي، سردار جنگهاي نامنظم بود كه ردپاي يك آشنا در اين قتل، بر اهميت اين جنايت افزود. ساعات ابتدايي شب اول آذرماه، ماموران كلانتري 140 باغ فيض طي تماسي با قاضي هنرمند بازپرس ويژه قتل تهران از به قتل رسيدن يك زوج در داخل منزلشان واقع در خيابان آيتالله كاشاني، پشت شهرداري منطقه پنج خبر دادند كه بلافاصله بازپرس جنايي در راس اكيپي تخصصي از عوامل بررسي صحنه جرم در محل حادثه حضور يافت و تحقيقات خود را آغاز كرد. در بررسيهاي ابتدايي مشخص شد كه آتنا ملكي 26 ساله و سيدمرتضي هاشمي 30 ساله فرزند شهيد سيدمجتبي هاشمي با ضربات متعدد چاقو و قطع عناصر حياتي گردن به قتل رسيده است. تحقيقات نشان داد كه خواهر سيدمرتضي هاشمي با مراجعه به منزل آنها و بسته بودن درب، مشكوك شده و پس از حضور در خانه با جسد اين زوج روبهرو شده است. بعد از گذشت چند روز اين حادثه، سرپرست وقت دادسراي جنايي با ذكر دلايلي علمي اعلام كرد كه قاتل سيد مرتضي هاشمي قطعا برادر او است و با به دست آمدن دلايل كافي، از نظر دادسرا او مجرم است. وي در بيان اين دلايل اظهار كرد: با توجه به غلاف خونين يك چاقو و آثار خوني كه روي شلوار سيدروحالله هاشمي كشف شد، بررسيهاي فني با استفاده از محلولهاي آشكارساز نشان داد كه اين خون متعلق به مقتول است. از سوي ديگر طلا و جواهرات سرقت شده از همسر سيد مرتضي هاشمي نزد همسر سيد روحالله يافت شده و همچنين تحقيقات بازپرس ويژه قتل تهران حاكي از آن است كه اين متهم پس از ارتكاب قتل تا ساعت 5:30 بامداد بيرون از منزل بوده؛ اما با همسرش تباني كرده كه ادعا كند او ساعت 22 در خانه بوده است. كفشهاي قهوهاي رنگ متهم در زمان جنايت پشت در منزل سيدمرتضي هاشمي مشاهده شده و علاوه بر اين خودروي زانتياي مقتول پس از وقوع حادثه در اختيار متهم بوده است. اين متهم به قتل پس از مواجهه با دلايل بازپرس جنايي، به قتل برادر و همسر برادرش اعتراف كرد و با طرح اين ادعا كه «هنگام قتل دچار جنون بودم»، گفت: شب حادثه حدود ساعت 9 وارد منزل برادرم شدم. با گذشت چند ساعت، سيد مرتضي به دليل آنكه قصد داشت به جايي برود، گفت كه بايد دوش بگيرد. زماني كه داخل حمام رفت، به وسيله اسپري اشكآور ابتدا همسرش را بيدفاع كردم و سپس با چاقويي كه از داخل آشپزخانه برداشته بودم، او را به طرز فجيعي به قتل رساندم. سپس داخل حمام رفتم و قبل از آنكه برادرم فرصت دفاع پيدا كند او را هم با ضربات چاقو ناتوان كردم و به طرز فجيعي كشتم. بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران درخصوص وضعيت اين متهم گفت: سيد روحالله متأهل است و دو فرزند دارد اما به دليل بيكاري و توقعاتي كه از برادرش داشته، انگيزههاي ارتكاب جنايت در وي تقويت شده و دست به اين اقدام زده است. گفتني است، سيد روحالله پس از اعتراف به قتل بارها مدعي شد كه برادرش را خيلي دوست داشته و نميداند چرا اقدام به قتل وي و همسرش كرده است. قتل ساناز توسط زندايياش، دستاورد عقدههاي ديرين به قتل رسيدن كودكي 4 ساله توسط زن دايياش در سال جاري نشان داد كه وقتي احساسات بر عقل غلبه كند، يك كودك بيدفاع نيز ميتواند قرباني خشونتي بيمبنا شود. شامگاه سهشنبه 17 آذرماه سال جاري زماني كه مردي جوان به همراه برادرش از سر كار به خانه خود بازگشت، دودي كه از پنجره محل زندگياش خارج ميشد او را نگران همسر و فرزندش كرد و باعث شد كه سراسيمه خود را به واحد مسكونياش در آپارتمان شماره 17 واقع در محله مشيريه برساند؛ اما پس از شكستن درب خانه، اثري از همسر 19 سالهاش به نام سهيلا و نوزاد پنج ماه خود به نام نيلوفر نيافت و به جاي مشاهده همسر و فرزندش، در كمال ناباوري با پيكر خواهرزاده پنج ساله خود به نام ساناز در حالي روبرو شد كه داخل اتاق ضمن آنكه چسب پهني به دهان به وي زده شده بود در ميان شعلههاي آتش ميسوخت. زماني كه مرد جوان شروع به خاموش كردن آتش كرد، همسر او با نالههايي ضعيف از داخل حمام بيرون آمد و با اشاره به حمام، توجه همسر خود را به سمت فرزندشان كه دست، پا و دهانش با چسب بسته شده بود جلب كرد. با نجات دادن اين نوزاد، كار اطفاي حريق توسط مرد جوان و همسايهها نيز به پايان رسيد و پس از خاموش شدن آتش، شاهدان حاضر در صحنه با جسد ساناز در حالي مواجه شدند كه دستانش با حالت التماس روي زمين افتاده بود. به دنبال وقوع اين حادثه تلخ، ماموران كلانتري 169 مشيريه از طريق گزارش همكاران خود در مركز فوريتهاي پليسي 110 از موضوع باخبر شدند و بلافاصله قاضي بهروز هنرمند بازپرس كشيك قتل پايتخت را در جريان اين جنايت قرار دادند. با اطلاع يافتن بازپرس جنايي از به قتل رسيدن ساناز، وي در راس اكيپي تخصصي از عوامل بررسي صحنه جرم در قربانگاه اين كودك حضور يافت و با صدور دستورات لازم مبني بر نمونهبرداري و تصويربرداري توسط عوامل تشخيص هويت، تحقيقات خود را پيرامون اين جنايت فجيع آغاز كرد. تحقيقات بازپرس جنايي نشان داد كه محل وقوع جنايت، متعلق به پدربزرگ دختر بچه بوده و از آنجا كه مادر ساناز بيرون از خانه كار ميكرده، فرزند خود را به پدرش سپرده و پدربزرگ نيز به دليل آنكه قصد داشته به ملاقات دخترش در بيمارستان رواني برود، ساناز را در اختيار عروس خود قرار داده تا از وي مراقبت كند. با توجه به اينكه زندايي اين كودك تنها شاهد و سرنخ اين جنايت محسوب ميشد، تحقيقات پليسي از وي آغاز شد و اين زن به نام سهيلا در كانون تحقيقات فني بازپرس جنايي قرار گرفت. نهايتا اين متهم تسليم سوالات فني ماموران اداره دهم آگاهي و بازپرس جنايي تهران شد و با گشودن لب به اعتراف، پرده از راز اين جنايت فجيع برداشت. اين متهم كه متولد 17 اسفند ماه سال 69 بود با اعتراف به جنايت در مقابل بازپرس ويژه قتل گفت: از چهار سال قبل كه با همسرم ازدواج كردم، هميشه از طرف خانواده او تحقير ميشدم. اجازه انجام هيچ كاري را نداشتم و حتي نميتوانستم به خانه پدر و مادرم بروم. در اين مدت يك بچه سقط كردم و تقريبا 5 ماه قبل صاحب يك دختر شدم. از سه هفته قبل كه خواهر شوهرم سر كار ميرفت، ساناز پيش پدر شوهر و مادر شوهرم بود اما آنها هر كدام دنبال كارهاي خودشان بودند و بچه را پيش من ميگذاشتند. من نميتوانستم قبول نكنم چون هميشه مجبور بودم هر چه ميگويند بپذيرم. مدتها قبل تصميم به قتل ساناز گرفتم. دلم از دست خانواده همسرم پر بود. هميشه به دنبال فرصتي بودم كه عقدههايم را خالي كنم. تنها راهي كه به ذهنم رسيد تا بتوانم خودم را از فشار عقدهها رها كنم، به قتل رساندن ساناز بود. هيچ مشكل رواني ندارم. آن روز ساناز داخل يكي از اتاقها مشغول بازي با "نيلوفر" بود. او كلا آرام بود و وقتي هم كه پيشم ميآمد، اذيتم نميكرد. با يك پارچه صورتم را پوشاندم و داخل اتاق رفتم. از پشت به او نزديك شدم و محكم بغلش كردم. بعد دستم را جلوي دهان و بينياش گرفتم. چند بار اين كار را تكرار كردم. بار آخر همين كار را كردم و او بدون آنكه در طول اين چند دقيقه حرفي بزند، كمي دست و پا زد و بعد آرام شد. بعد از آنكه مطمئن شدم مرده، چسب پهني به دهانش چسباندم و بنزيني را كه از موتورسيكلت همسرم كشيده بودم، روي جسدش ريختم. بعد آن را به آتش كشيدم. اين پروندههاي جنايي تنها نمونههايي از بالغ بر 200 قتل در پايتخت است كه وجود برخي نكات در آنها، اين جنايات را از ساير قتلها متمايز ميكند و ذكر اين موارد به آن معنا نيست كه بقيه جنايات فاقد اهميت است زيرا بنا به فرموده خداوند در قرآن كريم، قتل يك انسان برابر با قتل همه انسانهاست. با اين اوصاف اين اميد ميرود كه سال آينده ضمن كاهش جرايمي خشن مانند قتل عمد، سرمايهگذاريهاي بيشتري جهت نهادينه كردن فرهنگ كنترل خشونت و احساسات منفي در كنار قانونگذاريهاي صحيح در زمينه مواد روانگردان صورت گيرد تا جمعبندي چنين واقعياتي در قالب يك گزارش، كام جامعه را در آستانه سال جديد تلخ نكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 736]
صفحات پیشنهادی
مهمترين جنايات ٨٨ در پايتخت
مهمترين جنايات ٨٨ در پايتخت سپس مرا به داخل حمام هل داد و در را قفل كرد. وقتي داخل حمام رفتم، ديدم كه "حميد" به صورت عريان داخل حمام افتاده و روي بدنش آثار شكنجه است.
مهمترين جنايات ٨٨ در پايتخت سپس مرا به داخل حمام هل داد و در را قفل كرد. وقتي داخل حمام رفتم، ديدم كه "حميد" به صورت عريان داخل حمام افتاده و روي بدنش آثار شكنجه است.
مردهها جايي در پايتخت ندارند
امروز کار به جايي رسيده که دادگاه عالي نيجريه تصميم گرفته طي دو هفته آينده، با ... مهمترين جنايات ٨٨ در پايتخت مهمترين جنايات ٨٨ در پايتخت سپس مرا به داخل حمام ...
امروز کار به جايي رسيده که دادگاه عالي نيجريه تصميم گرفته طي دو هفته آينده، با ... مهمترين جنايات ٨٨ در پايتخت مهمترين جنايات ٨٨ در پايتخت سپس مرا به داخل حمام ...
مهمترين تيتر روزنامههاي صبح امروز سايه ديو سياه بر سر پايتخت
16 دسامبر 2008 – مهمترين تيتر روزنامههاي صبح امروز سايه ديو سياه بر سر پايتخت جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ... تجمع اعتراض آميز طلاب حوزه علميه قم عليه جنايات رژيم صهيونيستي در غزه ... آغاز تدوين بسته سياستي بانك مركزي در سال 88 ...
16 دسامبر 2008 – مهمترين تيتر روزنامههاي صبح امروز سايه ديو سياه بر سر پايتخت جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ... تجمع اعتراض آميز طلاب حوزه علميه قم عليه جنايات رژيم صهيونيستي در غزه ... آغاز تدوين بسته سياستي بانك مركزي در سال 88 ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح
مهمترین عناوین روزنامه های صبح-مهمترین عناوین روزنامه های صبح مهمترین عناوین روزنامه های ... کنکور سراسری 88 اعلام شد بازار شمال در تصرف برنج خارجی اطلاعات:رهبر معظم ... جرم صهیونیست ها در کشتار غزه خواندند، سکوت فاجعه بارتر از جنایت معاون وزیر ... اعزام نمایندگان رئیس جمهور به پایتخت های جهان ابرار:احمدی نژاد: به صهیونیست ها ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح-مهمترین عناوین روزنامه های صبح مهمترین عناوین روزنامه های ... کنکور سراسری 88 اعلام شد بازار شمال در تصرف برنج خارجی اطلاعات:رهبر معظم ... جرم صهیونیست ها در کشتار غزه خواندند، سکوت فاجعه بارتر از جنایت معاون وزیر ... اعزام نمایندگان رئیس جمهور به پایتخت های جهان ابرار:احمدی نژاد: به صهیونیست ها ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح
مهمترین عناوین روزنامه های صبح مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز بدین شرح است. ... سال 88 اعلام شد اعتماد:ناکامی شورای امنیت در برقراری آتش بس در غزه، سخنگوی ... فوری در غزهسید محمد خاتمی: قدرت طلبی عامل جنایت های بزرگی است اطلاعات:رهبر معظم ... تهران دیگر گنجایش ندارد، انتقال پایتخت از افق بهارستان دنیای اقتصاد:جهرمی ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز بدین شرح است. ... سال 88 اعلام شد اعتماد:ناکامی شورای امنیت در برقراری آتش بس در غزه، سخنگوی ... فوری در غزهسید محمد خاتمی: قدرت طلبی عامل جنایت های بزرگی است اطلاعات:رهبر معظم ... تهران دیگر گنجایش ندارد، انتقال پایتخت از افق بهارستان دنیای اقتصاد:جهرمی ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح
مهمترین عناوین روزنامه های صبح-مهمترین عناوین روزنامه های صبح مهمترین عناوین ... فنی و حرفه ای 88 اعلام شددر همایش فرماندهان نیروی انتظامی مطرح شد؛ کار در معادن. ... و معدنی حاضر به ترک پایتخت نیستند؛ استتار مدیران پروازی در ساختمانهای بی ... در ژنو خواستار شدند: "دوربان 2" به جنایات رژیم صهیونیستی پایان دهدبیانیه مایلی کهن ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح-مهمترین عناوین روزنامه های صبح مهمترین عناوین ... فنی و حرفه ای 88 اعلام شددر همایش فرماندهان نیروی انتظامی مطرح شد؛ کار در معادن. ... و معدنی حاضر به ترک پایتخت نیستند؛ استتار مدیران پروازی در ساختمانهای بی ... در ژنو خواستار شدند: "دوربان 2" به جنایات رژیم صهیونیستی پایان دهدبیانیه مایلی کهن ...
مهمترين عناوين روزنامه هاي صبح امروز
فهرست حذفيات منبع سئوالات كنكور سراسري 88 اعلام شد ... براي توقف كشتار در غزه صورت مي گيرد، اعزام نمايندگان رئيس جمهور به پايتخت هاي جهان ... رهبر انقلاب در پيام مهمي به مناسبت جنايت هولناك صهيونيستها در غزه: همه مومنان جهان اسلام به هر نحو ...
فهرست حذفيات منبع سئوالات كنكور سراسري 88 اعلام شد ... براي توقف كشتار در غزه صورت مي گيرد، اعزام نمايندگان رئيس جمهور به پايتخت هاي جهان ... رهبر انقلاب در پيام مهمي به مناسبت جنايت هولناك صهيونيستها در غزه: همه مومنان جهان اسلام به هر نحو ...
مهمترین عناوین روزنامههای صبح امروز
مهمترین عناوین روزنامههای صبح امروز- آفرینش: مقام معظم رهبری در اجلاس بین المللی ... به پای میز محاکمه بکشانیدکمیسیون تلفیق ردیف بودجه برای پایتخت معنوی ایران را ... 88 سرمایه: سخنگوی کمیسیون تلفیق اعلام کرد؛ تورم سال 88 تا 30 درصدبهمنی: ... حقوق بگیران کاهش یافتآغاز محاکمه کاردازیج در الهه به اتهام جنایت علیه بشریت ...
مهمترین عناوین روزنامههای صبح امروز- آفرینش: مقام معظم رهبری در اجلاس بین المللی ... به پای میز محاکمه بکشانیدکمیسیون تلفیق ردیف بودجه برای پایتخت معنوی ایران را ... 88 سرمایه: سخنگوی کمیسیون تلفیق اعلام کرد؛ تورم سال 88 تا 30 درصدبهمنی: ... حقوق بگیران کاهش یافتآغاز محاکمه کاردازیج در الهه به اتهام جنایت علیه بشریت ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور
مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور-مهمترین عناوین روزنامه های صبح ... کاردانی فنی و حرفه ای 88 اعلام شد در همایش فرماندهان نیروی انتظامی مطرح شد؛ کار در ... شرکتهای نفتی و معدنی حاضر به ترک پایتخت نیستند؛ استتار مدیران پروازی در ... 2" به جنایات رژیم صهیونیستی پایان دهد بیانیه مایلی کهن در شان سرمربی فوتبال ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور-مهمترین عناوین روزنامه های صبح ... کاردانی فنی و حرفه ای 88 اعلام شد در همایش فرماندهان نیروی انتظامی مطرح شد؛ کار در ... شرکتهای نفتی و معدنی حاضر به ترک پایتخت نیستند؛ استتار مدیران پروازی در ... 2" به جنایات رژیم صهیونیستی پایان دهد بیانیه مایلی کهن در شان سرمربی فوتبال ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح
مهمترین عناوین روزنامه های صبح مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز بدین شرح است. ... می گوید: 70 میلیارد تومان بودجه می خواهیمرئیس جمهور اعلام کرد: لایحه بودجه 88 دو ... الوقوع استبارش های اخیر پایتخت برای ذخایر آبی سودی نداشتساخت سالانه 300 ... از 50 روز است که حقوق نگرفته اند کیهان:به دلیل همکاری با اسرائیل در جنایت علیه ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز بدین شرح است. ... می گوید: 70 میلیارد تومان بودجه می خواهیمرئیس جمهور اعلام کرد: لایحه بودجه 88 دو ... الوقوع استبارش های اخیر پایتخت برای ذخایر آبی سودی نداشتساخت سالانه 300 ... از 50 روز است که حقوق نگرفته اند کیهان:به دلیل همکاری با اسرائیل در جنایت علیه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها